‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
**بسم الله الرحمن الرحیم.**
آیاتی از سوره مبارکه صف را مرور میکردیم. به آیه پنجم رسیدیم. در آیه پنجم، فرمود حضرت موسی (علیهالسلام) خطاب به قوم خودشان: «یا قوم لم تعولوننی و تعلمون انی رسول الله الیکم». حضرت موسی (علیهالسلام) از قومش گلایه میکند: شما میدانید من پیغمبرم، با این حال من را اذیت میکنید، چرا این کار را میکنید؟
بعد خدای متعال میفرماید که این آزاری که بنیاسرائیل، قوم حضرت موسی (علیهالسلام)، در مورد او داشتند، باعث شد که دچار انحراف شدند و وقتی هم که از این مسیر برنگشتند، خدای متعال انحراف اینها را تثبیت کرد و آخرش هم ثمرش این شد که فاسق شدند و فاسقین هم از هدایت خدای متعال محرومند. به این مناسبت در مورد فاسقین و محرومیتشان از هدایت مطالبی را عرض کردیم.
عرض شد این فسق، با توجه به فضای سوره مبارکه صف، فسقهای معمولی و گناهانی که حالا افراد خودشان به صورت شخصی یا در اندرونی و خلوت دارند، قاعدتاً و ظاهراً منظور این نیست. سیاق این سوره این را نمیرساند. قاعدتاً این است که این فسق، این گناه و این آزار نسبت به حضرت موسی (علیهالسلام)، یک چیزی است در فضای اجتماعی و فضای عمومی و در فضای جهاد و مبارزه با دشمن.
اینها از اطاعت حضرت موسی (علیهالسلام) سر باز زدند که در سوره مبارکه مائده به این مطلب اشاره کرده است. تا پشت در آن سرزمین موعود آمدند، حضرت موسی (علیهالسلام) به اینها فرمود که یک کم دیگر اگر بیایید، فقط این دروازهها را رد شوید، غلبه کردید. دشمن شما از پا درآمده، دشمن شما توان جنگیدن با شما را ندارد، پیروز میشوید. و اینها هم گفتند: «اذهب انت و ربک»، تو با خدای خودت برو به جنگ، ما اینجا نشستیم، ما نمیآییم.
و این کلام موجب آزار حضرت موسی (علیهالسلام) شد و این آزار لزوماً آزار شخصی نبود. هرچند در آیاتی از قرآن اینطور فهمیده میشود از آیاتی که آزار شخصی هم نسبت به حضرت موسی (علیهالسلام) بوده که برای ایشان توطئههایی درست کردند. قارون به یک زنی پول داد، آن زن آمد نسبتهایی را داد به حضرت موسی (علیهالسلام)، دنبال رسوا کردن حضرت موسی بودند، دنبال تحقیر او بودند، تخریب شخصیتی و ترور شخصیتی او بودند. این هم البته یک بخشی از آن است؛ ولی آن آزار جدیتر و مهمتر آن وقتی است که جایگاه حضرت موسی (علیهالسلام) خدشهدار شود، آن جایگاه ریاست و فرماندهی ایشان، مدیریتی که باید ایشان انجام دهد، آسیب بیند در میدان نبرد. آن وقتی که دستور حرکت میدهد، توقف بکند یا حتی دستور توقف میدهد، حرکت بکند. این آزار بیشتر تو این فضاست که وقتی اینطور شد، اینها میشوند جماعت فاسق و از هدایت خدا محروم میشوند.
در آیات دیگر در سوره مبارکه توبه به یک بیان دیگری فاسقین را معرفی میکند و محرومیت اینها را از هدایت بیان میکند. در جلسه قبل آیه را خواندیم که آیه قبلی این آیه بود. آیه ۲۴ سوره مبارکه توبه را میخواهیم بخوانیم که آیه بیست و سومش را جلسه قبل اشاره کردیم. در آیه بیست و چهارم اینطور میفرماید: «قل ان کان آباکم و ابناکم و اخوانکم و ازواجکم و عشیرتکم و اموال اخترفتموها و تجارت تخشون کسادها و مساکن ترضونها احب الیکم من الله و رسوله و جهاد فی سبیله فتربصوا حتی یاتی الله بامره والله لا یهدی القوم الفاسقین».
یک جماعتی را به عنوان فاسق معرفی میکند و میفرماید که اینها را هدایت نمیکنم. اینها کیاند؟ یک جماعتیاند که بین یک سری گزینهها، گزینشی داشتند که این گزینش مشکل دارد. آدمی که سالم باشد، آدمی که رو به راه باشد، آدمی که با تقوا باشد، مؤمن باشد، اینجور گزینش انجام نمیدهد.
این گزینش چیست؟ دو تا ردیف، دو تا ستون اینجا خدای متعال معرفی میکند. خیلی زیباست و خیلی هم این آیه جای بحث و گفتگو دارد. دو تا ستون میگذارد، تو هر کدام از این ستونها چیزهایی است. یک طرف علاقههای دنیایی ماست، یک طرف وظایف الهی ماست. این طرفی که وظایف الهی ماست، سه تا چیز را خدای متعال تویش نوشته: خود خدا، یعنی محبت خدا، محبت پیامبر و محبت جهاد در راه خدا که در واقع اونی که خیلی نمودار است و اینجا خودش را نشان میدهد، همین جهاد تو این ستون است.
خدا و پیامبر و جهاد. تو این ستون چیا را گذاشته؟ پدران، فرزندان، برادران، همسران، خانواده، عشیره، فامیل، به قول ما، اموالی که اینها را به دست آوردند، زحمت کشیدند، تلاش کردند، به دست آوردند. تجارتی که از کساد شدنش میترسند. پول یک چیز، شغل یک چیز دیگر است. سرمایه یک چیز، درآمد یک چیز دیگر است. هم از اینکه سرمایه را از دست بدهند میترسند، هم از اینکه درآمدشان را و شغلشان را از دست بدهند میترسند. و خانههایی که نسبت بهش رضایت دارند، مساکنی که توش دارند زندگی میکنند و خوشحالند، راضیاند از اینکه دارند تو این خانهها زندگی میکنند.
این ستون را ملاحظه بفرمایید چیا بود؟ علاقههای خانوادگی بود که خب، یک بخشش نسبت به پدر و مادر، نسبت به فرزند، نسبت به برادر و خواهر، نسبت به همسر، نسبت به عشیره و خانوادهای که وسیعتر است. این یک بخشی از محبتهاست. یک بخش دیگر اموال، یک بخش هم شغل و درآمد، یک بخش هم خانه است. اینها تعلقات دنیایی آدمهاست.
خدای متعال میفرماید که آن کسانی که آن وقتی که تو دوگانگی و دوراهی قرار میگیرند که یک طرفش خدا و پیغمبر و جهاد است، یک طرفش هم این لیست ستونیای است که این موارد درش هست: خانواده و شغل و پول و خانه و اینها؛ اگر افرادی باشند که این دنیاییها را ترجیح بدهند و برایشان محبوبتر باشد به نسبت این سه تا امر، اینها را من فاسق میدانم و اینها را از هدایت محروم میکنم.
جا دارد دانه به دانه اینها را با هم یک مروری داشته باشیم ببینیم که در تقابل با جهاد چه چیزهایی میتواند مانع باشد و انسان را به فسق بکشاند که انشاءالله در بخش بعدی به این میپردازیم.
و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین.
در حال بارگذاری نظرات...