ورع و زهد قابل جمع است؟
با ورع به ولایت میرسیم
ویژگی شیعه بودن
ورع، اسباب شفاعت
افسردگی دشمن با ورع
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
در ادامه احادیث باب ورع، عن ابی عبدالله علیه السلام قال: «سَمِعتُهُ یَقُولُ: لَا یَجمَعُ الله لِمُؤمِنٍ الوَرَعَ وَ الزُهدَ فِی الدُّنیا إِلَّا رَجَعَت لَهُ الجَنَّۀُ.»
امام صادق علیه السلام به ابراهیم کَرخی فرمودند که **یعنی ابراهیم تاتلی** میگوید: «من شنیدم از حضرت میفرماید: خدا ورع و زهد نسبت به دنیا را در مؤمنی جمع نکرد، مگر اینکه من برایش بهشت را امیدوارم.» وقتی این دو صفت جمع بشود، بهشت را به شخص میآورد.
حدیث بعد میفرمایند (از امام باقر علیه السلام): «لَا تُنَالُ وِلَایَتُنَا إِلَّا بِالعَمَلِ وَ الوَرَعِ.» کسی به ولایت ما نمیرسد، مگر به وسیله عمل و ورع. **نکته جوش دیگه خود ولایت رسیدنیه یعنی اینکه حالا آدم داره مراتبش محسوب میشه با عمل و ورع معلوم میشه که ورع هم عمل نیست از سنخ عمل لزوماً نیست یه چیزی برای اذان امام صادق علیه السلام فرمودن همان حدیثی که قبلاً...**
حدیث بعدی، امام صادق علیه السلام باز به همین مطلب اشاره دارند و میفرمایند: «لَیسَ مِن شِیعَتِنَا مَن قَالَ بِلِسَانِهِ وَ خَالَفَنَا فِی أَعمَالِنَا وَ آَثَارِنَا.» به نحوی دارد تواتر معنوی حاصل میشود. **دیگه حالا تواترم نباشه استفاده است نسبت به اینکه شیعه بودن به عمل.** «لَیسَ مِن شِیعَتِنَا مَن قَالَ بِلِسَانِهِ وَ خَالَفَنَا فِی أَعمَالِنَا وَ آَثَارِنَا.» کسی که در زبان شیعه ما باشد و در اعمال و آثار ما با ما مخالفت بکند، از شیعیان ما نیست.
«وَلَکِن شِیعَتُنَا مَن وَافَقَنَا بِلِسَانِهِ وَ قَلبهِ وَ تَبِعَ آثَارَنَا وَ عَمِلَ بِأَعمَالِنَا، أُولَئِکَ شِیعَتُنَا.» شیعه ما کسی است که هم در زبانش با ما موافقت دارد و هم در قلبش با ما موافقت دارد و از آثار ما تبعیت بکند و به اعمال ما عمل بکند. اینها شیعیان ما هستند.
کلیب بن معاویۀ اسدی از امام صادق علیه السلام شنیدم. حضرت فرمودند: «أَمَا وَ اللهِ إِنَّکُم لَعَلَی دِینِ اللهِ وَ مَلَائِکَتِهِ، فَأَعِینُونَا عَلَی ذَلِکَ بِالوَرَعِ وَ الاِجتِهَادِ. عَلَیکُم بِالصَّلاةِ وَ العِبَادَةِ.» به خدا قسم شما بر دین خدا و دین فرشتگان هستید. پس ما را بر آن یاری کنید (کمک بکنید) به ورع و اجتهاد. اجتهادتان به نماز و عبادت باشد.
«عَلَیکُم بِالوَرَعِ فَإِنَّهُ الدِّینُ الَّذِی نُلازِمُهُ نَحنُ وَ دِینُ اللهِ تَعَالَی بِهِ.» بر شما باد ورع؛ زیرا ورع همان دینی است که ما ملازم آن هستیم و خداوند متعال بر آن دین است. **و خلاصهی دین معنای خضوع است دیگه. خضوع تام این همون خضوع تامی و کرنش تامیه که ما داریم نسبت به خدای متعال.**
«وَ لا نَریدُ مِمَّن یُوالِینَا لَا تُنجَعُونَ لَنَا بِشَفَاعَةٍ.» خیلی عجیب است! از کسانی که ولایت ما را دارند، ما از آنها میخواهیم که ما را برای شفاعت به سختی نیندازند. این «أعینونا» (ما را کمک بکنید) بعدش هم بحث شفاعت است که با ورع شما زمینه شفاعت را برای ما فراهم میکنید. دست و بال ما را برای شفاعت باز میگذارید.
و حدیث آخر این باب، از سماعه بن مهران. میگوید: «خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم.» «فَقَالَ لَهُ: یَا سَمَاعَةُ! یَا سَمَاعَةُ!» شروع میکنند حدیث را، میفرمایند تا به اینجا میرسند: «و اللهِ لَا یَدخُلُ النَّارَ مِن أَحَدٍ مِنکُم فَتَنَافَسُوا فِی الدَّرَجَاتِ.» به خدا قسم هیچ یک از شما به جهنم نمیروید (یدخل النار). پس (به جای این هم و غم) با یکدیگر درجات بهشت را رقابت کنید. هموغم شیعه نباید این باشد که من جهنم نروم. هموغم شیعه باید این باشد که من کدام درجه از بهشتم.
«وَ اکمُدُوا أَعدَاءَکُم بِالوَرَعِ.» و دشمنان خود را با ورع افسرده کنید. **کَمد آلت غمگینی و اینها.** **بکش دست خلاصه راه واسش ببندیم**. راه نفوذ را ببندید.
خدا انشاءالله توفیق دهد. الحمدلله.
در حال بارگذاری نظرات...