این جلسات یک روایت پرکشش از تاریخ و آینده را ترسیم میکنند؛ از ورود اهلبیت(ع) به شام و فتنههای بنیامیه تا نقشههای صهیونیسم و آرماگدون . در ادامه، جایگاه شام و بیتالمقدس در روایات آخرالزمانی و پیوند آن با مقاومت امروز ملتها تحلیل میشود . نقش ایرانیان بهعنوان «قوم سلمان» و فرماندهان سپاه امام زمان(عج) به تصویر کشیده شده و فرهنگ مقاومت بهعنوان رمز بقا معرفی میگردد . پیام پایانی روشن است: تاریخ به پیچ بزرگ خود نزدیک میشود و این امت باید با ایمان، ولایت و جهاد، مسیر ظهور را هموار کند
* اتان کلبرگ؛ صهیونیستی که سیدبنطاووس را بهتر از ما میشناسد! [5:34]
* توطئههای خونین یهود علیه پیامبر و اهل بیت (علیهمالسلام)؛ از کودکی تا شهادت [6:49]
* بازی پیچیده حضرت نرجس خاتون؛ فریب دشمنان برای حفظ جان امام زمان (عج) [10:29]
* پازل روایات؛ قطعات پراکنده برای رسیدن به تصویر کامل [14:50]
* درگیریهای گسترده؛ مقدمهای بر ظهور امام زمان (عج) [15:16]
* پرچمهای سیاه؛ نشانهای از آخرالزمان یا فتنه؟ [16:43]
* همزمانی شگفتانگیز؛ خروج سفیانی، خراسانی و یمانی [17:11]
* کوفه؛ نقطه تلاقی؛ سفیانی از اردن، خراسانی از ایران [17:45]
* پرچم یمانی؛ راه روشن به سوی ظهور [18:57]
* ایرانیان؛ سربازان پیروز امام زمان [22:29]
* رمزگشایی از هویت خراسانی؛ پاسخ حکیمانه آیتاللهبهجت [23:36]
✅ پاسخ به منتقدین: چرا سید بن طاووس به سراغ روایات اهل سنت رفت؟ [29:18]
* ضرورت آگاهی از وقایع آخرالزمان؛ هشدار سید بن طاووس [31:01]
* اسمهای آنها کنیه است، فامیلشان نام شهر؛ آیا داعش همان گروه مورد اشاره است؟ [37:47]
* نزول (فرود) رومیان در رمله؛ اعجازی دیگر از امام صادق(ع) [47:59]
* پیشبینیهای شگفتانگیز رهبر انقلاب؛ از سوریه تا اسرائیل [52:07]
* وعده قطعی رهبر معظم انقلاب: انقلاب ما به ظهور میپیوندد [58:49]
* تنها در میان دشمنان؛ وصیت دردناک امام حسن عسکری (ع) به فرزندش [1:03:21]
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم المصطفی محمد، اللهم صل علی محمد و آل محمد و فعالیت طیبین الطاهرین و لعنه الله علی القوم الظالمین من الآن الی قیام یوم الدین. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری و احلل عقده من لسانی یفقهوا قولی.
مطلبی که در این جلسات به آن میپرداختیم این بود که مرکزیت جغرافیایی حوادث قبل از ظهور امام زمان (ارواحنا فدا) منطقه شام است. منطقه شام منطقهای است که شامل فلسطین، سوریه، اردن و بخشهایی از عربستان میشود که به این مجموعه، "شامات" میگویند؛ و اتفاقات اساسی قبل از ظهور خصوصاً در فلسطین و سوریه که این دو اتفاقات، خیلی مهمی در آن رقم میخورد، در فلسطین فتنه یهود رخ میدهد و در سوریه فتنه سفیانی. البته این منطقه، همه درگیر هست قبل از ظهور امام زمان (ارواحنا فداه).
نکتهای که مهم است این است که مباحث آخرالزمانی، در عین حالی که جاذبه دارد، ما تشنهایم برای اینکه یک نغمهای، یک بانگی به گوشمان برسد که دلالت داشته باشد؛ حوادثی که دارد رخ میدهد، حوادثی است که مرتبط با ظهور امام زمان است. این مال امروز هم نیست، همیشه تاریخ این شکلی بوده و مردم مشتاق بودند، منتظر فرج بودند، حوادث را در تناسب با فرج تحلیل میکردند و در عین حال، به هر حال روایات جعلی دروغین هم این وسط تولید میشود یا تحلیلهای غلطی گاهی ایجاد میشود. افراد شیادی میآیند این وسط، از آب گل آلود ماهی میگیرند. گاهی تطبیق داده میشود بعضی مسائل به بعضی افراد. یکی از اساتید میفرمودند: ما مثلاً با این سنمان تا حالا سه چهارتا یمانی دیدیم، چند تا سفیانی دیدیم. هی در هر دورهای یکی را تطبیق میدهند. شعیب ابن صالح مثلاً فلانی است، در همین انقلاب خودمان چهار پنج تا شعیب ابن صالح تا حالا داشتیم. اصل روایاتش اصلاً معلوم نیست که چقدر متقن و معتبر باشد. چیزی که مهم است این است که روایات گاهی یک نقشه کلی به ما میدهند.
چند تا نکته مهم عرض میکنم اینجا:
یکیاش این است که اهل بیت خیلی باهوشتر از این بودند که بخواهند پوست کنده همه قضایا را قبل از ظهور بگویند و دشمن هم وردار این را بخواند و بگوید: "عه، این فلانی، این فلانی، کارش تمام است." اهل بیت آنقدر ساده نبودند که اینطور رو بازی کنند و همه آن گزینههای اصلی را آنقدر راحت لو بدهند و تمام شود. آنقدری که ما این روایات ظهور و فلان و اینها را میخوانیم، دشمن به شدت بیشتر به این روایات تسلط دارد. در جلسهای در مشهد، بعضی از این مطالبی که یهودیها در مورد منجی میگویند را عرض میکردم، گفتم شبیه بعضی روایات ماست. یکی از اساتید در جلسه بودند، از اساتید به نام، حالا از تواضع ایشان شرکت کرده بودم. بعد از جلسه گفتند: "نگو اینها روایاتشان شبیه روایات ماست؛ اینها روایات ما را خواندهاند، برداشتهاند همان را جعل کردهاند برای منجی خودشان. شباهت ندارد، روایت ماست. درستش کن، اصلاح کن حرفت را."
به شدت مسلطاند اینها نسبت به روایات آخرالزمانی ما، به شدت مطالعه میکنند. گفتم این را چند بار، ما یک شخصیت اسرائیلی صهیونیستی داریم به نام "اتان کلبرگ"؛ این آقا محقق است در مورد شیعه و اینها تحقیق میکند. فقط در مورد سید بن طاووس، یکی از پروژههای تحقیقی ایشان است. آنقدر ایشان مطالعه کرده در مورد سید بن طاووس که مهمترین کتاب زندگینامه سید بن طاووس را ایشان نوشته است؛ و علمای شیعه هم بعضی مسائل وقتی میخواهند در زندگینامه سید بن طاووس ببینند هست یا نیست، کتاب ایشان را میخوانند. اتان کلبرگ صهیونیست، متخصصترین فرد فقط در مورد سید بن طاووس است؛ چیزهای دیگر هم کار کرده. رفته دیده: "آقا مثلاً من بخواهم در شیعه یک نفر را پیدا کنم که حرفش مهم است، وقت بگذارم." ما شاید شیعه و حتی بین علما کسی نداشته باشیم یک عمر فقط روی سید بن طاووس کار کرده باشد. صهیونیستها این شکلیاند، مینشینند مطالعه میکنند، کار میکنند، بررسی میکنند.
خب حالا مثلاً اهل بیت بیایند خیلی عریان و عیان بگویند: "آقا این فلانی است، آن هم فلانی است، آن هم فلانی است." با این یهود، یهودی که به اجداد پیغمبر رحم نکرد. در آن قضیه بحیرا که پیغمبر کودک بودند، حضرت ابوطالب ایشان را بردند شام. حالا خود جناب هاشم که جد پیغمبر بودند، بنی هاشم همه از ایشاناند. ایشان در غزه از دنیا رفت، همین غزهای که امروز اینطور محل گرفتاری مسلمین است. جناب هاشم آنجا از دنیا رفت. پدر پیامبر هم، حضرت عبدالله هم وقتی به سفر غزه رفت، در راه برگشت از دنیا رفت. مشکوک به مرگ ترور کرده باشند ایشان را. خود پیغمبر را هم وقتی حضرت ابوطالب شام برد، آن بحیرای معروف که حالا ماها میگوییم بحیرا. گاهی اسمش را (پیامبر) به پیغمبر نگاه کرد، گفت: "اینکه همان پیغمبر موعود است!" بعد گفت که: "این بچه را برای چی این شکلی آوردی؟ نمیدانی یهودیها ترورش میکنند؟ برش دار ببرش، اینجا نگهش ندار!" یعنی خیلی واضح بود که اگر نشانهای از پیغمبر آخرالزمان پیدا بکنند، رحم نمیکنند. به محض اینکه پیغمبر به دنیا آمدند، با این ترفند حضرت عبدالمطلب، پیغمبر را دادند دست یک دایهای به نام جناب حلیمه. ایشان پیغمبر را از مکه خارج کرد. چند سال در یک جای گمنامی، پیغمبر را نگهداری کردند. بعدش هم همینطور.
