ورع، حقیقت شرعیه است
رسیدن به خدا به واسطه ورع
ضامن حفظ دین
ظهور ارکان نماز در مواقف قیامت
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
حَبص بن قیاس میگوید: «خدمت امام صادق عليهالسلام عرض کردم: اباعبدالله عليهالسلام، ورع چیست؟» معلوم میشود که از این روایات و عبارات –بیشتر معلوم میشود که– ورع حقیقت شرعیه بوده، نه حقیقت عرفیه. وقتی در مورد یک مفهوم زیاد سؤال میشود، معلوم میشود که واژه جدیدی است. خود اینها دلالت بر این دارد که ما در بحث حقیقت شرعی که کار شده در اصول، اولاً حقیقت شرعیه محال نیست، ثانیاً در دوره شارع کاملاً شکل گرفته. روایت کاملاً دلالت میکند.
حضرت فرمودند: «اَلَّذِی یَتَبَرَّأُ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ». آن کسی که تبرّی نسبت به محارم الهی دارد، خود را کنار میکشد، حرص و طمع به سمتش نمیرود.
یزید بن خلیفه گفت که ابوعبدالله عليهالسلام، امام صادق، ما را موعظه میکرد: «فَأَمَرَهُ الزُّهْدُ»، به عمارت میخورَد، و زهد تزید کرد. امر کرد و تصحیط کرد. بله، اینجا «زُهْد» در این نسخه ما واو ندارد، ولی اینجا در یک نسخه با واو آمده است: «وَاللهِ لَا یُنَالُ مَا عِنْدَ اللهِ إِلَّا بِالْوَرَع. ورع داشته باشید که به آن چیزی که نزد خداست، آدم نمیرسد مگر به واسطه ورع.»
از ابیعبدالله عليهالسلام: «لَا یَنْفَعُ اجْتِهَادٌ لَا وَرَعَ فِیهِ». اجتهادی که تویش ورع نباشد، به درد نمیخورد.
از فضیل بن یسار که امام باقر عليهالسلام فرمودند: «إِنَّ أَشَدَّ الْعِبَادَةِ الْوَرَعُ». شدیدترین عبادت، ورع است.
اباعبدالله عليهالسلام میفرماید: «اتَّقِ اللهَ وَ صُنْ دِینَکَ بِالْوَرَعِ». تقوا داشته باشید، دینتان را با ورع صیانت کنید. ضامن حفظ دین است.
و دوباره از امام صادق عليهالسلام: «إِنَّمَا أَصْحَابِی مَنِ اشْتَدَّ وَرَعُهُ». اصحاب من، یار من، کسی است که ورعش شدید باشد، «وَ عَمِلَ لِخَالِقِهِ»، و برای خالقش کار کند، «وَ رَجَا ثَوَابَهُ»، و امید ثواب خدا را داشته باشد. حالا اصحاب اینها اصحاب امام باقر عليهالسلام.
حضرت فرمودند: «قَالَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ: ابْنَ آدَمَ، اجْتَنِبْ مَا حَرَّمْتُ عَلَیْکَ تَکُنْ مِنْ أَوْرَعِ النَّاسِ». بچهی آدم، از آنی که من بر تو حرام کردم اجتناب کن، تا از باتقواترین مردم باشی.
ابی اسامه میگوید که از امام صادق عليهالسلام شنیدم حضرت فرمود: «عَلَیْکَ بِتَقْوَی اللهِ، وَ الْوَرَعِ، وَ الِاجْتِهَادِ، وَ صِدْقِ الْحَدِیثِ، وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ، وَ حُسْنِ الْخُلْقِ، وَ حُسْنِ الْجِوَارِ، وَ کُونُوا دُعَاةً إِلَی أَنْفُسِکُمْ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ.»
تقوا، ورع، اجتهاد، صدق حدیث، ادای امانت، حسن خلق، حسن جوار، بعد از دعوت به خودتان. «أَنْفُسِکُمْ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُمْ»، معلوم میشود که انسان اگر اهل اینها باشد، دیگر آن دعوت به خود، دعوت به خود نیست.
