برخی نکات مطرح شده در این جلسه
*اختلاف اهل شام، پرچمهای سیاه از خراسان، و صیحه آسمانی، نشانه های سه گانه فرج به روایت امیرالمؤمنین علیهالسلام.[00:20]
*اثبات حقانیت و اهمیت خراسانیها و نقش مثبت آنها در روند ظهور، بر اساس روایات معتبر.[7:40]
*نقش خراسانی بهعنوان ضلع مقابل سفیانی و زمینهساز ظهور و تعیین محدوده جغرافیایی خراسان.[10:30]
*بررسی روایتهای آخرالزمانی درباره نبردهای منطقهای، ورود ترک و روم، ظهور سفیانی و پرچمهای زرد در مصر.[13:10]
*تحولات آخرالزمانی در شام و مکه، تضعیف حکومت حجاز، شهادت نفس زکیه، و نداهای آسمانی.[26:10]
*روضه: روایت نورانیت و کرامت سر امام حسین علیهالسلام در مسیر انتقال به شام و برخورد راهب مسیحی با سرمبارک...[31:00]
متن جلسه
‼️توجه: متن زیر صرفاً توسط هوش مصنوعی تایپ و ویرایش شده است‼️
روایت بعدی از داوود دجاجی از امام باقر (ع):
سُئِلَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى: «فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِنْ بَیْنِهِمْ» (سوره مریم، آیه 37). از امیرالمؤمنین (ع) پرسیدند این آیه چه میگوید؟ حضرت فرمود: «انْتَظِرِ الْفَرَجَ مِنْ ثَلَاثٍ». منتظر فرج از سه چیز باشید. برخی میگویند این فرج ربطی به ظهور ندارد، بلکه یعنی گشایش. اما پاسخ این است که خیر، در روایات ما بدون قرینه، فرج یعنی ظهور. اگر فرج دیگری مراد باشد، نیاز به قرینه دارد.
پرسیدند: یا امیرالمؤمنین، این سه چیز چیست؟ فرمود:
اختلاف اهل شام بین خودشان.
«وَرَایَاتٍ سُودٍ مِنْ خُرَاسَانَ» (پرچمهای سیاه از خراسان).
«وَالْفَزَعُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ» (فزع در ماه رمضان).
پرسیدند: فزع در ماه رمضان چیست؟ فرمود: «أَوَ مَا سَمِعْتُمْ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَجَلَّ فِی الْقُرْآنِ: إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّمَاءِ آیَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِینَ» (سوره شعراء، آیه 4). آیهای که دختران پردهنشین را از خانه بیرون میآورد، خواب را بیدار میکند و بیدار را میترساند.
این سه چیز شد: اختلاف اهل شام، پرچمهای سیاه از خراسان، و صیحه آسمانی. هنوز معلوم نشد پرچمهای سیاه خوبند یا بد. نکته این است که برخی میگویند پرچمهای سیاه ربطی به ظهور ندارد و مربوط به ابومسلم خراسانی است که مورد تأیید اهل بیت نبود. اما اینجا میبینیم که خیر، به ظهور ربط دارد؛ چون امیرالمؤمنین فرمود از این سه چیز منتظر فرج باشید. صیحه و اختلاف شام مرتبط با ظهورند، پس پرچمهای سیاه هم مرتبط با ظهور است.