بعدها هم که دیگر در دست خود حضرت ابوطالب بود که ایشان خیلی قدرتمندانه دفاع کرد و مراقبت کرد. بعدها هم اصلاً در طول تاریخ بارها و بارها اینها نقشه قتل پیغمبر را ریختند، سم به پیغمبر دادند، پیغمبر را ترور کردند. قضیه یهود این است. بزرگان ما، بعد حالا نسبت به اهل بیت، نسبت به امام زمان، نقشهها و ترورها و برنامههایی که داشتند که این را هم چند باری عرض کردم که به نظر میرسد این جناب سید محمد که رفتید، حتماً مزار ایشان در منطقه بلد، سمت سامرا که میروید، مزار معروفی دارد. ایشان هم اتفاقاً مکه میخواست برود. از آن شهر از سامرا که راه افتاد، به این منطقه بلد که رسید، مسموم شد. ظاهراً از دنیا رفت، ولی به این میخورد که مسمومش کردهاند، به مرگ طبیعی نبود. این در واقع رکبی بود که اهل بیت به دشمنان زدند.
اینها مهم است. این ترفندهای امنیتی، دستور کار اهل بیت بوده است در طول تاریخ. آنقدر ساده و آنقدر رو بازی نمیکردند. حتی نسبت به امام عسکری که امشب شب میلاد این بزرگوار است. اینطور نبود که امام هادی (علیه السلام) صاف و پوست کنده بیایند بگویند که: "ای مردم، این پسرم حسن عسکری، این امام بعد از من است." اصلاً امام هادی و امام عسکری ازدواج نکردند، همسر نداشتند. بچههایی هم که دارند، از کنیزهاند. یعنی حتی در این حد نخواستند ردی به جا بماند که دشمن نسبت به همسرشان حساس شود. همین کنیزها را هم بعد از شهادتشان، دانه به دانه چک میکردند. نرجس خاتون هم بعد از شهادت امام حسن عسکری یک رکب امنیتی به اینها زد. اینها دنبال امام زمان میگشتند چون جعفر کذاب به اینها گفت که بعد از دفن امام عسکری، بچهای آمد من را زد کنار، گفت: "من باید به پیکر پدرم نماز بخوانم." معلوم میشود "برادرم بچه دارد." حالا اینها ماندند بین این چند دهتا کنیز امام عسکری. سراغ چه کسی بروم؟ همسر هم که ندارد. دانه به دانه این کنیزها را باید چک بکنیم. نسبت به مادر امام زمان مشکوک شدند که نکند چون ایشان خیلی از همه صمیمیتر بود با حکیم خاتون و محبوبتر بود برای امام عسکری، گفتند شاید بچه از این باشد. تکلیفش کنن ایشون، گفتش که من باردارم. عجب! بارداره. بردند یک مدت توی قرنطینه. بعد یک مدت گفت: "نه، همینجوری من فکر میکردم که باردارم، مثل اینکه باردار نیستم." کلاً فتنه را خواباند، یک رکب امنیتی بهشان زد و ولش کردند.
داستان امنیتی اهل بیت در طول تاریخ این شکلی بوده است. به قضیه امام حسن عسکری هم که رسید، یک جوری امام هادی (علیه السلام) وانمود میکردند، انگار امام بعد از خودشان سید محمد است. شیعیان به یقین رسیده بودند که امام بعدی سید محمد است. شرایط را این شکلی حضرت نشان میدادند که دشمن نسبت به امام عسکری حساس نشود، نسبت به سید محمد حساس شود. "هر کسی امام بعدی باشد، مهدی فرزند اوست، پس حتماً مهدی فرزند سید محمد است." ایشان را تحت تعقیب قرار دادند و بر اساس قرائن، ترورش هم کردند، به شهادت رساندند ایشان را. فقط هم شیعیان خالص میدانستند که سید محمد امام بعدی نیست، امام حسن عسکری امام است. این حدیث را میخواهم عرض بکنم. این شرایط امنیتی، سیره اهل بیت بوده است. مسائل را این شکلی مطرح میکردند.
خب، این یک نکته خیلی مهم نسبت به روایات آخرالزمان که این شکلی نیست، اهل بیت صاف و پوست کنده بیایند بگویند: "آقا، انقلاب جمهوری اسلامی رهبری دارد به اسم روحالله خمینی. بعد یک رهبر دوم دارد." حتی رئیس جمهورشان هم بهتان بگویم کیست، سالش را هم بهتان بگویم. این که از همان بچگی پدرش را پیدا میکنند، ترورش میکنند. یک جوری اهل بیت میگویند که شما وقتی قرائن را کنار هم چیدید، مجموعهی وسیع قرائن را کنار هم چیدید، میفهمید؛ ولی روی دانه دونش که میخواهی دست بگذاری، میبینی که نه، هنوز اینجور به یقین نمیشود گفت. یک مدل در اهل بیت، البته دیگر هم این داستان هست. آن هم این است که جای بدا دارد. یعنی ممکن است اصلاً در دایره تقدیرات الهی مسئله عوض شود. امیرالمومنین فرمودند: "آیهای در قرآن، اگر این آیه نبود بهتان میگفتم تا قیامت چه خواهد شد." خدا هر چیز را بخواهد محو میکند، هر چیز را بخواهد اثبات میکند. بهش میگویند "محو و اثبات." فرمود: "اگر این آیه نبود که خدا بعضی چیزها را محو میکند، تا قیامت بهتان میگفتم." نه امیرالمومنین تا قیامت میدانست. رشید حجری که از اصحاب سر امیرالمومنین، از عرفای درجه یک و شهید فوقالعاده است؛ ایشان هم فرمود: "فرمود منم حتی تا قیامت میدانم چه خبر است. مولای من امیرالمومنین به من گفته تا قیامت چی میشود." بعضی از اصحاب اهل بیت بودند، مثل میثم، مثل همین رشید حجری، تا قیامت را خبر داشتند، میدانستند چی به چیست. در عین حال میدانستند که آقا، بالا و پایین دارد، بعضی چیزها ممکن است جابجا شود. شرایط این شکلی هم هست در مسائل.
پس یک نکته این است که اگر اهل بیت در مورد آخرالزمان چیزی گفتند، با یک راز و رمزی گفتند که زود نشود رهگیری کند و دشمن بزند. نکته دوم این است که یک جوری گفتند که قطعی نباشد، جا داشته باشد برای اینکه خدای متعال این را جابجا کند. نکته سوم، یک جوری گفتند که مجموعه قرائن را باید کنار همدیگر چید. به یک پازل باید رسید. دانه به دونش ممکن است آنجوری اطمینان برای آدم نیاورد، ولی مجموعه را که کنار هم میچیند، مسئله روشن میشود. خب، از این پازل روایات چی دست ما میآید در مورد آخرالزمان؟
چند تا نکته واضح است:
نکته اول این است که اولاً ظهور امام زمان بعد از جنگ واقع میشود. در یک فرآیند طبیعی نیست. این انقدرش واضح است از مجموع روایات. یک طرفش جنگ است، یک طرفش زلزله است، یک طرفش حالا به تعابیر مختلف، مرگ، نمیدانم سفید مثلاً طاعون و با چه میدانم بیماریهای این شکلی که فراگیر میشود. این انقدرش واضح است. شرایط قبل از ظهور، شرایط درگیری است، درگیریهای جدی هم هست. بر اساس بعضی روایاتی که سندش هم خیلی معتبر است، حتی در بعضی خرده درگیریها، یعنی یک دانه درگیری در این منطقه، گاهی ۱۰۰ هزار نفر بلکه بیشتر کشته میشوند. در یک دانه درگیریاش فرمود: "اینجا درگیریهای وسیعی میشود، کشتارهای وسیع میشود از همه طرف."
