به وقت شام

جلسه پنجم : قوم محبوب خدا؛ ایران، کربلای آخرالزمان

00:59:31
247

برخی نکات مطرح شده در این جلسه

موضوعات (کپشن):
*ایران؛ وعده‌گاه آخرالزمانی مومنانی که پرده از چهره یهود برمی دارند.[4:00]

* پیام عاشورا، نه فقط مبارزه با یزید، بلکه فریاد "نه به فرهنگ تحریف شده یهود و نصارا" در طول تاریخ بشریست.[9:00]

*تفاوت تاریخ‌سازی در ایران و ترکیه؛ از اسلام‌گرایی سیاسی ترکیه، تا ایرانِ مقاوم در برابر تحریف فرهنگ و دین.[15:00]

*نوید قرآنی، به ظهور یک جریان اجتماعی و تمدنی با ولایت پذیری اهل بیت و عبور از فتنه‌های آخرالزمانی.[22:20]

*موضع گیری نسبت به کافران خارجی و مومنان داخلی، آزمون دوگانه آخرالزمانیست برای محک ایمان.[28:30]

*تکرار غربالگری عاشورا در آخرالزمان، برای استخراج مومنان با درجه خلوص بالا.[36:00]

*ایرانِ امروز، امتداد عاشوراست و تکرار موقعیت سعید بن عبدالله، در نقش سپری برای امام زمان ارواحنا فداه.[45:00]

*بار دیگر عاشورا، با حرمله‌های نوین، کودک‌کشی و رشادت جوانانی در قامت قاسم‌های عاشورایی![52:00]

متن جلسه

هوش مصنوعی :
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین، و صلی الله على سیدنا و نبینا محمد، و على آله الطیبین الطاهرین، و لعنة الله على أعدائهم أجمعین، من الآن إلى قیام یوم الدین.
ربّ اشرح لی صدری، و یسّر لی أمری، و احلل عقدةً من لسانی، یفقهوا قولی.
در این جلسه، سخن ما پیرامون یکی از بشارت‌های بزرگ آخرالزمانی است؛ بشارتی که در آیات قرآن و روایات اهل‌بیت علیهم‌السلام مکرر آمده و اشاره به ظهور قومی دارد که قرار است دین خدا را از سقوط نجات دهند، خط ولایت را از دست مرتدان بازپس گیرند، و نقشه‌های دشمنان دین را برهم زنند.
در آیه ۵۴ سوره مبارکه مائده، خداوند متعال هشدار می‌دهد:
﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِینَ﴾
ای کسانی که ایمان آورده‌اید، هر کس از شما از دین خود بازگردد، زودا که خداوند قومی را خواهد آورد که آنان را دوست می‌دارد و آنان نیز او را دوست دارند؛ در برابر مؤمنان فروتن‌اند و بر کافران سخت‌گیر.
این آیه، هم تهدید است و هم بشارت. تهدیدی است به کسانی که از مسیر ایمان منحرف می‌شوند و ولایت کفار را به جای ولایت اهل‌بیت می‌گیرند، و بشارتی است به ظهور قومی دیگر، با مختصاتی تازه، که عهد و میثاق با خدا و اولیای الهی را از نو برقرار خواهند کرد.
علامه طباطبایی رحمه‌الله در تفسیر المیزان، این آیه را بسیار دقیق بررسی کرده و فرموده‌اند که منظور از «ارتداد» در این آیه، بازگشت از ولایت الهی و پیوستن به ولایت کفار است؛ نه صرفاً انکار زبانی دین، بلکه دلبستگی به تمدن و سبک زندگی دشمنان خدا.
🔸 اما این قوم که جایگزین مرتدان می‌شود، چه کسانی‌اند؟
در روایات ما، تصریح شده است که مراد از این قوم، ایرانیان‌اند. در برخی احادیث تعبیر به «عجم» آمده، در برخی «موالی»، در برخی دیگر «قوم سلمان». عجم، به معنای غیر عرب است و موالی نیز بردگانی بودند که در جامعه اسلامی زندگی می‌کردند. اما در دوره نزول قرآن، تنها گروهی از عجم که به صورت برده در ساختار اجتماعی آن زمان حضور داشتند، ایرانیان بودند. از همین رو، تعبیر «قوم سلمان» نیز به‌درستی بر آنان تطبیق می‌کند.
در برخی از روایات، به صراحت نام «فارس» آمده است. این تفاوت تعابیر، نشان از آن دارد که موضوع، دقیق و تاریخی است و مربوط به قوم خاصی با موقعیت اجتماعی و دینی خاص در آن دوران.
این قوم، بر خلاف مسلمانان زمان خود که دلبسته به یهود و نصارا بودند، به اهل‌بیت علیهم‌السلام تمایل و دلبستگی دارند. این‌ها مؤمنان واقعی‌اند که ولایت اهل‌بیت را، نه تنها پذیرفته، بلکه در جان و دل خویش جای داده‌اند.

