‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم. «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُم بُنْیَانٌ مَّرْصُوصٌ». این آیه را خدای متعال بعد از آن آیهای فرمود که گلایه کرد از کسانی که شعار و کارشان با هم یکی نیست. «لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ کَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ». فرمود: «کَبُرَ مَقْتًا عِندَهُ». خیلی خشم خدا سنگین است نسبت به کسی که حرفی میزند، ولی اهل عملش نیست. از اینها بدش میآید.
در مقابل، از کسانی خوشش میآید. از چهکسانی خوشش میآید؟ از اونهایی که در میدان «یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا»، در سبیل او. این هم مهم است، در راه او. بله، ممکن است کسانی هم اهل جنگ و مبارزه باشند، ولی این جنگ و مبارزه برای خدا نیست. بله، لشکر هیتلر هم میآید، صفاً وارد میشود. لشکر نتانیاهو، سربازان ترامپ، اینها هم میآیند، ولی خدا از اینها خوشش نمیآید، چون «فِی سَبِیلِهِ» نیست. از آنهایی که «فِی سَبِیلِهِ» میآیند، میجنگند، صفاً، بههمپیوسته، مثل یک دیوار سربی صف میبندند و استقامت میکنند در برابر دشمن، خدای متعال از اینها خوشش میآید.
خب، یک جورهایی تقابل این دوتا این را میرساند که آنهایی که این جور استوار نیستند در میدان جنگ و مثل «بُنْیَانٌ مَّرْصُوصٌ» نیستند، اینها همانهاییاند که حرف و عملشان یکی نیست و چیزهایی را میگویند که انجام نمیدهند. اونی حرف و عملش یکی است که میآید توی میدان، مثل «بُنْیَانٌ مَّرْصُوصٌ» میایستد. از این دوگانگی، این فهمیده میشود که دو دستهاند در میدان جنگ: یک دسته ول میکنند، خسته میشوند، کم میآورند، فاصله میگیرند؛ یک دسته میایستند، کوتاه نمیآیند، جا نمیزنند، از دیگران جدا نمیشوند، حمایت میکنند از بقیه مجاهدین، کنار آنها میایستند توی میدان. اینها را خدا دوست دارد. از آنها خدا بدش میآید.
نکتهای که هست، حالا خود این محبت خدای متعال خب نکته خیلی مهمی است که اساساً آن چیزی که در عالیترین نقطه این عالم میشود تصور کرد، این است که خدای متعال دوست بدارد چیزی را که این حاکی از این است که این موجود به کمال رسیده یا کمالاتی دارد، وگرنه خدا او را دوست نخواهد داشت. هدف این است که به کمال برسیم. از کجا میشود فهمید این کمال را؟ چی کمال است؟ چی کمال نیست؟ از محبت خدا میشود فهمید. اثر این کمال هم محبت است. اگر به کمال برسد، محبوب خدا میشود. اگر هم محبوب خدا شد، معلوم میشود که کمالی است. پس نقطه عالی در این زندگی که ما داریم و آن هدفی که داریم، رسیدن به محبت خدای متعال است و اینجا خدای متعال دارد حکایت از این میکند که آنهایی که در میدان مبارزه این شکلی قرار میگیرند، اینها به این هدف رسیدهاند، برایشان محقق شده، محبت خدای متعال برایشان حاصل شده.
نقل شده در بعضی روایات داریم که این آیات را مرتبط دانستهاند با قضیه جنگ اُحد. این فرمایشی است که رهبر عزیز انقلاب در تفسیر سوره مبارکه صف دارند در صفحه ۳۰، به این چاپی که بنده دارم که ایشان قضیه را نقل میکند: در جنگ احد که آن تنگه احد را پیغمبر دستور دادند ۵۰ نفر مراقبت بکنند، دشمن از آنجا وارد نشود. لشکر دشمن هم آسیب جدی دید. در این میدان، مؤمنین مردانه جنگیدند. این ۵۰ نفر را هم پیامبر دستور داده بودند که تو هر وضعیتی شما اینجا را ترک نکنید. هرچه شد میدان، هرچه شد شما این تنگه را نگه دارید. اینجا یک، به قول امروزیها، یک تنگه استراتژیک و حیاتی.
خب، این ۵۰ نفری که ایستاده بودند از آن تنگه، ناظر بودند به میدان که چه دارد رقم میخورد. دلاوریهای امیرالمومنین علیه السلام، حمزه سیدالشهدا، و بعضی فرماندههای نظامی ما در و میدان، میدان را به سمت پیروزی ما پیش برد و قلعوقمع کردن لشکر کفار را. اینها هم شروع کردن فرار کردن. حالا به سمت مکه. این جبهه اسلام هم دنبال اینها میدوید. آنها فرار میکردند، اینها دنبال آنها میدویدند و یک عده هم شروع کردند، آنها که فرار کردند به عقب، یک دم شروع کردند غنائم اینها را جمع کردن. گذاشتن دیگر هرچه داشتند گذاشتن. اینهایی که بالای تنگه بودند، نگاه کردن، دیدند که عجب! یک تعداد که رفتند دنبال آنها، یک تعداد هم ایستادهاند دارند غنیمت جمع میکنند. الان همه غنیمتها را با همدیگر تقسیم میکنند. ما هم که ایستادهایم سر تنگه و هیچی به هیچی. سر ما بیکلاه میماند.