ولی خب البته اهل بیت یک جوری خواستهاند مسئله را به ما منتقل کنند که وارد هر دعوایی نشویم. مثلاً گفتند: "پرچمهایی از خراسان میآید." بعد تاکید داشتند روی اینکه: "هر پرچم سیاهی را هر جا دیدید، سمتش نروید." روایاتش را آوردهام بعضیها را اینجا بخوانیم اگر فرصت بشود. روایات خیلی جالبی هم هست، نکاتی دارد که باید مقدمه را عرض بکنم، بعد به بعضی از آن روایات. خواستهاند تذکر بدهند که حالا اگر گفتیم فلان، مثلاً گفتیم: "پرچمهای سیاهی از خراسان میآید." بدانید یک سری پرچم سیاه از خراسان میآید که عین کفر است. این مال زمان بنی عباس است. مثلاً پرچمهای سیاه ابومسلم خراسانی! "به اینها قره نشوید! جو نگیردتان! دنبال این راه بیفتید!" حواستان باشد که باید این مختصات را داشته باشد، این مدلی باید باشد. آن پرچم سیاهی که گفتیم از خراسان میآید، آن همزمان با داستان سفیانی، خروج خراسانی با خروج سفیانی، با خروج یمانی در یک سال است، در یک ماه است، در یک روز است. هر سه تا در یک روز با همدیگر خروج میکنند. هر کدام به یک سمت. جالب است. نه سفیانی را آنقدر دقیق گفتند، نه خراسانی را، نه یمانی را؛ ولی مختصاتی عجیب و غریب است. مثلاً میفرماید که: "سفیانی که حالا گفتند از منطقه اردن، آن سمتها خروج میکند، میآید به سمت شرق؛ خراسانی به سمت غرب خروج میکند." هر دو هم به سمت کوفه میروند. خب، یعنی چی؟ چقدر نکته دارد؟ چقدر جالب است! کد میدهند. سفیانی از سمت اردن خروج میکند به سمت شرق. کوفه شرق او میشود. خراسانی به سمت غرب. معلوم میشود منطقه درگیری این دو تا با همدیگر کجاست؟ عراق است دیگر. هر دو دارند به سمت کوفه میروند. معلوم میشود خراسانی از سمت ایران خروج میکند. چیزهایی است که انقدرش واضح است.
پس از این ور ایرانیان، از آن ور سفیانی، از آن ور یمانی. یمانی هم اصلاً فرصت بشود، میخواهم کاملش را بخوانم چون خیلی نکته دارد. پرچم یمانی هم از همه اینها هدایتش بیشتر است. شما حواستان به پرچم یمانی باشد. خب، آقا این خراسانی چی؟ فرمود: "یمانی است که حواسش به امام زمان است." یعنی چی؟ نکته دارد. میخواهد بگوید که خراسانی، پرچمش گمراهی و ضلالت! نه، کلی روایت تعریف کرد از خراسانی و پرچمش. میخواهد بگوید که یمانی مستقیم، صاف حرکتی که میخواهد بکند، درگیری با این ور و آن ور ندارد. این صاف برای مقدمه سازی ظهور برای خود امام زمان به سمت مکه میرود. پرچمش از همه هدایت بخشتر است. خراسانی با سفیانی درگیر میشود، آنقدر ممکن است هدایتت نکند، آنقدر روشن نباشد مسئلهاش؛ ولی یمانی این درگیریهای این شکلی ندارد. آن صاف برای خود امام زمان خروج کرد و اولین لشکری هم هست که به حضرت ملحق میشود.
قبلاً عرض کردم این را، مکه را امام زمان با یمانی فتح میکنند. حالا اینم خودش باز روایاتی دارد که در مکه چه اتفاقاتی رقم میخورد، در مدینه چه اتفاقاتی میافتد. خود داستان سفیانی که لشکری را به سمت مکه و مدینه هم میفرستد، ولی آن قضیه "خسف بیداء" پیش میآید، زمین همه اینها را میبلعد. اصلاً نمیتواند سپاهش به مکه و مدینه نمیرسد. دو نفرشان فقط زنده میمانند که میآیند این واقعه را تعریف بکنند که چی دیدهاند و چی شده است که داستان مفصلی دارد، بعداً انشاءالله سر وقت بهش میرسیم و عرض میکنیم.
میخواهم عرض بکنم که مجموع اینها یک سری نکات را میرساند. یکیاش این است که داستان، اولاً که جنگ قبل از ظهور امام زمان. اینها یقینیش است. ببینید از مجموع این روایات وسیع، چند تا نکته کلیدی و یقینی میرسیم:
یکیاش این است که جنگ میشود. یکی دیگرش این است که چند تا محور دارد این جنگ.
یکیاش سفیانی است. اصل سفیانی برای ما جزو واضحات است. در روایت امام فرمودند که: "من الامر المحتوم!" اصلاً جزو امور حتمی است، بدا درش صورت نمیگیرد، عوض بدل ندارد. ممکن است جزئیاتش تغییر کند. حالا مثلاً تقدیر به این بوده که مثلاً ۱۰ میلیون آدم را بکشد، حالا خدای متعال در این منطقه مومنینی دیده، آدمهایی دیده که دلاورانه، شجاعانه کار کردهاند، تقدیر را عوض کند، ۱۰ میلیون بشود یک میلیون. ولی این نیست که داستان سفیانی عوض بشود. داستان سفیانی عوض شو نیست، جزو امور واضح است، این داستان سفیانی است.
از آن ور یک طرف دعوا یهود است، خود داستان فلسطین. از این ور یک طرف دعوا ایرانیان. البته جلسه قبل هفته پیش عرض کردم، مجموعههایی را به عنوان سپاه امام زمان گفتند: از یمن، از عراق، از شام، از مصر. اینها هر کدام یک به قول ماها تیپ، تیپ جنگی، تیپ رزمی، یک تیپی امام زمان در اینها دارند. ولی محور ایرانیان، حالا به تعبیر خراسانی، به تعبیر دیگر قومیها که این قومیها خیلی داستان مفصل و عجیبی دارد. هفته بعد شاید کمی در مورد قومیها صحبت بکنم، چون ایام شهادت حضرت معصومه (سلام الله علیها) هم هست، داستان قم و قومیها خیلی داستان عجیب و پیچیدهای است.
بعد خدمت شما عرض کنم که ایرانیها، حالا گاهی تعبیر کردهاند به خراسانی، تعبیر کردهاند به قومیها، گاهی تعبیر کردهاند به اهل مشرق، گاهی تعبیر کردهاند به فارس، فارسها، گاهی تعبیر کردهاند به عجم، گاهی تعبیر کردهاند به فرزندان سلمان، قبیله سلمان، قوم سلمان. مجموعه این روایات نشان میدهد که یک طرف جدی این جنگ قبل از ظهور، ایرانیاناند. روایات نشان میدهد که اتفاقاً اینها خط مقدم درگیرند. مجموعه وسیعی از روایات نشان میدهد که اینها غلبه میکنند. اینها میزنند هر دو را. هم یهود را اینها قلع و قم میکنند، هم سفیانی را اینها قلع و قم میکنند. شرایط ظهور را اینها فراهم میکنند برای امام زمان. این مجموعه روایات ماست. انقدرش واضح است. ممکن است در جزئیاتش نشود محکم گفت حالا مثلاً خراسانی کیست؟ نمیدانیم. حالا لزوماً فلان شخص است؟ نمیدانیم.
مرحوم آیتالله، حالا من چند تا خاطره. یکیاش مرحوم آیتالله العظمی بهجت. یک نفر به ایشان گفته بود که آقا مثلاً ما احتمال میدهیم خراسانی فلان شخص باشد. آقای بهجت خیلی رند بودند، زیرک بودند. ایشان فرموده بودند که: "ما در مورد خراسانی بهمان تکلیف خاصی نکردند که تکلیفی داشته باشیم، چیز خاصی نگفتند که حالا مثلاً اگر، خب اگر خراسانی اینطور کرد." فقط در واقع گزارش در روایات داریم، دستور نداریم که الا و بلا با خراسانی اینطور کنیم یا آنطور. میخواستم بگویم که حالا مثلاً ما دستوری نداریم که حالا بخواهند بگویند پیدا کنیم ببینیم خراسانی کیست. به مرحوم آیتالله مصباح یزدی گفته بودند که: "آقا، ما بر اساس این روایات، چون بعضی روایات در مورد خراسانی خیلی دیگر عجیب و غریب است." مثلاً اینکه در دست راست او مثلاً نشانهایست، دست راستش ویژگی خاصی دارد. بهشان گفته بودند که: "آقا، خیلی این روایات سید خراسانی میخورد به رهبر معظم انقلاب. نظر شما چیست؟" ایشان این جواب هم رندان است دیگر، ایشان هم شهید آیتالله بهجت بوده. فرموده بودند که: "ما آن اعتقادی که به رهبر معظم انقلاب داریم، فراتر از اعتقادی است که به سید خراسانی داریم." لطیف، قشنگ جواب دادند. گفتند: "آن چیزی که از سید خراسانی گفتند کمتر از آن چیزی است که ما در مورد خامنهای بهش اعتقاد داریم و علاقه داریم." غرضم این است که اینها در این تله نیفتادهاند که حالا این کیست، آن کیست. خیلی عجیب و غریب است. یعنی کامل ذهن آدم به سمت تطبیق میرود. من الان نمیخواهم اشاره بکنم. بعضی وقتها با بعضی دوستان گاهی یک چیزی میگوییم تو جمعهای خصوصیتر و اینها، یک اشاره میکنم که فلان چیز در روایت آمده. سریع آن رفقا میگویند: "این لابد فلانی است." میگویم: "خب، منم به ذهنم میآید ولی تطبیق نمیشود." بعضی وقتها قرائن خیلی نزدیک است ولی ما تطبیق نمیتوانیم بدهیم. یعنی تطبیقش ممنوع است ولی به هر حال ذهن آدم را کمک میکند به اینکه بفهمد آقا قضایای ظهور چه ساختاری دارد، چه قواعدی دارد. یکیاش همین داستان مثلاً سفیانی است. آدم بداند آقا قضای ظهور این مدلی رقم میخورد.