نقشه ارتداد، سنت تعویض، و نقش ایرانیان
ارتداد در این آیات، تنها به معنای انکار لفظی دین نیست؛ بلکه به معنای ترک خط ولایت خدا و رسول و جایگزینی آن با ولایت کفار است. تعبیر «ولایت کفار» در آیات متعددی همچون «لا تتخذوا الیهود و النصاری اولیاء» آمده و تقابل آن با ولایت خدا و رسول و مؤمنان، به‌روشنی بیان شده است. اگر مسلمانان، دلبسته‌ی یهود و نصارا شوند، عملاً از خط ولایت بیرون رفته و مرتد شمرده می‌شوند.
خدای متعال در چنین حالتی، تهدید می‌کند که شما را کنار می‌زنم و قومی دیگر می‌آورم؛ قومی که محبت آنان با خدا متقابل است، در برابر مؤمنان فروتن‌اند و بر کافران سخت‌گیر، و از هیچ ملامتی نمی‌هراسند.
این تهدید، سنت الهی است؛ سنت تعویض. خداوند بارها در تاریخ امت‌ها، کسانی را که از عهد بندگی و ولایت خارج شدند، کنار زده و کسانی را جایگزین کرده که سزاوارتر بوده‌اند.
مثل مربی‌ای که به بازیکن هشدار می‌دهد: «اگر به تیم مقابل پاس بدهی، تعویضت می‌کنم!» در تاریخ اسلام نیز، آیات و روایات نشان می‌دهد که یهود و نصارا، با بهره‌گیری از همین مسلمانان منحرف، ضربات اصلی را به امت اسلام زده‌اند. در سوره حشر، خداوند به‌طور ضمنی می‌فرماید که اگر این یهودیان تا کنون ضربه‌ای زده‌اند، با دست خود شما بوده است.
در واقع، امید آنان به کسانی از درون امت است که به ولایت آنان گرایش دارند. در ماجراهای معاصر نیز همین الگو را می‌بینیم: طراحی‌های دشمن برای سقوط نظام اسلامی، با تکیه بر ایرانیانی بود که دلبسته به دشمن شده بودند.
ماجرای بمباران زندان اوین و انتظار برای شورش داخلی، نمونه‌ای روشن از چنین محاسباتی بود. دشمن بر این گمان بود که به‌محض ایجاد ضربه، نیروهای داخلی دست‌نشانده‌اش به میدان خواهند آمد و کار را تمام خواهند کرد؛ غافل از آنکه این ملت، بارها وفاداری خود را ثابت کرده است.
از سوی دیگر، یهود در طول تاریخ، همواره نقش پشت‌پرده را ایفا کرده است. در روایات آمده است که یکی از مصادیق فساد عظیم یهود، قتل امام حسین علیه‌السلام بوده است. اگرچه ظاهراً یزید مرتکب این جنایت شد، اما در حقیقت، طراحی و پشت‌صحنه این حادثه، به یهود بازمی‌گردد. همان‌گونه که امیرالمؤمنین علیه‌السلام را نیز، در چارچوب همان پروژه، به شهادت رساندند.
🔸 دشمنان همیشه مهره‌ها را جلو می‌فرستند، اما اصل ماجرا در دست آنان است.
در طول تاریخ، تمامی جنایاتی که بر اهل‌بیت و امت اسلامی رفته، در سایه‌ی توطئه‌ها، تحریف‌ها، و نفوذهای یهود و نصارا بوده است. آنان با نفوذ در بدنه‌ی امت، آن‌چنان بذر تحریف را افکندند که حتی خلفای غاصب، در دام مشاورانی چون کعب‌الاحبار افتادند و تورات را بر قرآن ترجیح دادند.
پس، تنها با قطع وابستگی و ولایت نسبت به یهود و نصارا، می‌توان به ایمان راستین رسید و مورد تأیید خدا قرار گرفت.

