برخی نکات مطرح شده در این جلسه
*ضرورت فراهم شدن شرایط قدرت، امنیت و استقلال مؤمنین و خروج آنان از حالت تقیه و ولایت کفار، بهمنظور تحقق ظهور.
*تبیین صحیح معنای تقیه از منظر روایات و نقد برداشتهای انحرافی از آن.
*تحلیل زیارت اربعین، در اثبات هدف قیام عاشورا بعنوان مقدمه تحقق حکومت اسلامی.
*فدا شدن امام به بهای حفظ حکومت اسلامی! با استدلال به فداکاری امام حسین و حضرت زهرا علیهماالسلام برای حمایت از ولایت و بیداری امت.
*بررسی روایات معتبر آخرالزمانی درباره نقش پیشتاز ایران، خراسان، یمن، شام، یهودیان و بنیامیه در تحولات منتهی به ظهور.
*جایگاه خراسانی در روایات معتبر پیش از ظهور، با تاکید بر احترام مکرر امام باقر و امام رضا علیهماالسلام به خراسان و سجستان.
متن جلسه
‼️توجه: متن زیر صرفاً توسط هوش مصنوعی تایپ و ویرایش شده است‼️
سلام علیکم و رحمة الله
أعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا أبوالقاسم المصطفی محمد
اللهم صل علی محمد و آل محمد الطیبین الطاهرین
لعنة الله علی القوم الظالمین من الآن الی قیام یوم الدین
رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی
در مباحث گذشته، سیر بحث را چندین بار مرور کردیم و گفتیم که باز هم مرور خواهیم کرد، هم برای تثبیت مطالب و هم برای پرداختن به ابعاد جدید در هر مرتبه. در سیر مباحث به این نتیجه رسیدیم که ظهور امام زمان (ارواحنا فداه) بدون پشتوانه یک قدرت و حاکمیتی که بتواند امنیت امام زمان را تأمین کند و مقدمات ظهور ایشان را فراهم نماید، ممکن نیست. غیبت ادامه مییابد تا زمانی که مومنان بتوانند امنیت امام زمان را تأمین کنند و جان مبارک ایشان را در حاشیه امن قرار دهند. این مطلب را هم بهصورت عقلی ثابت کردیم و هم با آیات قرآن بررسی شد. این امر میطلبد که مومنان استقلالی داشته باشند. اگر مومنان تحت ولایت کفار و حکومت آنها باشند، نمیتوانند قدرت داشته باشند و جان امام را تأمین کنند. این یک اصل واضح است.
استقلال مومنان مستلزم خروج از دایره اطاعت و ولایت کفار است. باید به کفار «نه» بگویند، تسلیم آنها نشوند و عملاً دست از تقیه بردارند. برخی نکات که در لابهلای بحثها گفته شده، جدید است؛ مثل بحث تقیه. اگر قرار باشد مومنان استقلال داشته باشند، باید از وضعیت تقیه خارج شوند. در وضعیت تقیه، مومنان قدرت ندارند. قرآن در آیات سوره مبارکه مائده (آیه 51) وضعیت ایدهآل جامعه اسلامی و ایمانی را اینگونه میداند که مومنان نسبت به یکدیگر «أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ» (یاور یکدیگر) باشند و نسبت به کفار «أَعِزَّةٍ عَلَى الْکَافِرِینَ» (سرسخت در برابر کفار) باشند. کفار بر آنها نفوذ ندارند و دیگر تقیهای وجود ندارد. سپس میفرماید: «یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ» (در راه خدا جهاد میکنند). داستان تقیه تمام میشود.
برخی دوست دارند ما همیشه در وضعیت تقیه باشیم، همیشه در لاک دفاعی بمانیم و وضعیت ضعف ما ادامه یابد. خیر، تقیه وجود دارد و در این شکی نیست. پیامبر (ص) فرمود: «التَّقِیَّةُ دِینِی وَدِینُ آبَائِی» (تقیه دین من و دین پدرانم است). روایت داریم که کسی که تقیه ندارد، دین ندارد. اما این به این معنا نیست که ای مسلمان، ای مومن، ای شیعه، تا آخر عمر خود را در تقیه نگه دار. خیر، تقیه برای این است که در پوشش آن قدرت پیدا کنیم، به دشمن آسیب بزنیم، تشکیلات خود را جمع کنیم، افرادمان را تربیت کنیم و پرورش دهیم، نه اینکه در گوشهای از این مملکت، صدقهسر کافران زنده بمانیم.