البته یک بشارتی هم آیتالله بهجت میدادند که این هم در نوع خودش حائز اهمیت است. ایشان فرمودند که: "همه این چیزها، خیلی نکته عجیبی است. همه این چیزهایی که در مورد ظهور گفتند اینطور میشود، آنطور میشود، فلان منطقه اینطور میشود، فلان منطقه آنطور." ممکن است همه اینها در یک شب رقم بخورد. کما اینکه در روایت هم دارد: "خدا امر او را در یک شب اصلاح میکند. یصلح امره فی لیله واحده." خدا در یک شب، خدا میتواند داستان سفیانی و خراسانی و چه میدانم یهود و همه اینها را در یک شب رقم بزند. یک شب ظهور اتفاق بیفتد. ولی به هر حال صف را نمیشود به هم زد. پازل را نمیشود به هم ریخت. پازل این است، ساختار این. آن ور یهود است، این ور سفیانی است، این ور ایرانیها؛ جبهههای این وسط هستند. در این کشاکش مثلاً کشور عراق بر اساس همین روایاتی که عرض کردم، در کشاکش درگیری سفیانی و خراسانی قرار میگیرد، تکه تکه میشود. بر اساس روایات باز در خود منطقه شام، فرقهها و گروههای مختلفیاند. بعضی روایات واقعاً عجیب و غریب است. من چند تا روایت برایتان بخوانم.
میخواستم بخوانم، ولی فقط مقدمهای برایش عرض بکنم. گفتم یک مقدمهای دارد، بعد بهش بپردازم. مرحوم سید بن طاووس که حالا ذکر خیرشان هم شد، از یهودی و صهیونیست به ایشان رسیدیم. مرحوم سید بن طاووس، خوب میدانید ایشان در بین علمای ما واقعاً برجسته است. هم از جهت علمی فوقالعاده است، هم از جهت معرفتی، عرفانی، معنوی. به تعبیر بعضی بزرگان، جزو سه نفر اول عالم اسلام در عرفان و معنویت است، در قله است. بهش میگویند سید اهل مراقبه. بحثهای عرفانی و اینها دیگر همه عرفا روی ایشان اجماع دارند، هیچ حرفی روی ایشان نیست. در بحثهای علمی هم همینطور. هم فقیه، هم مفسر، حدیثشناس، خیلی عالم درجه یک. کتاب ایشان دارد به اسم "التشریف بالمنن فی تعریف بالفتن." آبی هم بخوریم. شما یک صلوات به روح ایشان بفرستید. اللهم صل علی محمد و آل محمد.
اینی که این کتاب را عرض میکنم، نکتهای توش هست. بعضیها حالا گاهی میگویند، زیادم میگویند در مورد خود ما هم میگویند که مثلاً: "آقا چه ضرورتی دارد طرح بحثهای آخرالزمانی و اینها؟ آخرالزمان مثلاً میخوانید برای مردم که اینطور میشود، آنطور میشود." نکته جالبی دارد. سید بن طاووس یک کتاب دارد، اسم کتابش هم همین است. اصلاً موضوعش این است، در مورد پیشگوییهاست. پیشگوییهای اهل بیت در مورد وقایع آینده. بخش عمدهاش هم مربوط به آخرالزمان است. باز جالب است. گاهی میگویند که مثلاً بعضی از روایاتی که خوانده میشود و اینها مثلاً مال منابع اهل سنت است. به طور خاص، بعضی گفته بودند مثلاً روایاتی که بعضی روایاتی که فلانی خوانده، مال کتاب "الفتن ابن حماد" است. نکته جالب و بامزه داستان اینجاست که سید بن طاووس، این کتابی که نوشته در مورد پیشگوییها که بیشترش در مورد آخرالزمان است، از سه تا کتاب روایی استفاده کرده که یکیاش همین کتاب "الفتن ابن حماد" است. تمام این سه تا کتاب اهل، از سه تا کتاب اهل سنت استفاده کرده، روایاتش را جمع کرده آورده کنار هم. از جمله اینکه خود او هم تاکید دارد. بعد میگوید: من این سه تا کتاب را میدانم که کتاب درست و خوبی است، چون خود اهل سنت تایید کردهاند، نه چون من شیعه تایید میکنم. در مقدمه میگوید: میگوید همین "فتنه ابن حماد" را چون اهل سنت کتاب خوبی دانستهاند، آوردهام.
جالب است که در کتاب ابن حماد، حالا بعضی نکات دیگر، بعضی مجبور میکنند ما را. دیگر ما حالا اینجا بحثهای یک صوتی در میآید. یک عزیزی هم ورم داشته، پاسخ تخصصی برای عموم میدهد، ذهن عموم را به هم میریزد. خب ما نمیتوانیم در فضای عمومی پاسخش را بدهیم. یکیاش این است. ایشان در عین حالی که این کتاب "فتنه ابن حماد"، بعضی رواتش، سندش مشکل دارد. بعضی لباسش اصلاً دلالت چه مشکلی دارد. بعضی تعابیری که توش آمده، غلط است. ایشان میگوید: "مجموع اینها را من به جمعبندی رسیدهام، به اطمینان رسیدهام." بعد چند تا نکته میگوید. این مقدمه میگوید: "آوردهام برایتان، خیلی نکات جالبی در همین مقدمه کتاب میگوید که: فاننی وجدت الاهتمام به معرفه الملاحم." این تعابیر را گوش بدهید، جالب است. میگوید که: "من دیدم که آقا این پیشگوییها بهش اعتنا میشود، توجه میشود، وما یشتمل علیه من المعجزات الدال علی وجوب قبول المراسیم و تنظیم فلان." حالا این را هم بگویم که این کتاب اصلیاش را که پیدا کردهاند، بعضی جاهایش کلماتش افتادگی دارد. یعنی آن نسخه اصلی خوردگی دارد، واسه همین این عزیزانی که کتاب را چاپ کردهاند، کلمات سه نقطه گذاشتهاند که خب معلوم نمیشود آن کلمه چی بوده. همین جا چند تا کلمهاش اینطور است.
بعد میگوید که: "چرا من به نظرم رسید که بیایم این پیشگوییها را نقل بکنم؟" یکیاش این است. نکته خیلی جالبی میگوید که: "یکیاش این است که صیانت من تفرقهها من خطر الحجم" یک نکته. حالا هی نکته تو نکته هم میآید دیگر. حالا بحث از تو دلش بحث در میآید. مرحوم آیتالله صافی گلپایگانی مطلبی دارند. ایشان میفرمایند: "به نظر میرسد این فتوای عجیبی است. آیتالله صافی گلپایگانی خودش متخصص فن است. ایشان میگوید: به نظر من میرسد که شناخت علائم آخرالزمان، این را یادگاری داشته باشید مطالب مهمی است. به نظر من شناخت علائم آخرالزمان، وجوبش، یعنی دانستنش وجوب دارد. چرا؟ برای اینکه شما اگر ندانی، یک خطر محتملی تهدیدت میکند. احتمال دارد به گرفتاری. واجب است هر کسی بداند آخرالزمان چی میشود." این خیلی تعبیر عجیبی است. ایشان میفرماید، فتوا میدهد: "باید همه بدانند وقایع قبل از ظهور چیست که یک وقتی گرفتار فتنهها نشوند." یک مطلب سید بن طاووس میفرمایند که: "من دیدم که روایاتی هست در مورد علائم آخرالزمان و پیشگوییها و اینها. من اینها را اولاً جمع کردم که اینها به مرور از بین نرود. بعد دیدم بعضی از اینها اصلاً باهاش میشود خدا را اثبات کرد! جالب، خدا و پیغمبر را میشود اثبات کرد."
چرا حالا؟ این هم نکته جالبی است. چون بعضی از این روایات، در دورهای که گفته شده و نقل شده، تا زمان ما قطعاً رخ داده. مثل چی؟ مثل فتنه بنی امیه. چرا ایشان اصرار داشت که از این کتاب اهل سنت بیاورد؟ یک نکتهاش این است. در این مثلاً کتاب "فتنه ابن حماد" چندین روایت دارد اهل سنت، چندین روایت از پیغمبر دارد علیه بنی امیه. چندین روایت از پیغمبر دارد علیه بنی عباس. همهشان هم رخ داده. مثلاً پیغمبر فرمود: "بنی امیه میآیند." همهشان را نقل میکند. "اولینشان میم، آخرینشان هم میم." اولی کیست؟ معاویه. آخری کیست؟ مروان. پیغمبر بنی امیه کیست؟ بعد دانه به دانه، "آن آخریشان مثلاً اسم حمار دارد، مروان حمار." اتفاقات میافتد این تعداد ماه، اینها حکومت دارند، این بلاها از جانب اینها رخ میدهد. بعدشان بنی عباس میآیند. اولینشان این است، دومیشان این است. امیرالمومنین که دانه به دانهشان را معرفی کردند، هر کدام ویژگیشان چیست. حتی مثلاً هارون، ویژگیاش چیست؟ مامون، ویژگیاش چیست؟ سید بن طاووس میفرمایند: "بابا، این روایاتهای پیشگویی، اینها معجزه خدا و پیغمبر و اهل بیت را میرساند. انقدر مهم است پیشگوییهایی که قطعاً تطبیق پیدا کرده."
