به وقت شام

جلسه دوم : شاخص دینداری در آخرالزمان؛ مرز ایمان و ارتداد

00:51:54
53

برخی نکات مطرح شده در این جلسه

*هشدار قرآن درباره‌ «ولایت‌پذیری از یهود و نصارا»، به عنوان عامل سقوط ساختار دینی و ارتداد تدریجی.[4:50]

*رابطه با یهود و نصارا یعنی، جوش خوردن اعتقادی و رفتاری با آنها و فروپاشی ساختار دینداری.[9:30]

*از منظر قرآن، "شاخص دینداری"، مرزبندی با جبهه باطل، و ولایت‌پذیریست، نه در ظواهر دین.[11:40]

*نشانه انحراف ولایی و سقوط دینداری در یک جامعه، فاصله گرفتن از جبهه مظلوم است و تایید جبهه ظالم.[14:40]

*حمایت آگاهانه از ولیّ خدا در بزنگاه دفاع، نماد ولایت‌مداری ملت ایران بود و موجب شکست تحلیل دشمنان.[35:00]

*امام حسین علیه‌السلام، شاخص دینداری و عاشورا، روز امتحان الهی و تفکیک دینداری ولایی از دینداری ظاهریست.[44:40]

متن جلسه

هوش مصنوعی :
سلام علیکم و رحمة‌الله
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین
و صلی‌الله علی سیدنا و نبینا ابی‌القاسم المصطفى محمد
اللهم صلّ على محمد و آل محمد
و آله الطیبین الطاهرین
و لعنت‌الله علی القوم الظالمین
من الآن إلى قیام یوم الدین
مقدمه: آغازی پرانرژی و حضور مؤثر مخاطب
صبح امروز، فضای جلسه حال‌وهوای خاصی پیدا کرده؛ صبحِ روزِ شنبه است و این حال و هوا در چهره‌ جمع و در نشاط جلسه کاملاً محسوس است. نه فقط خود ما بلکه جمع دوستان هم با انگیزه‌ای مضاعف در بحث شرکت دارند، دقیق گوش می‌دهند و عمیق تأمل می‌کنند. این‌گونه همراهی و حضور پرانرژی، نعمت بزرگی است.
اما بحث امروز، مانند برخی بحث‌های پیشین، در ابتدا نیازمند مقداری زمینه‌سازی قرآنی و تفسیری است تا بتوان به نکته‌ی اصلی رسید.
مبنای قرآنی بحث: سوره مائده، آیات ۵۱ تا ۵۴
دیروز به آیه ۵۱ سوره مبارکه مائده اشاره کردیم. اما آیه‌ای که امروز محور گفت‌وگوست، آیه ۵۴ این سوره است:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ، أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ، يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ، وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ...»
این آیه دربردارنده‌ی پنج ویژگی است که حقیقت دین‌داری را معرفی می‌کند. خداوند می‌فرماید اگر شما از دین برگردید و مرتد شوید، من قومی را می‌آورم که این پنج صفت را دارند:
1. خدا را دوست دارند و خدا هم آن‌ها را دوست دارد؛
2. نسبت به مؤمنان متواضع‌اند؛
3. در برابر کافران با عزت و قاطع‌اند؛
4. در راه خدا جهاد می‌کنند؛
5. از سرزنش هیچ ملامت‌گری نمی‌ترسند.
این پنج ویژگی، شاکله‌ی دین واقعی را می‌سازند. هرگاه این پنج رکن در جامعه‌ای کنار گذاشته شوند، آن جامعه دچار ارتداد شده است. بنابراین آیه، ناظر بر یک آینده‌نگری و جایگزینی است. می‌فرماید: «اگر شما عقب‌نشینی کنید، گروهی را می‌آورم که ویژگی‌های کامل دینداری را دارند.»
تفسیر روایی: مصداق قوم موعود
پیامبر اکرم صلی‌الله علیه وآله در پاسخ به سؤال اصحاب که این قوم کیستند، دست مبارک خود را بر شانه‌ی سلمان فارسی گذاشتند و فرمودند: «هذا و قومه.» یعنی او و قومش؛ یعنی ایرانیان. این افتخار بزرگی است که برای یک امت مطرح شده است؛ امتی که از قوم سلمان، با ویژگی‌هایی متفاوت و دین‌داری حقیقی، در تاریخ خواهند درخشید.