برخی فکر میکنند تقیه یعنی همین. خاطراتی دارم که اگر بخواهم بگویم، وقت جلسه گرفته میشود. برخی استدلالهای خندهداری میآورند و میگویند ما تقیه واقعی میکنیم، شیعه را حفظ میکنیم، شما شیعه را به خطر میاندازید و با آمریکا دعوا میکنید. بله، شیعهای که با بودجه ملکه انگلیس حفظ شود، امنیتش را MI6 تأمین کند، این شیعه را حفظ میکنند! اما مسئله این است که شیعه امام حسین و حضرت زهرا (س) با این فرق میکند. وگرنه حرفشان درست است که شیعه را حفظ میکنند، اما شیعه ملکه انگلیس! سیده نساء عالمین آنها ملکه الیزابت است! بدون اجازه ملکه نمیتوانند آب بخورند. این چه شیعهای است که حفظ میکنید؟
البته ما چالش الکی هم نمیخواهیم، دنبال دعوا و جنگ نیستیم، بلدیم با اهل دنیا منطقی صحبت کنیم و قوانین بینالمللی را رعایت کنیم. اما فقط میخواهیم زیر بار زور نرویم، خصوصاً جایی که باید از حق و حقوقمان، دین و غیرتمان دست بکشیم، به زور کافر شویم، به لجن کشیده شویم یا به جهنم برویم. نمونههایش را در جلسات قبل گفتم. ما اینجا «نه» میگوییم، تقیه هم نداریم و میایستیم. این میشود مجاهده.
بخشی از جلسات قبلی بود. قبل از ادامه سیر بحث، نکتهای را مرور کنیم که شبههای هم در آن وجود دارد. در زیارت اربعین جمله معروفی داریم که خیلیها میخوانند. حتی کسانی که ما را دعوت میکنند به جای عزاداری برای امام حسین (ع)، راه ایشان را ادامه دهیم، این جمله را میخوانند: «وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهَالَةِ وَحَیْرَةِ الضَّلَالَةِ» (امام حسین خون قلبش را در راه تو داد تا بندگانت را از جهالت و حیرت گمراهی نجات دهد).
سوال مهمی است. یک بار دیگر مرور کنیم: امام حسین (ع) جان خود را داد تا بندگان خدا از جهالت و حیرت گمراهی خارج شوند. این جمله درست است؟ قبولش دارید؟ به غیرتتان برنمیخورد؟ مشکلی با آن ندارید؟ اگر بگویم فلانی، این جمله را قبول دارید؟ میگویید بله، مشکلی ندارد. حالا سوال: یعنی مردم بیدار شوند، اینقدر ارزش دارد که امام جانش را فدا کند؟ به درک که بیدار شوند یا نشوند! جان امام مهمتر است. بیداری مردم چه ارزشی دارد؟ همهشان با هم به جهنم بروند! سوال خوبی است. چه ارزشی دارد که بیدار شوند؟ جان امام کجا، بیداری مردم کجا؟ چهار نفر بخواهند نمازخوان شوند، امام خودش را فدا کند که بشوند یا نشوند؟
شما گفتید این جمله درست است، پای آن ایستادید. هنوز هم سر حرفتان هستید یا میخواهید پس بگیرید؟ اگر بخواهیم ادامه دهیم، خطرناکتر میشود. چطور میگویید امام حسین خودش را فدا کرد تا مردم از جهالت و حیرت خارج شوند؟ بیدار شوند یعنی چه؟ آگاه میشوند، حق را پیدا میکنند. یعنی چه؟ هدایت میشوند. یعنی چه؟ دقیقاً چه میشوند؟ حق امام را میشناسند. بهتر بگوییم: وظیفهشان را میفهمند. با وظیفهشان آشنا میشوند. بعد از آن چه؟ به وظیفه عمل میکنند. برای عمل به وظیفه باید کارهایی انجام دهند. در رأس این کارها، از همه اعمال مهمتر چیست؟ «نُودِیَ بِهَا کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَةِ» (به ولایت دعوت شدهاند).
ولایت یعنی محبت و اطاعت، تسلیم و تبعیت. درست میگویم؟ اگر جایی غلط است، چون وقت نیست مکث نمیکنم، تذکر دهید. امام حسین (ع) جانش را فدا کرد که مردم از جهالت خارج شوند. این معادل خون امام حسین است. حتی نگفتند با وظیفه آشنا شوند یا به وظیفه عمل کنند. از جهالت خارج شوند، این معادل جان مطهر امام حسین است. بعد با وظیفه آشنا میشوند، به وظیفه عمل میکنند. در اوج وظایف، ولایت است: ولایت خدا، پیامبر، و اهل بیت در برابر ولایت طاغوت، شیطان، یهود، و نصارا.