ما در نهج البلاغه روایات عجیب و غریبی داریم در مورد فتنه مغول. فرمود: "صورت اینها مثل سپری است که توش سنگ خورده، جمع شده." مغولها، قیافههایشان این شکلی است دیگر. تعابیر فوقالعادهای دارد امیرالمومنین. بعدش در نهج البلاغه است در مورد همین فتنه مغول روایاتی فرمود. بعضی علمای ما، به نظرم علامه حلی بود. به بعضی از این حکام مغول این روایت امیرالمومنین را خواندند. فرمودند: "این اصلاً حتی این روایت امیرالمومنین حتی لحن صدای تو را حضرت فرموده که این مدلی حرف میزنی." شاه به سجده افتاد. این روایت امیرالمومنین در مورد شماهاست. ویژگیهایتان را گفته، قیافهتان را گفته، اسمتان را گفته، حتی لحن صدایتان را گفته. چه مدلی حرف میزنید؟ از کجا قیام میکنید؟ تا کی هستید؟ چیکارها میکنید؟ من دیدم این روایتها باید نقل بشود، اینها معجزه است. خاک بخوری کنار برود!
این یک بخش است، یک بخش دیگرش این است که "و شکر ان یبلغ به حقها الی الغایات." شکر روایات را هم به جا بیاوریم که اینها آینده را برای ما گفتهاند چی میشود. دیگر چی؟ "و کانت المعرفه بها من الجنن التي" خیلی این تعبیر کلیدی و فوقالعاده است. اینها مال سید حافظ است. یک وقت بله ما میگوییم، میگویند آقا دکان انداخته برای خودش مثلاً. "مکانت المعرفه بها من الجنج التی یرجا بها الصیانه عن المهام." میگوید این روایات یک سپری است در چنگ تو، تو را در فتنهها نگه میدارد، از غصهها هم نگه میدارد. خب شما ببینید الان در این وقایعی که دارد در لبنان، سوریه رقم میخورد، این اتفاقات سنگین میتواند یک ملت را به مرز ناامیدی برساند، اصلاً تمام بکند. همین قضیه که این چند وقت در لبنان رقم خورد. "هیچی نیست، مقدمه یک اتفاق بزرگ است." امید پیدا میکند، انگیزه میگیرد، انرژی میگیرد. ایشان میگوید این روایتها یکی از کارکردهایش هم همین است. "وما يخاف من أهل عداوت و الاهم."
بعد میگوید: "من این مجموعه روایاتی که دیدم به درد میخورد، از این سه تا کتاب جمع کردم." آخرش هم میگوید: "البته استخاره هم کردم اینها را منتشر بکنم یا نه که استخارهام خوب آمد، من منتشر کردم." روایات جالبی هم دارد، کتابش مفصل است. شاید بعدها ازش چند تا روایت را بخوانیم. یک روایتی که از اینجا حالا میخواهم برایتان بخوانم، چون ذکر خیرش هم شد که جاهای دیگر شبیه به این دارد. شما ببینید چقدر عجیب است. اهل بیت خیلی حرفهای یک گوشه کار را بهش اشاره کردهاند، اسم هم نیاوردهاند. با یک مشخصاتی گفتهاند. برایتان میخوانم، شما ببینید چی میگویید؟ دو تا روایت، دو بخش از روایت را میخواهم برایتان بخوانم. یکیاش در کتاب "غیبت نعمانی" است، یکیاش در همین کتاب سید بن طاووس. آنی که در "غیبت نعمانی" است، روایت مفصلی است که حالا دوست دارم همهاش را بخوانم، ولی فعلاً این بخشش را. فرمود که: "بعث الله علیها عبداً انیفا." کاملاً.
اصلاً ترجمه. شما ذهنتان کجا میرود؟ فرمود که: "به این منطقه، مثلاً شام، خدا یک بنده خشن، بیرحم، سنگدل آنجا میآورد که اصل و نسبش معلوم نیست. یکون النصر معه. پیش میرود. یک جاهایی پیش میرود. اصحاب الطویله شعوری، یارانش موهای بلندی دارند. اصحاب السبال، سبیلهای خاصی دارند. سود ثیابهم، پیراهنهای سیاهی دارند. اصحاب و رایات سود، پرچمهایشان هم سیاه است. ویل لمن ناواهم، یقتلونهم. هر جا، به هر کسی هم برسند بیدلیل میکشند. والله لکانی انظر علیهم. به خدا انگار دارم به اینها نگاه میکنم. ولو افعالهم، کارهایشان را دارم میبینم. وما یلق الفجار منهم، آدمهای پستی که در اینها هستند، کارهایی که دارند میکنند را دارم میبینم. و الاعراب الجفات، عربهای جفاکاری که با اینها هستند را دارم میبینم. یصلهم الله علیهم بلا رحمه. هر جا میروند مسلط میشوند بدون ذره رحم و مروت. فیقتلونهم. هر جا مردم همینجوری فلهای میکشند، هر جور میکشند، همین میگیرد. کار ندارد. شهرام، بهرام، علا، مدینه. در شهرها، هر جا میرسند همینجوری میکشند. به شاطئ الفرات البریه و البحریه. دور فرات، چه شهرهای دریایی، چه دور خشکی."
شما ذهنتان کجا رفت با این روایت؟ خب، حالا میشود قسم خورد داعش را دارد میگوید. برای چی گفتم امام بلد است چه مدلی حرف بزند؟ "غیبت نعمانی" اینها. البته یک اشارهای که به این روایت شد به خاطر این است که اینها یک پایه داستان سفیانیاند. اینها که این داستان را داشتهاند، اینها به درد سفیانی میخورند. حالا یکی دیگرش را برایتان بخوانم که سید بن طاووس در همین کتابی که الان برایتان خواندم، نقل میکند. بین این همه روایاتی که آوردهام، بتوانم پیدا کنم. فکر کنم شما بتوانم پیدا کنم یک صلوات. اللهم صل علی محمد و آل محمد.
لباس از امیرالمومنین (علیه السلام): "رایات سود، پرچمهای سیاه را که دیدید، فلزم الارض بشین. فلا تحرکوا ایدیکم ولا ارجل. دست و پا تکان ندهید. ثم یظهر قوم، صغار لا یعبه لهم. ببین چقدر این تعابیر فوقالعاده است. غریب است. هی ترسیدیم که آقا تطبیق غلط بدهند و چی بشود و فلان اینها. نخواندیم در حالی که این روایت معجزه است واقعاً. حتی اگر به یک گروهی در ۵۰۰ سال پیش هم تطبیق داشته باشد، همینش هم معجزه است. کی اینها را امیرالمومنین فرمود؟ بماند که وقتی مجموعه اینها کنار همدیگر چیده میشود، یک چیزی از توش در میآید. قوم کوچولویی هم این وسط میآیند، بهشان اعتنا نمیشود. اینها کیاند؟ قلوبهم کذبر الحدید. خیلی سنگدلاند. اصحاب الدوله. اصحاب الدوله. اینها اصحاب دولتن. دولت اسلامی در عراق و شام. اصحاب دولتن. لایفون به عهد. به هیچ عهدی وفا نمیکنند. بلا میثاق. به هیچ پیمانی وفادار نیستند. یدعون الی الحق و لیسو من اهل. دعوت به حق میکنند، اهلش نیستند."
حالا این تعبیر، اصلاً آدم شاخ در میآورد! "اسماعهم الکنا و نسبتهم القرا شعورهم مرخات که شعور النساء." سه تا ویژگی کنار هم امیرالمومنین فرمودند. اهل سنت هم نقل فرمودند. "اسمای اینها کنیه است." خب مثلاً ما احمد داریم، محمد داریم، حسن داریم، حسین داریم. کنیهاش میشود ابوالحسن مثلاً فلان. ولی اینها اسمشان کنیه است. منتقل شده. بقیهاش اسمشان کنیه است. فامیلیشان چیست؟ اسم شهرهاست. میشود چی؟ ابوبکر بغدادی. اسمشان کنیه است. فامیلیشان اسم شهرهاست. همهشان همینجوری بودند دیگر داعشیها. موهایشان هم مثل موهای زنهاست، بلند است. "حتی یختلفو فی ما بینهم ثم یعت الله الحق من یشا." بین خودشان ولی اختلاف میافتد و خدا حق را میآورد تو اینها جاری. امیرالمومنین فرمودند این چی میخواهد بگوید؟ میخواهد یک گوشه ذهنت حواست باشد که اینها یک گوشه داستان هستند. یک ور قضیه از آن ور روایاتی که در مورد ایرانیها دارد که اصلاً واقعاً فوقالعاده و عجیب و غریب است.