مفهوم ولایت در مقابل یهود و نصاری
در ادامه‌ی آیات سوره مائده، خداوند خطاب به مؤمنان می‌فرماید:
«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَىٰ أَوْلِيَاءَ ۘ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ ۚ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ.»
این آیه با صراحت هشدار می‌دهد: ای مؤمنان، یهود و نصارا را به عنوان ولی و سرپرست نگیرید؛ چراکه آنان اولیای یکدیگرند. و اگر کسی از شما ولایت آن‌ها را بپذیرد، از آن‌ها خواهد بود. خداوند هم ظالمان را هدایت نمی‌کند.
این یعنی هر دلی که با یهود و نصارا «جوش بخورد» و از آنان تبعیت کند، از دایره‌ی هدایت و ایمان خارج می‌شود. علامه طباطبایی ذیل این آیات، تحلیل دقیقی ارائه داده‌اند که بسیار راهگشاست و باید به‌تفصیل مورد توجه قرار گیرد.
تحلیل علامه طباطبایی: تهدیدی برای بنای دین
ایشان می‌فرمایند: این آیات از شدیدترین تهدیدهای قرآن نسبت به موضوع ولایت یهود و نصارا هستند. چرا؟ چون این ولایت، اساس دین را از درون تهی می‌کند. اگر جامعه‌ای رابطه‌اش را با یهود و نصارا تنظیم نکند و با آن‌ها در مسیر ولایت قرار گیرد، تمام ساختار دینی‌اش فرو می‌ریزد.
علامه تعبیر زیبایی دارند:
«انهدام بنیه‌ی سیرت دینی.»
یعنی فروپاشی بن‌مایه‌ی شخصیت دینی.
خداوند البته دین را رها نمی‌کند. اگر یک امت سقوط کند، امت دیگری را می‌آورد که دین را از نو برپا کند و بنیان دین را بازسازی نماید.
نکته تاریخی: شباهت به کربلا
همین اتفاق در کربلا رخ داد. جامعه‌ای که به‌تدریج از ولایت اهل‌بیت علیهم‌السلام فاصله گرفت و به یهود و نصارا نزدیک شد، به‌جایی رسید که فرزند رسول خدا را به شهادت رساند. خود را دیندار می‌دانستند، نماز می‌خواندند، روزه می‌گرفتند؛ اما نسبت به ولایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام بغض داشتند.
همین بغض، آنان را تا آن‌جا برد که حسین‌بن‌علی علیه‌السلام را محاصره کردند، فرزند فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها را به لب تشنه در بیابان کربلا به خاک و خون کشیدند. این نشان می‌دهد که شاخص اصلی دینداری، محبت و پذیرش ولایت است، نه صرف عبادات ظاهری.
مرز روشن: ولایت یا انحراف؟
پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله برای جدا کردن خط اهل ایمان از خط یهود و نصارا، مرز مشخصی کشیده است. این مرز، ولایت است. هرکس از آن عبور کند، در صف دشمنان قرار می‌گیرد؛ ولو لباس مسلمانی بر تن داشته باشد.
ولایت یعنی نزدیکی و همسویی عمیق. یعنی آن‌چنان ارتباطی که چیزی میان تو و ولی نماند. خداوند فرموده: «با یهود و نصارا چنین رابطه‌ای برقرار نکنید.» چراکه نتیجه‌اش از دست رفتن تمام داشته‌های دینی است.