اگر به جایی رسیدیم که به کفار، طاغوت، شیاطین، یهود، و نصارا «نه» گفتیم و به خدا، پیامبر، و اهل بیت «آری» گفتیم، گفتیم میخواهیم پشت دست اینها بازی کنیم، قانونمان را آنچه اینها گفتند قرار دهیم، نه آنها، اسم این چیست؟ حکومت اسلامی. درست میگویم یا غلط؟ اگر اشتباه است، بگویید.
امام حسین (ع) جانش را فدا کرد که ما از جهالت خارج شویم، با وظایف آشنا شویم، به وظایف عمل کنیم، به ولایت خدا، پیامبر، و اهل بیت تن دهیم، نه به ولایت کفار و طاغوت. این میشود «أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ». چیزی جز تشکیل حکومت و قدرت در برابر دشمن از آن درنمیآید.
سوال: میتوانم بگویم امام حسین جانش را فدا کرد که حکومت اسلامی حفظ شود؟ میتوانم بگویم امام زمان هم که باشد، جانش را فدا میکند که حکومت اسلامی حفظ شود؟ خدا رحمت کند امام خمینی (ره) که فرمود: «امام زمان هم که باشد، جانش را برای این حکومت فدا میکند.» چقدر فحش شنید! در حرم حضرت عبدالعظیم دیدم جوانی به یک منبری فحش میداد که شما امام زمان را فدای حکومت کردید.
از نفهمی است! امام حسین جانش را فدا کرد که مردم از جهالت خارج شوند. اگر با فدا کردن جانش، حکومت اسلامی حفظ میشد، ده بار جانش را فدا میکرد. جان امام کجا، بیداری چهار نفر کجا؟ شبهه را خوب مطرح کردم؟ پاسخش خیلی مهم نیست، اصل شبهه را خوب مطرح کردن خودش ارزش دارد.
بعضی نمیفهمند این حرفها چیست. اصلاً نمیدانند طرح ظهور امام زمان چیست. دقیقاً امام زمان قرار است چه کند؟ حفظ این حکومت اوجب واجبات است. امام زمان هم که باشد، برای حفظ این حکومت جانش را فدا میکند. این جمله فشار میآورد. امام حسین برای رفع جهالت جانش را فدا کرد. اگر ده قدم جلوتر میرفتیم، چه میکرد؟
جان امام فدا نمیشود، تن امام فدا میشود. مگر حضرت زهرا (س) خودشان را فدا نکردند تا مردم را نسبت به ولایت امیرالمؤمنین بیدار کنند؟ میدانستند مردم بیدار نمیشوند، اما باز خود را فدا کردند. ارزش جان حضرت زهرا کم بود؟ چرا اینقدر ارزش جان امام را پایین میآورید برای حکومت خودتان؟
البته این حکومت با آنچه باید باشد، فاصله دارد. من هم گند و خرابکاریهایش را ماستمالی نمیکنم. وضع ما معلوم است. اما همین حکومت با همین ساختار، با همین مشکلات، با قطعی برق و آب و دلار صد تومانی، به خاطر همان چهار حکم الهی که اجرا میکند و دیگران نمیکنند، خاکش را باید طوطیای چشم کرد. همین که همجنسبازی در آن قانونی نیست، کافی است که جانمان را برایش فدا کنیم.
این حکومت ساختاری است که قاسم سلیمانی، حاجیزاده، سلامی، رشید، باقری، فخریزاده، و شهریاری از آن بیرون آمدهاند. ما جانمان را برای این ساختار فدا میکنیم که چنین افرادی را تربیت کرده است.
جلسات مرتبط

جلسه چهارم
به وقت شام

جلسه پنجم
به وقت شام

جلسه بیست و پنجم
به وقت شام

جلسه بیست و ششم
به وقت شام

جلسه بیست و هفتم
به وقت شام

جلسه بیست و هشتم - بخش دوم
به وقت شام

جلسه بیست و نهم
به وقت شام

جلسه سی ام
به وقت شام

جلسه اول
به وقت شام

جلسه دوم : فتنه بزرگ سفیانی و پنج شهر شام
به وقت شام
سخنرانیهای مرتبط
محبوب ترین جلسات به وقت شام

جلسه بیست و هشتم - بخش دوم
به وقت شام

جلسه اول
به وقت شام

جلسه دوم : فتنه بزرگ سفیانی و پنج شهر شام
به وقت شام

جلسه سوم : زید، مختار و پرچمهای قبل از ظهور
به وقت شام

جلسه پانزدهم
به وقت شام

جلسه سیزدهم
به وقت شام

جلسه چهاردهم
به وقت شام