بریم قدم جلوتر. در غیبت شیخ طوسی (صفحه 452)، روایت از جابر از امام باقر (ع): «تَنْزِلُ رَایَاتُ السُّودِ حَتَّى تَخْرُجَ مِنْ خُرَاسَانَ إِلَى الْکُوفَةِ». پرچمهای سیاه از خراسان به سمت کوفه میآیند. معلوم میشود این پرچمها مرتبط با خراسانی است. وقتی مهدی (ع) ظهور کند، «فَإِذَا ظَهَرَ الْمَهْدِیُّ عَلَیْهِ السَّلَامُ بَعَثَ إِلَیْهِ بِالْبَیْعَةِ» (اینها برای بیعت با او فرستاده میشوند). معلوم میشود این پرچمها پرچم حقاند. خراسانی پرچمدار سپاه حق است.
خراسانی برای دفع فتنه سفیانی میآید تا کوفه را از چنگ او نجات دهد و کارش به بیعت با امام زمان ختم میشود. اینها جایی تربیت شدهاند، قدرت و تشکیلات داشتهاند. این همان حکومتی است که وظیفه ما بود تشکیل دهیم.
خراسان از دامغان، شاهرود، بلخ، و قندهار شروع میشود. شامل افغانستان، ازبکستان، و ترکمنستان هم میشود، اما بیشتر ناحیه طوس و مشهد است.
دهه آخر محرم است، اما بنا شد شب اول صفر هم جلسه ادامه یابد تا 10 شب کامل شود.
روایت بعدی در غیبت شیخ طوسی (صفحه 463) از عمار بن یاسر: «إِنَّ دَوْلَةَ أَهْلِ بَیْتِ نَبِیِّکُمْ فِی آخِرِ الزَّمَانِ وَلَهَا أَمَارَاتٌ». دولت اهل بیت پیامبر شما در آخرالزمان است و نشانههایی دارد. «فَإِذَا رَأَیْتُمْ فَالْزَمُوا الْأَرْضَ وَکَفُّوا حَتَّى تَجِیءَ أَمَارَاتُهُ». وقتی اینها را دیدید، دست به کار نشوید تا همه نشانهها بیاید. یعنی خودتان را وسط بازی نیندازید.
نشانهها چیست؟ «فَإِذَا اسْتَصْرَخَ عَلَیْکُمُ الرُّومُ وَالتُّرْکُ». روم و ترک سراغ شما میآیند. ترک یعنی مغولها (چین، روسیه)، روم یعنی اروپا و آمریکا. «وَجَحَظَتِ الْجُیُوشُ». با سپاههای آماده به شام میآیند. هیچ شیعهای بین آنها نیست. در واقعه قرقیسیا صد هزار نفر کشته میشوند. «وَمَاتَ خَلِیفَتُکُمُ الَّذِی یَجْمَعُ الْأَمْوَالَ». خلیفهای که مال جمع میکند، میمیرد. «وَاسْتُخْلِفَ بَعْدَهُ رَجُلٌ صَحِیْحٌ». بعد از او مرد سالمی میآید. «فَیُخْلَعُ بَعْدَ سِنِینَ مِنْ بَیْعَتِهِ». بعد از چند سال بیعت، خلع میشود. «وَیَأْتِی هَلَاکُهُمْ مِنْ حَیْثُ بَدَأَ مُلْکُهُمْ». هلاکشان از همانجا که ملکشان شروع شد، میآید.
«وَیَتَخَالَفُ التُّرْکُ وَالرُّومُ وَتَکْثُرُ الْحُرُوبُ فِی الْأَرْضِ». ترک و روم با هم درگیر میشوند و جنگها زیاد میشود. «وَیُنَادِی مُنَادٍ مَنْصُورٌ دِمَشْقَ». منادی از دمشق صدا میزند: «وَیْلٌ لِأَهْلِ الْأَرْضِ مِنْ شَرٍّ قَدِ اقْتَرَبَ». وای بر اهل زمین از شری که نزدیک شده. «وَیُخْسَفُ بِغَرْبِیِّ مَسْجِدِهَا». غرب مسجد دمشق فرو میرود. «وَیَظْهَرُ ثَلَاثَةُ نَفَرٍ بِالشَّامِ». سه نفر در شام ظاهر میشوند که همه دنبال ملکاند: رجل أبقع، رجل أصهب، و رجل من أهل بیت أبیسفیان (سفیانی).
سفیانی در کلب خروج میکند و مردم را در دمشق حاضر میکند. «وَیَخْرُجُ أَهْلُ الْغَرْبِ إِلَى مِصْرَ». اهل غرب به مصر میروند. وقتی وارد شدند، «فَتِلْکَ عِمَارَةُ السُّفْیَانِیِّ». این آغاز عمارت سفیانی است. «وَیَخْرُجُ قَبْلَ ذَلِکَ مَنْ یَدْعُو لِآلِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ». قبل از سفیانی، کسی خروج میکند که به اهل بیت دعوت میکند.