شاخص دینداری، ولایت است نه رفاه و ظواهر
در بسیاری از تحلیل‌های سطحی که در جامعه رایج شده، دینداری با میزان رفاه، سازندگی، یا حتی ظاهر اخلاقی جامعه سنجیده می‌شود. گاهی شنیده می‌شود که برخی می‌گویند: «قبل انقلاب مردم دیندارتر بودند؛ هم دین داشتند هم رفاه.» یا «فلان کشور اسلامی مثل قطر یا ترکیه، هم پیشرفت دارد، هم در استادیوم‌ها مشروب نمی‌فروشند، هم علیه همجنس‌گرایی موضع دارند؛ این‌ها اسلام واقعی‌اند.»
اما این‌ها تحلیل سطحی است. شاخص دینداری چیز دیگری است. همان‌طور که برای آلودگی هوا شاخص‌ علمی داریم، برای دینداری هم شاخص وجود دارد. شاخصی که حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام براساس آن تشخیص داد که جامعه دچار فساد شده و نیاز به اصلاح دارد، «شاخص ولایت» است. نه فقط نماز و روزه و ظاهر.
ولایت؛ شاخص سنجش سلامت امت
امام حسین علیه‌السلام فرمودند:
«إنّی لم أخرج أشِراً و لا بطِراً، و لا مُفسداً و لا ظالماً، إنّما خرجتُ لطلب الإصلاح فی أُمّة جدّی.»
یعنی من برای اصلاح امت جدم قیام کردم. اصلاح در کجا؟ در شاخص ولایت. اگر جامعه‌ای با دشمنان خدا هم‌پیمان شود، ولی خود را تنها بگذارد، حتی اگر نماز بخواند، فاسد است. معیار دین‌داری، موضع‌گیری نسبت به ولیّ خداست.
امروز هم همین شاخص برقرار است. اگر جامعه‌ای در برابر مظلوم سکوت کند، ولی در کنار ظالم بایستد، اگر پشتِ یهود و نصارا را بگیرد اما جرئت نکند در حمایت از مردم غزه یک جمله بگوید، دچار سقوط دینی است، ولو بر روی ظاهر دینداری خود مانور دهد.
نمونه‌هایی از دلبستگی به یهود و نصارا
اخیراً خبری منتشر شد که در یکی از کشورهای عربی، یک امام جماعت به‌دلیل سخن گفتن در حمایت از مردم مظلوم غزه دستگیر شد. چه فاجعه‌ای بالاتر از این؟ کشوری اسلامی، امام مسجد خودش را به جرم حمایت از ملت فلسطین دستگیر می‌کند، فقط چون مبادا به رژیم صهیونیستی «بر بخورد»!
این یعنی ولایت باطل. یعنی باطل را ولی خودت گرفته‌ای. یعنی خط را اشتباه انتخاب کرده‌ای. این خطای بزرگ، همان چیزی است که امت‌ها را به سقوط می‌کشاند و باعث می‌شود خداوند آن‌ها را کنار بزند و قومی دیگر را جایگزین کند.
دینِ به ظاهر زیبا ولی تهی از ولایت
مثالی زیبا در سخنرانی آمده:
مثل خانه‌ای که از بیرون بسیار زیبا و مجلل است، اما هیچ‌یک از اجزای آن متعلق به صاحب خانه نیست. همه‌اش بدهی، همه‌اش قسط. اگر چنین خانه‌ای در معرض خطر قرار گیرد، چیزی برای دفاع ندارد.
جامعه‌ای هم که به ظاهر پیشرفت دارد، اما رابطه‌اش با دشمنان اسلام جوش خورده، از درون دچار تهی‌شدگی است. خانه‌ای بدون بنیان و ریشه. بنابراین صرفِ امکانات ظاهری، برج‌های بلند، تجهیزات، یا حتی «مبارزه‌ نمایشی» با منکرات، نشان از دینداری نیست.


تفاوت پیشرفت ظاهری و دینداری حقیقی
پیشرفت اقتصادی یا فناوری، بدون ریشه در ایمان و ولایت، دوام ندارد. ساختن برج‌های چندصد طبقه در کشورهای عربی، یا خرید سلاح‌های پیشرفته، تا وقتی به دست خودشان نیست، اختیار استفاده‌اش را ندارند و وابسته‌اند، هیچ نشانه‌ای از عزت واقعی نیست.
عزت در آن‌جاست که «مال خودت باشد»، «در اختیار تو باشد»، «تصمیم‌گیر نهایی تو باشی». درست مثل تفاوت بین کسی که آپارتمان پنجاه‌متری مال خودش را دارد، با کسی که برج ساخته ولی همه‌اش قسطی است و یک واحد هم به نام خودش نیست. جامعه‌ای که بند به ولایت کفار دارد، ولو ظاهرش آراسته باشد، فرو خواهد ریخت.
شاخص واقعی پیشرفت: ولایت‌محوری
در تحلیل پیشرفت اقتصادی هم باید دقت کرد. کشورهای منطقه اگر با یهود و نصارا رابطه دارند، باید بررسی شود آیا ارباب این رابطه‌اند یا بنده؟ صاحب تکنولوژی‌اند یا مصرف‌کننده؟ پشت چه کسی ایستاده‌اند؟ هزینه‌اش را به نفع که می‌دهند؟
در چنین سنجشی، شاخص اصلی این است: آیا در خط ولایت الهی حرکت می‌کنند یا ذیل ولایت باطل‌اند؟ از همین‌جاست که می‌توان فهمید امام حسین علیه‌السلام چرا فرمودند امت پیامبر به فساد کشیده شده است.
شاخص دینداری و مثال قطر
مثلاً در ماجرای جام جهانی قطر، برخی تصور کردند چون قطر از مشروب در استادیوم‌ها جلوگیری کرد، یا جلوی پرچم‌های همجنس‌گرایان را گرفت، پس دین‌دارتر از جمهوری اسلامی است! اما این فقط ظاهر است.
همان قطر، شریک تجاری اسرائیل است. پایگاه‌های نظامی آمریکا را در خاکش دارد. ولایتش با کیست؟ با مظلومان یا با مستکبران؟ همین که شاخص را عوض کنیم، یعنی ظاهر را جایگزین حقیقت کنیم، دچار مغالطه‌ای خطرناک شده‌ایم.
ولایت، نقطه ثقل تحلیل دینداری
اگر کسی بخواهد بفهمد جامعه‌ای دیندار است یا نه، باید ببیند در مسائل اصلی، پشت چه کسی ایستاده است. پشت پیغمبر، اهل‌بیت، مظلومان و مستضعفان؟ یا در جبهه‌ی مقابل؟ آن‌جا که هزینه دارد، امتحان واقعی است.
حتی در جمهوری اسلامی هم، اگر ولایت الهی کمرنگ شود، همه‌ی زحمات پای انقلاب، نظام و ملت، به باد خواهد رفت. در ماجرای عاشورا، بسیاری از کسانی که در صف یزید بودند، ظواهر دینداری داشتند. نماز می‌خواندند، زهد می‌ورزیدند، ولی از ولایت جدا شده بودند.