این ۵۰ تا یهو این حب دنیا، این رقابت سر دنیا، تکثر، تفاخر تو دلشان جوشید. چهل تا از این ۵۰ تا تنگه را رها کردند. اینها هم دویدند، آمدند پایین. غنائم تقسیم شود، به ما هم برسد. غافل از اینکه خب این غنائم که مال آنها نبود که داشتند برمیداشتند. این غنائم همه باید برود بیتالمال. پیغمبر تقسیم بکند، نگرانی ندارد. بعد هم شما وقتی دستور پیغمبر را داری، حالا بگذار غنائم مال بقیه باشد، امنیت جامعه اسلامی بند به توست. جان پیغمبر، حفظش الان با توست. چهل تا از این ۵۰ تا تنگه را رها کردند. ۱۰ تا ماندند. خالد بن ولید از پشت تنگه که فرمانده لشکر دشمن بود، دید که عجب! این تنگه ضعیف شده، میشود دیگر حمله کرد. حمله کردند. این ده تایی که مانده بودند را کشت. از عقب پاتک زدند به جبهه اسلام. تعداد زیادی از سربازهای ما را کشتند. آنهایی هم که داشتند فرار میکردند از لشکر کفر به سمت مکه، دیدند که عجب! این سربازهای اسلام از پشت درگیر شدند. اینها هم برگشتند. از دو طرف حمله گازانبری میرفت که کار اسلام کلاً تمام بشود. یکم دیگر اگر جبهه کفر استقامت نشان میداد و جنگ را ادامه میداد، خود پیغمبر هم به شهادت میرسید. مجروح شدن امیرالمومنین، مجروح شدن حضرت حمزه. به شهادت رسیدند فرماندههایمان. شهید شدند شهدایمان. کلاً میدان جنگ برعکس شد. به سمت شکست رفتیم.
خدا توی دل اینها انداخت یک هراسی، یکهو یک واهمهای که حالا نکند یک نیروهای دیگر یکهو به جبهه اسلام اضافه بشوند و اینها ول کردند و رفتند. وگرنه کارمان تمام بود. این مصداق پایداری نکردن است. اگر اینها میایستادند کنار تنگه احد و مراقبت میکردند از این تنگه، میشدند مصداق این آیه: «کَأَنَّهُم بُنْیَانٌ مَّرْصُوصٌ». این سدی که مانع از ورود دشمن میشود، دقیقاً اینجا برای اینها محقق میشد. ولی اینها محروم شدند از این فیض در این نقطه.
یک نکته دیگر هم عرض بکنم و از این آیه شریفه عبور بکنیم. کلامی از امیرالمومنین علیه السلام هست. خطبهای را حضرت خواندند در جنگ صفین که این را هم مرحوم شیخ مفید در "ارشاد" نقل میکنند، هم مرحوم کلینی در "کافی". جالب است که مضمون این خطبه که به شوق آوردن سربازانشان است برای اینکه توی میدان جنگ قرار بگیرند، کاملاً از مضامین سوره مبارکه صف گرفته شده و آنجا حضرت به اینها خطاب میکنند که بیایید در میدان بجنگید و این آیه را میخوانند: «یُحِبُّ الَّذِینَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا». میفرمایند: آنهایی که زرهپوشند، جلو قرار دهید. آنهایی که زره ندارند، عقب قرار دهید و دندانهایتان را به هم فشار دهید. «أُلْقُوا عَلَى الْأَضْرَاسِ». شمشیرهایتان را سفت توی دست بگیرید. کلاهخودهایتان را سفت بر سر بگذارید. به همدیگر پیوسته نیزهها در دست. «وَلْتَرْتَفِعْ فِی أَطْرَافِ الرِّمَاحِ». حمله کنید به سمت دشمن. یعنی اینها را حضرت مصداق این آیه دانستهاند. این جور آرایش جنگی و نظامی گرفتن در برابر دشمن میشود مصداق همین که خدای متعال فرمود: من خوشم میآید از این جنگندهها و رزمندههایی که در میدان جنگ این طور دلاورانه و شجاعانه میجنگند. رحمت و رضوان خدا بر همه رزمندگانی که در دفاع از دین خدا در طول تاریخ به شهادت رسیدند و خدای متعال بر توفیقات آن رزمندگانی که امروز در میدان جنگ با دشمن در میدانند، بیفزاید. ان شاء الله.
و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.
در حال بارگذاری نظرات...