تقابل محبت الهی و محبت یهود و نصارا
علامه طباطبایی رحمه‌الله در تفسیر المیزان، نکته‌ای لطیف و دقیق درباره‌ی محبتِ متقابل میان آن قوم و خداوند بیان می‌فرماید: این محبت، در برابر محبتِ گروهی دیگر است. گروهی که دلباخته‌ی یهود و نصارا شدند، به سمت فرهنگ و سبک زندگی آنان غش کردند، شیفته‌ی تمدن غرب شدند، و ولایت آنان را بر ولایت اهل‌بیت ترجیح دادند.
محبت خدا، نقطه‌ی مقابل محبت یهود و نصاراست؛ یعنی قلب انسان نمی‌تواند هم‌زمان پذیرای هر دو محبت باشد. آیه‌ی شریفه‌ای نیز بر این حقیقت دلالت دارد:
﴿مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ﴾
خدا برای هیچ انسانی، دو دل در درونش قرار نداده است.
از همین رو، هرکس که به‌سوی تمدن و فرهنگ کفار متمایل شد، و شیفته‌ی آن شد، ولو اهل نماز و هیئت هم باشد، به ولایت اهل‌بیت تعلق ندارد. این همان معنای دقیق «ارتداد» در این آیه است. ارتدادی که ممکن است در قالب عشق به تمدن و مظاهر فریبنده‌ی دشمنان، ظاهر شود.
در این میان، تنها قومی که در طول تاریخ و در مقیاسی حکومتی و جمعی، موفق شده‌اند با ولایت کفار قطع رابطه کرده و دل به خدا و رسول و اهل‌بیت دهند، ایرانیان‌اند. مردمانی که در برابر مؤمنان فروتن‌اند و در برابر کفار، سرسخت و مقاوم.
اینان کسانی‌اند که در سخت‌ترین تحریم‌ها و فشارها، پای روضه‌ی امام حسین علیه‌السلام ایستاده‌اند، از عاشورا کوتاه نیامده‌اند، به قیمت دلار و تهدید و ترور و تهاجم، ایمان خود را معامله نکرده‌اند. روضه‌ها و عزاداری‌های این مردم، نه‌تنها شعار نیست، بلکه هویت و ریشه‌ی آنان است.
🔸 این مردم، مصداق آن قوم موعودند؛ مردمانی که خدا آنان را دوست دارد و آنان نیز خدا را دوست دارند.
در مقابل، آنان که پیوسته در برابر مؤمنان تند و در برابر کفار فروتن‌اند، از این امت نیستند؛ بلکه در ولایت دشمن‌اند، گرچه نام اسلام بر زبانشان باشد.
این همان دوگانگی تاریخی است که تا آخرالزمان ادامه دارد و در فتنه‌های آن دوران، تمییز نهایی میان اهل ایمان و نفاق صورت می‌گیرد.