سقوط امت در کربلا؛ نه به‌خاطر بی‌دینی، بلکه به‌خاطر انحراف از ولایت
در واقعه عاشورا، مسأله این نبود که مردم بی‌نماز یا بی‌روزه بودند؛ مشکل آن‌جا بود که از ولیّ خدا بریده بودند. بغض نسبت به امیرالمؤمنین علیه‌السلام در دل داشتند و همین بغض، کار را به جایی رساند که فرزندش را در کربلا، با لب تشنه، در برابر چشمان اهل‌بیت به شهادت رساندند.
در آن دوران هم، شعار دین سر داده می‌شد. مردم به نماز جماعت می‌رفتند. خطبه می‌شنیدند. اما همه‌ی این‌ها در خدمت دستگاه ظلم و انحراف از ولایت قرار گرفته بود. پس شاخص دینداری، فقط ظاهر نیست؛ شاخص، ولایت‌مداری است.
سخن امام حسین علیه‌السلام درباره‌ی یحیی نبی
امام حسین علیه‌السلام از همان مسیر رسیدن به کربلا، مرتب جمله‌ای را تکرار می‌فرمودند:
«کَأَنِّی بِأَوْصَالِی تَقَطَّعُهَا عُسْلانُ الْفَلَواتِ بَیْنَ النَّوَاوِیسِ وَ كَرْبَلَاءَ، فَیَمْلَأنَّ مِنِّی أَكْرَاشًا جُوَافًا، وَ أَسْلِبَ أَحْسِبَتِی أَبْلَی نَفْسًا لَهَا مَا أَبْلَی یَحْیی بْنُ زَكَرِیَّا.»
ایشان فرمودند: همان‌طور که سر از بدن یحیی بن زکریا جدا کردند و بدنش را مثله نمودند، با من نیز چنین خواهند کرد. این یعنی شاخص ولایت آن‌قدر مهم است که حتی اگر تو پیغمبر باشی و امتت بغض به ولی خدا داشته باشند، سر از تنت جدا خواهند کرد.
تجلی شاخص دینداری در عصر ما
رهبر عزیز انقلاب در جریان فتنه‌ی اخیر جمله‌ای کلیدی فرمودند:
«بسیاری از همین خانم‌هایی که بی‌حجاب در خیابان هستند، در شب قدر قرآن سر می‌گیرند و گریه می‌کنند.»
این جمله، تحلیل دقیق دینداری در عصر ماست. ظاهر را نباید با شاخص اشتباه گرفت. آن‌چه مهم است، عمق ولایت‌پذیری است. اگر این ملت، حتی در روزهای سخت و اعتراض و فتنه، در نهایت پشت رهبر خود می‌ایستد، این یعنی شاخص دینداری‌اش زنده است.
تحلیل دشمن از وضعیت ایران
در همین ماجرای ۱۲ روز مقاومت، رژیم صهیونیستی حساب کرده بود که به‌خاطر مشارکت پایین در انتخابات و برخی مشکلات داخلی، حمایت مردمی از نظام کاهش یافته و حالا زمان حمله است. اما وقتی حمله کرد، دید بدنه‌ی مردمی ایران پشت رهبری ایستاده‌اند، نه پشت دشمن. تحلیلش فرو ریخت. چون شاخص واقعی را درک نکرده بود: ولایت.
سخن پایانی جلسه و آمادگی برای روضه
امام حسین علیه‌السلام در مسیر کربلا، تمام تلاش خود را کرد تا «محبت ولایت» را در دل‌ها زنده کند. بارها با مردم سخن گفت، خود را معرفی کرد، نسبش را بازگو کرد، و پرسید: مگر من فرزند پیامبر شما نیستم؟ چرا خونم را حلال کرده‌اید؟
پاسخی که شنید، دردناک بود: بغض به ولایت پدرت علی، ما را به این‌جا رسانده است. نه اینکه تو را نشناسیم، نه اینکه نبینیم که کیستی؛ بلکه از آن بغض، تو را هدف قرار داده‌ایم.
در پایان جلسه، وقت آن است که دل را آماده‌ی مصیبت کنیم؛ یاد عاشورا، یاد مصیبت‌های اهل‌بیت، و روضه‌ای از امام رضا علیه‌السلام که فرمودند:


روضه پایانی: داغ محرم و حریم اهل‌بیت علیهم‌السلام
«إنَّ یومَ الحسین أقرَحَ جفونَنا، و أسالَ دُموعَنا، و أذلَّ عزیزَنا بأرضِ کربٍ و بلاءٍ…»
روز حسین علیه‌السلام، روزی بود که پلک‌های ما را زخمی کرد، اشک‌های ما را جاری ساخت، عزیزترین ما را در سرزمین کربلا خوار کردند. کربلا، روز امتحان بزرگ بود؛ جایی که شاخص دینداری، ولایت شد. جایی که معلوم شد چه کسی با علی و فرزندانش است، و چه کسی در جبهه‌ی دشمن.
محرم، ماهی بود که حتی در جاهلیت برای آن احترام قائل بودند. اما در همین ماه، خون فرزند پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله ریخته شد، خیمه‌هایش را آتش زدند، زنان و کودکانش را اسیر کردند، و حرمت اهل‌بیت را شکستند. این هتک حرمت نه فقط به جسم که به همه‌ی حقیقت دین بود. نه‌تنها به محرم احترام نگذاشتند، که به هیچ مرز انسانی پایبند نماندند.
امروز که روز دوم محرم است، دل محزون می‌شود بی‌آن‌که بداند چرا. اما اگر خوب گوش بسپاری، انگار ندای آسمانی در دل تو زمزمه می‌کند: امروز، روزی است که زینب کبری سلام‌الله‌علیها وارد کربلا شد...
وقتی امام حسین علیه‌السلام به کربلا رسید، سؤال کرد: «نام این سرزمین چیست؟» گفتند: نینوا. پرسید: نام دیگری هم دارد؟ گفتند: کربلا. ناگهان رنگ از رخسارش پرید و فرمود:
«اللهم إنّی أعوذُ بکَ من الکربِ و البلاء...»
هنوز شمشیری کشیده نشده بود، هنوز خیمه‌ای برپا نشده بود، اما حسین بن علی، احساس مصیبتی عظیم کرد و به خدا پناه برد...
در این روز، روضه را با کلام امام رضا علیه‌السلام تمام کنیم که فرمود:
«کَانَ أَبِي، إِذَا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لَا يُرَى ضَاحِكاً، وَ كَانَتِ الْكآبَةُ تَغْلِبُ عَلَيْهِ، حَتَّى يَمْضِيَ مِنْهُ عَشْرَةُ أَيَّامٍ...»
پدرم، وقتی ماه محرم فرا می‌رسید، هرگز خنده بر لب نداشت، اندوه بر او چیره می‌شد، تا آن‌که روز دهم از راه برسد...
خوش به حال آنان که در این ماه، دلی اندوهگین دارند، اشکی بر چشم، و ولایتی در دل... همین اشک، شفاعت می‌شود؛ همین بغض، حجت ایمان است؛ و همین ولایت، نجات‌بخش امت آخرالزمان.

سخنرانی‌های مرتبط

محبوب ترین جلسات به وقت شام

عنوان آهنگ

عنوان آلبوم

00:00:00
/
00:00:00