هفته پیش چند تایش را برایتان خواندم، نکتههای دقیق، نقطهزن تطبیق داد. "یک مردی از قم اینطور میکند و یک دوره هم اینطور میکنند." هفته پیش دیدید چه اتفاق فوقالعادهای رقم خورد. در شرایطی که شما فرض کنید هر جای دنیا بود، در همچین موقعیتی چه اتفاقی رقم میافتاد؟ مردم همه وحشتزده شهر را ترک میکردند. اصلاً این نماز جمعه اگر جایی در دنیا برگزار میشد، نصف مردم میگذاشتند میرفتند. "بابا، اینها رسماً جنگ را شروع کردهاند. میزند. بابا گفته میزنم!" هم اسرائیل گفته، هم آمریکا. مردم ایران گفتند: "میزنند؟ باشه، ما هستیم." ۲ میلیون بلکه بیشتر جمعیت آمدند کف خیابان. بزن ببینیم. این بود. فرمود: "لا یملون من الحرب." نه، جنگ خسته نمیشوند. ترس از دشمن ندارد. ویژگی که در مورد ایرانیها فرمودهاند: "مقدمهسازان ظهور ترس ندارند."
بعد کی در طول تاریخ این ایرانیها این مدلی بودهاند؟ جنگ جهانی دوم، رضاشاه مملکت را دو روز تقدیم کرد. نوکر آلمانیها بودیم. بعضیها نمیدانند. این محله "نازیآباد" ما بهش میگویند نازیآباد. کی میداند علت اش چیست؟ اینجا راهآهن را که برای آلمانیها زدند، یک شهرک هم بهشان دادند که اینجا راحت زندگی کنند. این شهرک را دادند دست نازیها، اسمش نازیآباد بغل راهآهن باشد. اذیت. نوکر آلمانیها بودیم، نوکر اسرائیلیها بودیم، نوکر صهیونیستها بودیم. اگر پهلوی هنوز بود، خانوادههای پست و کثیف، این اتفاقی رقم میخورد؟ آن مردی که از قم میآید، یک جوش ایجاد میکند. حالا باز در بعضی روایات دیگر که سندش ضعیفتر است، ولی هی مثلاً دعوت به تقوا میکند. مثلاً در روایت دارد، آن مرد قمی هی ویژگیهایش را، دست میگذارد. عرض کردم آن پازل را اگر آدم بتواند پیدا کند، روایتی که حتی سندش هم ضعیف است، هی کمک میکند. هی این چیدمان را قوی میکند.
روایتی که حالا آن هفته خواندیم که "قُمیها میآیند این کار را انجام میدهند و پدر یهودیها را در میآورد." باز در روایت دیگری فرمود که: "این فجاسوا خلالت دیار قوم یبعثهم الله قبل خروج القائم فلا آل محمد علی قتلوه." اینها کسانیاند که قبل از خروج امام زمان. ببینید مجموعه را وقتی کنار هم میچینید. قومیها. این "فجاسوا خلالت دیار" و فرمود اینها قمی قمیان، ولی فرمود که این مال قبل از ظهور امام زمان است. مومنینی میآیند، سر وقت یهودیها دخلشان را در میآورند. قضیه نابودی اسرائیل بر اساس روایات، قبل از ظهور امام زمان است، نابودی حکومت اسرائیل. این را بدانید. خود یهودیها نه، یهودیها تعدادشان هستند. سفیانی هم عرض کردم میآید در آن منطقه. باز یک نکته دیگری که در روایت، حالا هفته پیش روایت را خواندم، بعدش رفتم دوباره بررسی کردم. دوباره که خواندم، ببینید چقدر این روایت عجیب است! هفته پیش خواندم برایتان. فرمود که: "این جنگ یهودیها و حالا ایرانیها و این داستانهایی که پیش میآید در این منطقه، رومیها "ینزلو برمله" در منطقه رمله نزول میکنند." سبحان الله! از این روایات عجیب و اعجازی که در این روایت. نکتهاش چیست؟ در روایت دارد "نزول میکند"، نفهم "ورود میکند." کجا نزول میکنند؟ رمله. رمله نزدیک تل آویو. ویژگیاش چیست؟ فرودگاه بینالمللی بن گوریون در رملس است. فرودگاه اصلی اسرائیلیها در همین منطقهای که همین الان بهش میگویند رمله. ۱۴۰۰ سال پیش امام صادق (علیه السلام) فرمود: "رومیان آنجا نزول میکنند." ورود میکنند. "نزول" یعنی چی؟ از بالا میآیند پایین. مال هواپیما. در حمله، در منطقه. آن منطقه صاف در رمله نزول میکند. همین یک کلمهاش بس است آدم کل روایت را قبول کند. انقدر دقیق. اینجور نقطهزن تعابیر استثنایی. کی میتواند اینها را جعل بکند؟ ذهن قوی میخواهد اینجور هنرمند. چیزی گفته، از یک جایی گرفته، از یک معصومی گرفته. نزول در رمله میکند.
حالا این قرینه این ور و آن ورش را هم برایتان بگویم که جذابتر بشود. امام زمان هم نزول در بیت المقدس میکنند با هواپیما میروند. بعضی روایات که قرینه بر این است که حضرت سوار بر هلیکوپتر و هواپیما و اینها میشود. ۵ تا پرنده بلند میشود. امام زمان در یکی از اینهاست. خب حضرت وقتی ظهور میکنند، با همین امکانات ظاهری ظهور میکنند. یک دکمه میزنند همه میروند و با همین امکاناتی که هست حضرت ظهور میکند. خب همین هلیکوپتر و هواپیما. شرایط هم باید طوری باشد که جان امام حفظ بشود. وقتی ظهور میکنند که شیعه قدرت حفظ جان امام را داشته باشد. به قول ماها پدافند هوایی داشته باشد، امکانات داشته باشد. خیلی چیزهای عجیب و غریب در روایت.
من یک چند دقیقهای چند تا نکته برایتان بگویم و بحث را تمام بکنم. دیگر حالا بنا داریم جمعهها خیلی طولانی نشود. یک چند تا جمله برایتان آوردهام بخوانم. حالا جدای از آیات و روایات که هفتههای بعد هم انشاءالله بیشتر روایاتش را میخوانم، یک چند تا بشارت جالب ما داریم. خب میدانید حضرت امام و رهبر عزیز انقلاب، اینها واقعاً انسانهای حکیمی بودهاند. حضرت امام، خوب داستانهای عجیبی از ایشان حکایت شده. ذهن تیز او، حالا آن تیزهوشی او به کنار، آن حکمتی که خدا در قلب این مرد ریخته بود که هر چی میگفت، میشد. یکیاش همین قضیه فروپاشی شوروی بود که یک مدت کوتاهی قبل از فروپاشی شوروی به گورباچف نامه دادند: "من دارم صدایش را میشنوم." حالا کسی آن موقع فکر نمیکرد شوروی نابود بشود. حالا تهش این بود که مثلاً یک اختلالاتی پیدا بشود. نابودی شوروی، این اتحاد جماهیر شوروی را در نقشه نگاه میکردیم، به تعبیر استاد آیتالله جوادی، نصف این نقشه، از این سر تا آن سر اتحاد شوروی بود. "یک ساله." مثلاً این مرد حکیم. شاید آن روز خیلیها بهش خندیدند. "نابود میشوید." دیدند شوت دانلود مصر. فرمود: "فقطم مصر." امام گفت. اول انقلاب فرمود: "آن کشوری که بعد از ما اگر قیام پیروز میشود، مصر است." ۳۰ سال بعد قیام کردند. امام در ۵۷ فرمود، اینها در ۸۷ قیام کردند. این اتفاق ۸۹ بود فکر میکنم، حالا دقیقش خاطرم نیست. امام تیزبینی عجیبی داشت. روی چیزی وقتی دست میگذاشت، خدا ذکاوتی بهش داده بود.
رهبر عزیز انقلاب سر بعضی از این ذکاوتهای ایشان، به ایشان ارادتمند شده بودند که داستانهای مفصلی دارد، خاطرات مفصلی دارد. نصرالله (رضوان الله علیه) از زمان رهبری امام به امام گفته بودند که: "ما میخواهیم مثلاً برای کارهای جهادی و اینها با شما در ارتباط باشیم ولی شما سرتان شلوغ است. اگر بشود به ما..." اولی که با امام داشتند، امام فرموده بودند: "همین آقای خامنهای، همین سید علی آقای خودمان." [این شکلی] "سید علی آقای خودمان!" فرمود: "که ما با ایشان در ارتباط شدیم و جزء به جز حزبالله با ایشان بود." بعد از رحلت امام گفتیم: "خب آقا، شما دیگر رهبر شدید، یکی دیگر معرفی کنید." گفت: "نه، این کار خودم است. با خودم فقط در ارتباط باشد." بعد در قضایایی اینها میآمدند به ایشان چیزهایی میگفتند، ایشان یک چیزهایی میگفت. مثلاً گفته بودند: "میخواهیم به جنبش امل اگه درگیر بشیم، حافظ اسد نمیگذارد، عرفات آنطور میکند، اسرائیل هم اینطور میکند." اینها گفتند: "خب باشه." و یک گوشهای یک جایی مجبور شدند یک کوچولو با جنبش امل درگیر بشوند. همین سه تا اتفاق رخ داد. همینجور موارد متعدد.