فتنه‌های آخرالزمان و سنت تمحیص
در روایات آخرالزمانی، به‌روشنی آمده است که در دوران پیش از ظهور، دو فتنه‌ی بزرگ امت را خواهد لرزاند: یکی فتنه‌ای داخلی، و دیگری فتنه‌ای خارجی. فتنه‌ی داخلی، سبب می‌شود نسبت‌ها میان مؤمنان آشکار گردد، و فتنه‌ی خارجی، جایگاه امت را در برابر کفار مشخص می‌کند.
در فتنه‌ی داخلی، همان‌گونه که در برخی احادیث آمده است، کار به‌جایی می‌رسد که حتی مؤمنان به یکدیگر تهمت دروغ می‌زنند، به روی هم تف می‌اندازند، و جامعه به شدت چندپاره می‌شود. این فتنه، صافی ایمان از نفاق است. منافقان، چهره می‌نمایند، و مؤمنان خالص، از میان انبوه مدعیان، خود را نشان می‌دهند.
امام صادق علیه‌السلام در روایتی فرمودند که فتنه‌ها آن‌قدر عمیق می‌شود که مؤمنی که گمان می‌برد از یاران خاص حضرت ولی‌عصر ارواحنا فداه خواهد بود، از جبهه‌ی ایمان خارج شده و در صف دشمنان قرار می‌گیرد. در مقابل، کسانی که به ظاهر بی‌نصیب‌اند، از آن‌سوی جبهه به‌سوی حضرت می‌آیند و به یاران او می‌پیوندند.
این، همان سنت «تمحیص» است؛ سنتی الهی که طی آن، مؤمنان از منافقان جدا می‌شوند. همچون تصفیه‌ی روغن زیتون، لایه‌به‌لایه، ناخالصی‌ها کنار می‌روند تا تنها جوهر خالص باقی بماند.
و این تمحیص، در کربلا به اوج خود رسید؛ وقتی که امام حسین علیه‌السلام بارها و بارها غربال کرد، از مدینه تا کربلا، از کربلا تا شب عاشورا، و حتی در شب عاشورا، بیعت را برداشت تا آنان که مانده‌اند، اهل وفا باشند.
🔸 امروز نیز، ملت ما در چنین تمحیصی قرار گرفته است.
ملت ایران، این روزها زیر سنگین‌ترین تحریم‌ها و هجمه‌های تبلیغاتی و فرهنگی و سیاسی قرار گرفته است. اما همچنان پای آرمان‌هایش ایستاده، همچنان برای امام حسین علیه‌السلام اشک می‌ریزد، همچنان نسبت به فلسطین و مقاومت حساس است.
این ملت، امروز در حال عبور از تمحیصی الهی است؛ و شاید بیش از هر زمان دیگری، به یاران امام زمان علیه‌السلام شباهت یافته است.

قوم موعود؛ نشانه‌های ظهور و نقش تاریخی ایرانیان
آیه شریفه سوره مائده، که وعده‌ی آمدن «قومی دیگر» را پس از ارتداد می‌دهد، تنها به افراد پراکنده اشاره ندارد. علامه طباطبایی رحمه‌الله تصریح می‌کند که این آیه، سخن از یک قوم به‌معنای یک امت، یک جامعه، بلکه یک حکومت دارد. در طول تاریخ، مؤمنانی پراکنده در سرزمین‌های گوناگون بوده‌اند؛ حتی در سرزمین‌هایی چون ترکیه، آمریکا یا اروپا. اما منظور آیه، چنین پراکندگی‌هایی نیست. منظور، تولد یک جریان تمدنی مؤمنانه است که در برابر تمدن کفار می‌ایستد.
و این قوم، ایرانیان‌اند؛ همان‌گونه که در روایات متعددی آمده است که یاران خاص امام زمان عجل‌الله‌فرجه‌الشریف، بیشتر از «عجم»‌ها خواهند بود، و فرماندهان سپاه حضرت، از همین امت برخاسته‌اند.
این ملت، سختی‌ها را تحمل کرده، تحقیرها را دیده، اما به‌خاطر محبتش به امام حسین علیه‌السلام، دست از میدان برنداشته است. همین مقدار که روایت می‌گوید: «قوم سلمان از یاران آخرالزمانی حضرت هستند»، کافی است تا خستگی‌ها و تلخی‌ها، برای این ملت شیرین شود.
🔸 هرچه کشیده‌ایم، فدای سر امام زمان علیه‌السلام.
هرچه سختی دیده‌ایم، اگر نهایتاً به امنیت او بینجامد، بر ما گواراست. همان‌گونه که سعید بن عبدالله در کربلا، جان خود را سپر نماز امام حسین کرد، ملت ما نیز امروز در سنگری ایستاده‌اند که محور آن، حفظ امنیت و آرامش امام عصر است.
در آیه آمده است:
﴿یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لَا یَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ﴾
در راه خدا جهاد می‌کنند و از ملامت هیچ ملامت‌گری نمی‌هراسند.
این قوم، مؤمنان خالصی هستند که مرز ایمان و نفاق را به‌روشنی ترسیم کرده‌اند. مرز محبت خدا و اهل‌بیت، با محبت به یهود و نصارا. این قوم، به‌جای آن‌که از دشمنان تأثیر بپذیرند، در برابر آنان ایستاده‌اند.
ملت ما، در اوج فشارهای جهانی، قطعنامه‌ها، تحریم‌ها و تهدیدها، عاشورای خود را رها نکرد، عَلَم امام حسین را زمین نگذاشت، و با وجود گرانی‌ها، مشکلات معیشتی، و هجمه‌های رسانه‌ای، از هیئت و زیارت و روضه جدا نشد.
🔸 این ملت، اثبات کرده که از ولایت اهل‌بیت، دل نمی‌کَند.