«وَتَنْزِلُ التُّرْکُ الْحِیرَةَ وَتَنْزِلُ الرُّومُ فِلَسْطِینَ». ترک در حیره و روم در فلسطین فرود میآیند. «وَیَسْبِقُ عَبْدُ اللَّهِ». دو عبدالله مسابقه دارند. «وَیَلْتَقِی جُنُودُهُمَا عَلَى النَّهْرِ». در قرقیسیا کنار نهر به هم میرسند و جنگ بزرگی میشود.
سفیانی به کوفه میرود، یاران اهل بیت را میکشد و مردی همنام اهل بیت را میکشد. سپس مهدی (ع) خروج میکند. پرچمش دست شعیب بن صالح است. وقتی اهل شام دیدند همه دور سفیانی جمع شدند، به مکه ملحق شوید. مکه اوضاعی دارد که برای مومنان امن است.
«فَإِذَا رَأَوْا أَهْلَ الشَّامِ قَدِ اجْتَمَعَ أَمْرُهُمْ عَلَى ابْنِ أَبِی سُفْیَانَ فَالْحَقُوا بِمَکَّةَ». وقتی اهل شام دور سفیانی جمع شدند، جریان حق به مکه حرکت میکند. مومنان در مکه و مدینه جمع میشوند و زمینه ظهور فراهم میشود. «فَتُقْتَلُ نَفْسٌ زَکِیَّةٌ». نفس زکیه دو هفته قبل از ظهور بین رکن و مقام کشته میشود.
«فَیُنَادِی مُنَادٍ مِنَ السَّمَاءِ: أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَمِیرَکُمْ فُلَانٌ وَذَلِکَ هُوَ الْمَهْدِیُّ الَّذِی یَمْلَأُ الْأَرْضَ قِسْطًا وَعَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْمًا وَجَوْرًا». منادی از آسمان ندا میدهد: ای مردم، امیر شما فلانی است، او مهدی است که زمین را پر از عدل و داد میکند.
روایت بعدی از امام صادق (ع): عبدالله بن ابیمنصور پرسید: اسم سفیانی چیست؟ فرمود: «وَمَا تَسْمَعُ بِاسْمِهِ». به اسمش چه کار داری؟ «إِذَا مَلَکَ کُنُوزَ الشَّامِ». وقتی گنجهای شام را گرفت، دیگر به اسمش چه کار داری؟ در روایت دیگر، گنجها یعنی پنج نقطه: دمشق، حمص، فلسطین، اردن، و قنسرین. «فَتَوَقَّعْ عِنْدَ ذَلِکَ الْفَرَجَ». اینجا منتظر فرج باشید. پرسید: چند ماه؟ فرمود: هشت ماه، یک روز هم اضافه نمیشود.
در بحارالانوار (جلد 45، صفحه 303): «لَمَّا جَاءُوا بِرَأْسِ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلَامِ وَنَزَلُوا مَنْزِلًا یُقَالُ لَهُ قِنَّسْرِینَ». وقتی سر امام حسین (ع) را از کوفه به شام میبردند، در قنسرین توقف کردند. راهبی از صومعهاش آمد و دید نوری از سر به آسمان میرود. به جماعت گفت: سر را امشب به من امانت دهید، 10 هزار درهم میدهم. سر را به صومعه برد. صدایی شنید که گفت: «طُوبَى لَکَ وَطُوبَى لِمَنْ عَرَفَ حُرْمَتَهُ». خوشا به حال تو و هر که حرمت این سر را بداند.