مثلاً حافظ اسد که از دنیا رفت، دوستان ما گفته بودند. گفت: "که ما آمدیم دیدار آقا، خیلی استرس داشتیم و نگران بودیم. بعد حافظ اسد، این پسرش غربگرا شده، دکتر است، به قول ماها "سوسول" است، بشار اسد. این اصلاً مدل حافظ اسد با ما برخورد نمیکند. بدبخت میشویم سوریه اگر با ما راه نیاید. بیچاره." گفت: "همان اول آقا به ما فرمود که: شما رابطهتان با حافظ اسد چطور بود؟ با بشار اسد به مراتب رابطهتان بهتر خواهد شد." و بهتر شد. میآمدند یک نشانههایی میداد، یک چیزهایی میگفت در مورد آینده. آقا فرموده: "۲۵ سال آینده را اسرائیل نمیبیند." گفت: "من تعجب کردم آقایان فرمودند چون به ما آن تاریخی که داد، فیلم ۶۰ گفت. به ما گفت آقا قبلاً ولی ۲۵ سال خیلی دیر است، آن که میگفت خیلی زود است." میخواهم بگویم این رهبر عزیز این شکلی است. من چند تا جمله از ایشان برایتان آوردهام. جملات اعجابانگیزی، حالا شاید همهاش را هم نرسم بخوانم.
یکی از امام، امام خمینی، ۱۱/۶/۶۸، آخرین نوروزی که امام در قید حیات بودند. امام میفرمایند: "انقلاب مردم ایران نقطه شروع، حالا تعابیری را خوب دقت کن این مرد حکیم با آن دقت چی میگوید. انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت (ارواحنا فداه) است. این انقلاب نقطه شروع انقلاب امام زمان است. انقلاب تمومی ندارد، شکست ندارد که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد." ۱۰/۵/۶۰ تند تند میخوانم خسته نشوید. (۱۰/۵/۶۰): "امید است که این انقلاب جرقه و بارقه الهی باشد که انفجاری عظیم در تودههای زیر ستم ایجاد و به طلوع فجر انقلاب مبارک حضرت بقیه الله (ارواحنا له مقدمه الفدا) منتهی شود." این هم از.
حالا چند تا جمله از رهبر معظم انقلاب برایتان بخوانم. بعد دقت کنید دیگر تعابیرش خیلی. یکیاش مال ۲۴/۶/۶۶. رهبر عزیز انقلاب: "ما به ظهور ولیعصر امید زیادی داریم و امیدواریم که خدای متعال آن روز را هر چه زودتر برای بشر برساند." حالا تعبیر. "من گمان میکنم این ملت نشان داده و در میدان عمل امتحان پس داده که حاضر است آن بار سنگینی را که آن روز بر دوش مبارزین وجود خواهد داشت بر دوش بکشد." این مردم نشان دادند میتوانند بار سنگین ظهور امام زمان را دوش بکشند. "و آن بار را حمل کند. امروز دیگر آن روزی نیست که در دنیا کسانی پیدا نشوند برای حمل بار امانت. ملت ما در تجربه چند سال انقلاب خود، تازه سال ۶۶ آقا فرموده کاملاً نشان داد و مشخص کرد که یک ملت زنده است. ملت با استعداد و قدرتهای الهی در وجود این ملت به مرحله عمل میآید." یک فیلم مشهوری از ایشان هست، قاسم سلیمانی کنار ایشان ایستاده. "اول جنگ من میدانم ۳۰ سال بعد ایران یک جوری میشود کسی جرأت نمیکند تهدیدش کند." آن وقتی که تانک نداشتیم، عراق ما را با موشک میزد، ما میخواستیم جواب بدهیم، ما فقط توپ داشتیم. میبردیم مرز بصره میگذاشتیم، توپ انداختیم وسط بصره. ته چیزی که میتوانستیم شلیک که داشته باشیم، تهدید بکنیم عراقیها را همین با توپ میتوانستیم ۵۰ کیلومتر آنورتر بزنیم. آن موقع آقا فرمود: "من میدانم یک روزی میشود کسی جرأت نمیکند ایران را تهدید کند." این بصیرت را شما ببینید.
من حالا چند تا عبارت آوردهام، وقتتان گرفته میشود. "تا شما ملت ایران این اتحاد و آمادگی برای انجام کارهای بزرگ را دارید، همه آرزوهای اولیا، به دست شما قابل عمل است. آمال بزرگ آنها، استقرار عدل جهانی و نجات مستضعفان، نابودی ظلم در سطح عالم بود. البته وعده حق و استقرار عدل جهانی فقط در دوران ظهور بقیه الله انجام خواهد گرفت. اما یک ملت مؤمن و مبارز میتواند زمینه را برای تشکیل آن حکومت فراهم کند، همچنان که ملت ایران تاکنون توانسته و بر خیلی از مشکلات فائق آمده است." یکی دیگرش خدمت شما عرض کنم که: "در این راه لطف پروردگار و دعای مستجاب ولیعصر پشتیبان ماست. ما باید خود را با آن حضرت و با یادش هرچه بیشتر آشنا کنیم. امام زمان را فراموش نکنیم. مملکت ما مملکت امام زمان است. این مال سال ۶۰ است. انقلاب ما انقلاب امام زمان است، چون انقلاب اسلام است. یاد ولیالله الاعظم را در دلهای خودتان داشته باشید. اللهم انا نرغب الیک فی دوله کریمه را با همه دل و بنیاد کامل بخوانید. هم روحتان در انتظار مهدی، هم نیروی جسمیتان در این راه حرکت بکند." این عبارت: "هر قدمی که در راه استوار این انقلاب اسلامی برمیدارید، یک قدم به ظهور مهدی نزدیکتر میشوید."
حالا آن جمله کلیدی را برایتان بگویم دیگر، عرض تمام کنم. این جمله کلیدی ایشان مال ۲۹/۴/۱۳۶۵ است. چند سال پیش میشود؟ آقا ۳۸ سال پیش. برایتان کاملش را میخوانم، دقت بکنید. آخرین جمله بحثمان بشود، تمامش. "اصلاً دیگر انشاءالله ماشاءالله اینها ندارد. فقط روی کلمات دقت کنید." میفرماید: "این انقلاب زمینه را آماده خواهد کرد تا آن بزرگوار ظهور کند. ایشان در زمینه نامساعد ظهور نخواهند کرد. در بحثهای مربوط به غیبت ولیعصر و ظهور آن بزرگوار برای ما مسلم است که بزرگوار در زمینه آماده ظهور خواهند کرد." همین که عرض کردم، شرایطی باشد بتواند از حضرت دفاع کنند. "بنابراین حضرت وقتی میآید که زمینه آماده باشد. آن وقتی میآید که دنیا معنای عدل را فهمیده باشد. آن روزی ظهور میکند که شمشیر آن حضرت بتواند با خودش استدلال و منطق را حمل بکند. چون شمشیر انبیا، شمشیر کور نیست، شمشیر نور است. شمشیر کور آن است که یکی را میکشد، نمیفهمید چرا کشته شد. همین که اصحاب دولت [داعش] شمشیر نور آن است که وقتی او را میکشد، او هم میفهمد چرا کشته شد؛ دیگران هم میفهمند چرا او کشته شد. شمشیر انبیا اینجوری است، اولیا هم دنبال انبیان. آن بزرگوار باید روزی بیاید که در جریان آن سیر خونی که شنیدهاید، حتی خود آنهایی هم که کشته میشوند بفهمند چرا دارند کشته میشوند تا حجت تمام باشد. تا حکومت محجور انبیا بتواند برای همیشه در عالم بماند."
"بنابراین حالا اگر ما خوب باشیم، چون مخاطبین ایشان روحانیون نیشابور بودند، من و شما که معممین و مسئول وصل کردن معارف الهی به نسلهای آینده هستیم، مسئول هدایتیم و ورثه انبیا به حساب میآییم. اگر ما خوب باشیم، این جمهوری، این حکومت، این نظام قطعاً به آن بزرگوار خواهد پیوست. این را من به طور یقین میتوانم قول بدهم. صلی علی محمد و آل..." فرمود: "من این را قول میدهم که این انقلاب، این نظام به امام زمان خواهد پیوست. به طور یقین قول میدهم." بارها و بارها تعابیر دیگری داشتند. میفرمودند: "من میدانم خدا برای مردم بالاترین چیزی که میتواند رقم بخورد نوشته است، به عالیترین قله خواهند رسید." حتی گاهی فرمودند: "شما جوانها آن روز را خواهید دید." به دانشجوها فرمودند: "۲۰ سال بعد، ۱۰ سال بعد، ۵ سال بعد." ولی اینقدری بر اساس هم آن روایات، هم این بشارتهایی که رهبران ما به ما دادهاند، انشاءالله این انقلاب ملحق خواهد شد به ظهور امام زمان. انشاءالله وقفه در کارش نخواهد افتاد. بالا و پایین دارد، به هر حال افت و خیز دارد، گرفتاری دارد. آن هم برای بیداری مردم است. آن هم برای اینکه به هر حال مردم بشناسند کی به کیست، چی به چیست. یک عده را کنار بزنند ولی کار این نظام انشاءالله تا آن روز پیش خواهد رفت.