عاشورای معاصر؛ ملت ما در تراز یاران حسین علیه‌السلام
آن‌چه امروز در میانه‌ی ملت ایران جریان دارد، بازسازی یک کربلای تاریخی است. عاشورایی نو در مقیاسی جهانی. عاشورایی با همه‌ی مؤلفه‌های غربت، تشنگی، محاصره، دشمنی، و البته وفاداری.
فرزندان این ملت، همانانی هستند که دشمن برایشان هزار نقشه ریخته بود. از کودکی در ذهنشان سبک زندگی غربی کاشت، آنان را «نسل زد» و «نسل آلفا» نامید، در فضای مجازی برایشان هویت ساخت، و می‌پنداشت اینان سربازان آینده‌ی لیبرالیسم‌اند. اما امروز، همان کودکان و نوجوانان دهه‌نودی، پرچم حسین علیه‌السلام را به دوش می‌کشند، در راهپیمایی‌ها و هیئت‌ها حاضر می‌شوند، و عشق به شهادت در نگاهشان موج می‌زند.
همین کودکان، پاسخ دشمنان را دادند. همانان که باید فریب می‌خوردند، امروز در صف مقاومت ایستاده‌اند. درست مانند کودک خردسال کربلا، که بی‌دعوت و بی‌تکلیف رسمی، خودش را به میدان رساند، برای دفاع از عمو، دست‌های کوچکش را سپر شمشیر کرد، و جان داد؛ اما شرافت را حفظ کرد.
این بچه، همان بود که زینب کبری علیهاالسلام با اشک و التماس او را در خیمه نگه‌داشته بود؛ اما غیرت علوی‌اش تاب نیاورد. خود را به میدان رساند، مقابل شمشیر ایستاد و دست کوچکش را تقدیم کرد. وقتی در آغوش اباعبدالله افتاد، امام علیه‌السلام با تمام غربت و اندوه، او را در آغوش گرفت و فرمود:
«یَا ابْنَ أَخِی، اصْبِرْ عَلَى مَا نَزَلَ بِكَ، فَإِنَّ اللَّهَ سَيُلْحِقُكَ بِآبَائِكَ الصَّالِحِينَ»
ای پسر برادرم، اندکی صبر کن، خداوند تو را به پدران صالحت ملحق خواهد کرد.
🔸 ما امروز همان مردمانی هستیم که تیرها را برای محافظت از اماممان با جان می‌خریم.
ملت ما، امروز در موضع سعید بن عبدالله است؛ آن‌گاه که روبه‌روی امام خود ایستاد، تا تیرها به او اصابت کند، و امامش بتواند نمازش را در امنیت بخواند.
امروز ایران، زمین کربلاست. عاشورای ملت ما، در مصاف با نتانیاهو و حرمله و یزیدِ زمان رقم خورده است. کودک کشته داده‌ایم، غربت دیده‌ایم، تحریم کشیده‌ایم، اما عشق به امام را وانگذاشته‌ایم.
همان‌گونه که کربلا، سره را از ناسره جدا کرد، امروز هم فتنه‌های جهانی، صف مؤمنان را از صف منافقان جدا خواهد کرد.
ملت ما، اگرچه در فشار است، اما عشق در جانش می‌جوشد. و این عشق، رمز پیروزی است.
آن‌گاه که ظهور محقق شود، آن حضرت خواهد گفت:
«فَفَرَرْتُ مِنْكُمْ لَمَّا خِفْتُكُمْ»
از ترس شما، به بیابان پناه بردم...
و این ملت، همان‌ها خواهند بود که پناه امن برای امام خود ساختند.
اللّهم اجعلنا من قومٍ یُحبُّونک و تُحبُّهم، أذلّةٍ على المؤمنین، أعزّةٍ على الكافرین، لا یخافون لومَةَ لائم، و اجعلنا من أنصار ولیّک، القائم بأمرک، و ارزقنا شهادةً بین یدیه...

عنوان آهنگ

عنوان آلبوم

00:00:00
/
00:00:00