نکتهای از این روایت: گفتی بعضی خداخدا میکنند، خداخدا کردن خود خود کردن است. وزیر خود خود میکند، خود خود کردن خداخدا کردن است. خدا را میگوید: خودی نشان بده. خود را میگوید: خدا را نشان بده. پس «وَ کُونُوا زَیْنًا وَ لَا تَکُونُوا شَیْنًا». زینت باشید، شینت نباشید.
«وَ عَلَیْکُمْ بِطُولِ الرُّکُوعِ وَ السُّجُودِ». رکوع طولانی و سجود طولانی. رکوع طولانی مشتریاش کمتر است نسبت به سجود طولانی. «فَإِنَّ أَحَدَکُمْ إِذَا أَطَالَ الرُّکُوعَ وَ السُّجُودَ». خیلی عجیب است که مواقف مختلف قیامت، خیلی بحث ظریف و لطیفی است، در مواقف مختلف قیامت، ارکان مختلف نماز ظهور دارد. خیلی! یک جاهایی اینها میگویند که ما اصلاً اهل نماز نبودیم. یک جاهایی گفته میشود که شما «فَلَا یَسْتَطِیعُ سُجُودًا» و توان سجدهای نداشتهاند. مثلث دارد که اینها: «إِذَا قِیلَ لَهُمُ ارْکَعُوا لَا یَرْکَعُونَ»، که اینها اهل رکوع نبودند.
مواقف مختلف! فقط خود خدا میداند که چه معجونی درست کرده با این نماز، که هرآنچه که از حقایق گُل عالم بوده، جمع کرده تو این نماز. دیگر از نگاه عجیبتر و عجینتر دیگر چیزی درنمیآید. یک جاهایی قنوت، مقام قانتین، مقام راکعین به خود حضرت مریم. همین تو سیر حضرت مریم اگر کسی سلوک این شخصیتهای قرآنی را کار بکند، خیلی نکات گیرش میآید. تو سلوک حضرت مریم، یک مرحلهاش مرحله قنوت است، یک مرحلهاش رکوع است، یک مرحلهاش مرحله سجود. طهارت است که محل طهارت اول بود.
خیلی جالب است. اینها همش انگار تجلی تکوینی نماز است. اول طهارت، بعد قیام لله، بعد رکوع، بعد سجود، دوباره قیامی است با قنوت. خیلی! تو این لطافت دوباره رکوع و سجودی است با تشهد که حالا اینها دیگر رفاه و بزرگان توی این کتابهای آداب الصلاة و اصحاب الصلاة، دیگر اینجاها غوغایی به پا کردهاند.
«فَإِنَّ أَحَدَکُمْ إِذَا أَطَالَ رُکُوعَهُ وَ سُجُودَهُ» هر کدام از شما وقتی که رکوع و سجدهاش را طولانی میکند، «حَتَّی أَنَّ إِبْلِیسَ مِنْ خَلْفِهِ». ابلیس از پشتش، «یَا وَیْلَتَا عَصَیْتُ وَ سَجَدَ وَ أَبَیْتُ». ابلیس میگوید: «اِی وای بر من! من معصیت کردم و این سجده کرد و من امتناع ورزیدم.» کأنه این دارد از سجده طولانی، خلاصه به مرحله مخلصین نزدیک میشود که این صدایش دیگر کمکم بلند میشود. هر جا که صدای شیطان بلند میشود، آن وقتی است که دارد به مقام مخلصین نزدیک میشود که از آنجا دیگر اصلاً خود شیطان ببیند کسی دارد خیز برمیدارد به سمت مقام مخلصین، دیگر آنجا همه عالم بسیج میشود. این طول رکوع و طول سجود این است که از پیامبر بهش میخواهم. حضرت فرمودند که: «من ضمانت میکنم ولی به یک شرط: عَلَیْکَ بِطُولِ السُّجُودِ. تو فقط سجده طولانی کن، من ضمان بهشت را میدهم.» بهشت مال همین یک دانه است. تو به من قول بده که... خیلی عجیب است. الحمدلله.
در حال بارگذاری نظرات...