سفارش طلایی امام صادق ع
اهل صبر کجایند!؟
نگاه کمّیگرایی به اعمال
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
عطا رجل اباعبدالله علیه السلام فقال له: یا ابن رسول الله، اوصنی. فقال: "لا یفقدک الله حیث امرک، نهاک."
قال: زدنی. قال: لا.
امام صادق علیه السلام فرمودند که سفارش به من بکنید. آنجایی که خدا بهت امر کرده، شما سعی کن از آنجا مفقود نباشی. آنجایی که نهی کرده، سعی کن مرئی نباشی.
**"بیشتر سراغ ندارم، بیشتر از این نمیبینم، نمییابم چیزی بیشتر از این."**
خود این هم که نمیگویند، خیلی قشنگه. بعضی وقتها منتظرند که آن طرف «زدنی» بگوید و بگویند. بعضی وقتها هم زدنی میگوید. معلوم است که اینها همهاش متناسب با استعداد و شرایط است و بنا بر این نیست که حالا چون در آن مرحله از علماند.
ممنون. حساب علم سلیمانی فرمودند که ما وارث علم سلیمانی هستیم. خدا به ما گفته حساب قید هر دو تاشه. چه ببخشی، چه نبخشی، حساب نداره. مال خودته. در اختیار خودته، دیگر.
اینها پس مأموریتشان در این نیست که صرفاً این حرفها را منتقل بکنند؛ مأموریتشان هدایت و تربیت است و شرایط خود طرف را میطلبد.
ابی جعفر محمد بن علی الباقر، عن آبائه علیهم السلام، عن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم قال: "إذا کانَ یَومُ القیامَةِ، نادَی مُنادٍ عَنِ اللهِ یَقولُ: أَینَ أَهلُ الصَّبرِ؟"
"قال: فَیَقومُ نَفَرٌ مِنَ النّاسِ فَتَستَقبِلُهُم زُمرَةٌ مِنَ المَلائِکَةِ وَ یَقولونَ لَهُم: ما کانَ صَبرُکُم هَذا الَّذی صَبَرتُم؟"
"وَ یَقولونَ: صَبَرنا أَنفُسَنا عَلَی طاعَةِ اللهِ وَ صَبَرناها عَن مَعصیَةِ اللهِ."
"قال: فَیُنادی مُنادٍ مِن عِندِهِ: صَدَقَ عِبادی، خَلُّوا سَبیلَهُم لِیَدخُلُوا الجَنَّةَ بِغَیرِ حِسَابٍ."
پیامبر اکرم فرمودند که: "وقتی که روز قیامت میشود، منادی از جانب خدا ندا میدهد که اهل صبر کجایند؟"
تعدادی از مردم بلند میشوند و زمرهای از ملائکه میآیند به استقبالشان. این ملائکه به آنها میگویند که صبر شما چه بود؟ این صبری که اهل صبر شدید.
"ما خودمان را مجبور به صبر کردیم و واداشتیم بر طاعت خدا و صبر کردیم و مانع شدیم از معصیت خدا."
منادی از جانب خدا ندا میدهد: "صَدَقَ عِبادی."
این هم خیلی تو این تیکه روایت عجیب است. این منادی نمیگوید "قال الله: صدق عبادی"؛ خودش میگوید: "صَدَقَ عِبادی." ظرافت اینجا است. حالا دیگر اونی که دقیق و ظریفه متوجه میشود. با ما که حالییمون نمیشه. اونی که دقیق و ظریفه متوجه میشه.
"صدق عبادی. تا به بهشت برن به غیرحساب."
غیرحساب. حالا این برای حساب قبلی است یا نه؟ یعنی حساب ندارند؟ آیات قرآن جور در نمیآید. حالا تأویلش کرده این حدیث.
کان امیرالمومنین علیه السلام یقول: "لا یَقِلُّ عَمَلٌ بِتَقْوی، و کَیفَ یُقِلُّ ما یَتَقَبَّلُ؟"
"اِنَّما یَتَقَبَّلُ اللهُ مِنَ الْمُتَّقین."
امیرالمومنین علیه السلام فرمودند که: "عمل همراه تقوا کم نیست. چگونه کم باشد چیزی که قبول میشود؟"
"خدا از متقین قبول میکند."
کمی که اینجا باشد، دهها برابر زیادهای دیگر ارزش دارد. ما خیلی وقت است که این روایت فوقالعاده قیمتی است از جهت شکستن نگاه کمیگرایی که ما خیلی بهش مبتلاییم. خیلی خیلی این نگاه معتبر است.
گاهی آدم میآید میبیند که این آقا ۱۰ هزار جلد کتاب داره، کتابخانه عریض و طویل بدخو، عالم یا غیرعالم. حالا از طرفی کسی هست آدم چهار تا کتاب داره. ناخودآگاه، اینی که چهار تا کتاب داره، تو نگاهش نسبت به اونی که ۱۰ هزار تا کتاب داره، خیلی کمتر میاد.
قبول بشه چه جور کمه؟
گاهی همین چهار تا رو خونده و فهمیده و عمل کرده. این کم نیست. یا نخونده، یا خونده و نفهمیده، یا فهمیده و عمل نکرده، یا عمل کرده و با اخلاص نبوده. خطراتی که هست که هیچ کدام باعث کثرت نمیشود. کثرت توی قبولی نه، بلکه قَسَمَت بیشتر منظور است، توی قبول نیست.
"کیف یقل ما یتقبل؟"
خیلی توی این بخشی از روایت… الحمدلله رب…
در حال بارگذاری نظرات...