من حالا چون امشب شب میلاد است، نمیخواهم مفصل روضه بخوانم. چند کلمهای میخواهم بگویم. به هر حال صبح جمعه است، دعای ندبه خواندید، دلم را متوجه امام زمان بکنم لحظاتی. دیدید این جمعه دشمن تهدید کرده بود؟ رهبر معظم انقلاب را مردم چه نشاطی، چه انرژی، چه عشقی، چه تعداد کفنپوشیده بودند نماز جمعه. اینها معنایش چیست؟ معنایش این است که دیگر نیست آن دورههایی که غربت و مظلومیت اولیای الهی. تنهایی امیرالمومنین به مردم کوفه خطاب میکرد، میفرمود: "کاش اصلاً شماها را در عمرم ندیده بودم! کاش شماها را نمیشناختم!" گذشته این دوران غربت. این مظلومیت تمام شد. پسر امیرالمومنین میآید، حتی مردم را خود آقا دعوت نکرد که بیایند، فقط فرمود: "من نماز جمعه شرکت میکنم." مردم ریختند از شهرهای مختلف. بعضی آمده بودند آن موقع امیرالمومنین دعوت میکرد، میفرمود: "بریم جنگ." کسی نمیآمد. فاطمه زهرا (سلام الله علیها) خانهها را در میزد. دانه به دانه، همین ایام بود: "فردا صبح بیاید." نمیآمدند. تمام شد این دوران غربت، این مظلومیت.
یک چیزی را حالا دیشب هم بعضی دوستان عرض کردم، امروز هم بگویم انشاءالله امام زمان دیگر تنها نخواهند ماند. ولی این غربت را کمی آدم لمس میکند. ببینید سید حسن نصرالله تقریباً ۳۰ سال در شدیدترین وضعیت امنیتی زندگی میکرد. شدیدترین وضعیت. سالهای زیادی در اعماق زمین، چندین متر زیر زمین، تونلها. اصلاً روی زمین نمیآمد. از همان زیر زمین، تونلهایی بود که زده بودند، رفت و آمد میکرد. میگفتند حتی گاهی میشد یک سال نور خورشید به چشم ایشان نمیرسید. یک سال! در چه شرایط سختی! شرایط امنیتی. چرا؟ چون دشمن دنبالش است که پیدایش بکند، بکشدش. نصرالله یک سرباز. ۳۰ سال در این شرایط امنیتی زندگی کرده است. این ۳۰ سال سید حسن نصرالله، یک چیزی، یک چیزی شبیه این ۱۲ قرن است که امام زمان در این غربت زندگی میکند. ۱۲ قرن امام زمان اینجوری زندگی میکند. در این وضعیت امنیتی. اگر بفهمد دشمن من کجایم، ردی از من پیدا کند، همان اول جلسهام عرض کردم، همیشه دنبال حتی پدران او بودند. بله امام قدرت دارد ولی شرایط ظاهری هم هست. پیغمبر اکرم، این را دیشب هم عرض کردم به دوستان. پیامبر اکرم، پیغمبر خدا بود، خدا حافظ جان او بود. ولی آن شبی که دشمن جمع شد، برو بکشند. امیرالمومنین جای پیغمبر خوابید. پیغمبر سه روز در غار مخفی شد. امیرالمونین سه روز مسافت طولانی را میرفت، میآمد، غذا برای پیغمبر میآورد. بعد پیغمبر آن راه طولانی را مدینه طی کردند. مسائل ظاهری این شکلی است. دشمن جمع شده برای کشتنش.
امام زمان ۱۲ قرن است مثل آن شبی که پیغمبر آواره بیابان شد. از این کوه و دشت به آن کوه و دشت. ۱۲ قرن امام زمان اینجوری زندگی میکنند. این روایت آیتالله بهجت میخواندند. امشب شب میلاد امام عسکری است. میفرمود من ندیدم روایتش را، ایشان خواندند، از ایشان نقل میکنم. فرمود: "لحظه شهادت امام عسکری به پسرشان امام زمان فرمودند: 'پسرم به این بیابانها برو. در امان باشی، از شهر دور باش. اینها جان تو را دارند، اینها بهت رحم نمیکنند.'" حالا شما ببینید این آقا از ۵ سالگی، ۵ سالگی، همان پنج سال اولم با چه وضعی زندگی میکرد؟ امام زمان چه غربتی، چه تنهایی. یک بچه، به حسب ظاهر بچه ۵ ساله، از نعمت پدر محروم میشود. عمویش جعفر کذاب حجره به حجره دنبالش میگردد، پیدایش کند، تحویل دشمن بدهد، پول بگیرد. لشکر دشمن دنبالش است، نشانهای از او پیدا کند. سید حسن نصرالله بویی میداد از فرماندهی امام زمان، از رهبری امام زمان. اینطور ۸۵ تن بمب ریختند سرش. این ۸۵ تن در واقع سهم امام زمان بود که برای سید حسن نصرالله ریختند. دستشان به امام زمان نمیرسید که. سید حسن را این آقای مظلوم ما اگر امروز هم ذره احتمال بدهد امام زمان جایی است، ۱۰ برابر این ۸۵ تن را آنجا میریزد. این جان مبارک اینطور در خطر است. همه جانها به فدای او. پناه همه ماست. هر وقت صدایش میزنیم، جوابمان را میدهد. در هر خطری، در تنهایی، در گرفتاری. خودش فرمود: "من حواسم به شماها هست. من نگاهم به هوایتان را دارم." حواسش به همه هست. پشت و پناه همه است. ولی خودش به حسب ظاهر پشت و پناهی ندارد. ۱۲ قرن تنها. در ناامنی، در بیکسی.
انشاءالله این وعدهای که دادند، با ما محقق بشود. ما، ما ایرانیها، ما قبیله سلمان کاری بکنیم، آرامش ایجاد کنیم برای امام زمان، امنیت ایجاد کنیم. به پشتوانه این امنیت، آقا ظهور کند. آن جملهای که پارسال اولین جلسه گفتم و بگویم و عرضم تمام. انشاءالله دور نباشد آن جمعهای که اینجا با هم جمع بشویم. هفته پیش از اینجا رفتند نماز جمعه، شور و شوقی بود. در این میدان ماشین بود، مردم سوار میشدند، خیابانها شلوغ بود. دور نباشد آن روزی که بگویند: "آقا اهل مسجد همه در راهند، دارند میروند مسجد کوفه. آقا امروز، امروز نماز جمعه داریم." دور نباشد آن روزی که خطبه امام زمان باشد. "یا ابن الحسن نائبت!" دیدی مردم چطور با شور و شوق آمدند؟ اگر شما باشید سینهخیز مردم خودشان را میرسانند. کسی جرأت نکند شما را تهدید کند. خطری جان مبارکتان را تهدید نکند. روضهام همین یک خط: "گذشت آن زمانی که دست بابایت را ببندند، جلوی چشمت به مادرت تازیانه..."
الا لعنت الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون. خدایا، در فرج آقا امام زمان تعجیل بفرما. قلب نازنینش از ما راضی بفرما. عمر ما را در حضرتش قرار بده. نسل ما را نوکران حضرتش قرار بده. علما، شهدا، فقها، امام راحل، حقوق ذویالارحام، ملتمسین دعا، الساعه از سفره با برکت امام عسکری متنعم بفرما. شب اول قبر، امام عسکری به فریادمان برسان. خدایا، به فضل و کرمت این رهبر عظیمالشأن را تا صبح ظهور امام زمان در کنف لطف و حمایت خودت قرار بده. پرچم این انقلاب را با دست مبارکه او به دست مبارک ولیعصر برسان. امت اسلام، رزمندگان اسلام را فتح و نصرت و غلبه عنایت بفرما. دشمن اسلام خصوصاً آمریکا و اسرائیل را نیست و نابود بفرما. به فضل و کرمت بلاهای دنیوی و اخروی، زمینی و آسمانی را از امت اسلام، خصوصاً مردم ایران دفع و رفع بفرما. هرچه گفتیم و صلاح ما بود، هرچه نگفتیم و صلاح میدانی برای ما رقم بزن. بن نبی و آله رحم الله من قرأ الفاتحه مع الصلوات.
در حال بارگذاری نظرات...