راهب گفت: «یَا رَبِّ بِحَقِّ عِیسَى أَمُرْ هَذَا الرَّأْسَ أَنْ یَتَکَلَّمَ مَعِی». خدایا به حق عیسی، دستور ده این سر با من سخن بگوید. سر سخن گفت: «یَا رَاهِبُ، مَا تُرِیدُ؟» ای راهب، چه میخواهی؟ گفت: تو کیستی؟ فرمود: «أَنَا ابْنُ نَبِیِّ اللَّهِ، وَأَنَا ابْنُ عَلِیٍّ الْمُرْتَضَى، وَأَنَا ابْنُ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ، أَنَا الْمَقْتُولُ بِکَرْبَلَاءَ، أَنَا الْمَظْلُومُ، أَنَا الْعَطْشَانُ». من پسر پیامبر خدا، پسر علی مرتضی، پسر فاطمه زهرا، کشته کربلا، مظلوم و تشنهام.
راهب صورتش را روی سر گذاشت و گفت: «لَا أَرْفَعُ وَجْهِی عَنْ وَجْهِکَ حَتَّى تَقُولَ إِنِّی شَفِیعُکَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ». صورت از صورتت برنمیدارم تا بگویی روز قیامت شفاعتم میکنی. سر گفت: اگر میخواهی شفاعتت کنم، به دین جدم پیامبر درآی. راهب گفت: «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَأَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّدًا رَسُولُ اللَّهِ». شهادتین گفت و شفاعتش پذیرفته شد.
صبح سر را گرفتند و 10 هزار درهم را هم گرفتند. اما درهمها به سنگ تبدیل شد. وقتی سرها را به شام بردند، مردم جمع شدند. پیرزنی فرتوت پرسید: چه خبر است؟ گفتند: سر حسین بن علی روی نیزه است. پیرزن سنگ بزرگی پرتاب کرد که به پیشانی امام خورد و خون جاری شد.
لعنة الله علی القوم الظالمین
«وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنْقَلَبٍ یَنْقَلِبُونَ» (سوره شعراء، آیه 227).
خدایا در فرج امام زمان تعجیل فرما. قلب نازنینش را از ما راضی کن. عمرمان را در نوکری حضرتش قرار ده. نسلمان را نوکران حضرتش قرار ده. اموات، علما، شهدا، فقها، و امام راحل را رحمت کن. شر ظالمین را به خودشان برگردان. آمریکا و اسرائیل جنایتکار را نابود فرما. رهبر عزیزمان را حفظ و نصرت عنایت فرما. پرچم این انقلاب را به دست امام زمان برسان. حاجات مسلمین، خصوصاً مردم بیپناه غزه را برآورده فرما. بیماران اسلام را شفای عاجل عنایت فرما. در دنیا زیارت و در آخرت شفاعت اهل بیت را نصیبمان فرما. هرچه گفتیم و صلاحمان بود و هرچه نگفتیم و صلاحمان بود، برایمان رقم بزن.
بِحَقِّ نَبِیِّکَ وَآلِهِ
رحم الله من قرأ الفاتحة.
جلسات مرتبط

جلسه پنجم
به وقت شام

جلسه بیست و پنجم
به وقت شام

جلسه بیست و ششم
به وقت شام

جلسه بیست و هفتم
به وقت شام

جلسه بیست و هشتم - بخش اول
به وقت شام

جلسه بیست و نهم
به وقت شام

جلسه سی ام
به وقت شام

جلسه اول : از فتنه کربلا تا فتنه سفیانی
به وقت شام

جلسه دوم : فتنه بزرگ سفیانی و پنج شهر شام
به وقت شام

جلسه سوم : زید، مختار و پرچمهای قبل از ظهور
به وقت شام
سخنرانیهای مرتبط
محبوب ترین جلسات به وقت شام

جلسه چهارم : نفاق داخلی، نفوذ خارجی
به وقت شام

جلسه هشتم - بخش اول
به وقت شام

جلسه هشتم - بخش دوم
به وقت شام

جلسه نهم - بخش اول
به وقت شام

جلسه نهم - بخش دوم
به وقت شام

جلسه دهم - بخش اول
به وقت شام

جلسه دهم - بخش دوم
به وقت شام