ماجرای مادری که صبرش تمام شد!
قاعده فرج
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسمالله الرحمن الرحیم
عَنِ الصَّادِقِ علیهالسلام أَنَّهُ جَاءَتْ إِلَیْهِ امْرَأَةٌ فَقَالَتْ إِنَّ ابْنِی سَافَرَ عَنِّی وَ قَدْ طَالَتْ غَیْبَتُهُ وَ اشْتَدَّ شَوْقِی إِلَیْهِ، فَادْعُ اللَّهَ لِی.
فَقَالَ لَهَا عَلَیْکِ بِالصَّبْرِ، فَاسْتَعْمَلَتْهُ.
جَاءَتْ بَعْدَ ذَلِکَ فَشَکَتْ عَلَیْهِ طُولَ غَیْبَةِ ابْنِهَا.
فَقَالَ لَهَا أَ لَمْ أَقُلْ لَکِ عَلَیْکِ بِالصَّبْرِ؟
فَقَالَتْ یَبنَ رَسُولِ اللَّهِ کَمْ صَبْرُ؟ فَوَ اللَّهِ لَقَدْ فَنِیَ صَبْرِی!
فَقَالَ ارْجِعِی إِلَی مَنْزِلِکِ تَجِدِی وَلَدَکِ قَدْ قَدِمَ مِنْ سَفَرِهِ.
فَتَبِعَتْ إِلَیْهِ إِلَی مَنْزِلِهَا. فَوَجَدَتْهُ.
فَقَالَتْ أَ وَحْیٌ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلیالله علیه و آله و سلم؟
فَقَالَ لَا، وَ لَکِنْ عِنْدَ فَنَاءِ الصَّبْرِ یَأْتِی الْفَرَجُ، فَلَمَّا قُلْتِ فَنِیَ صَبْرُکِ عَرَفْتُ أَنَّ اللَّهَ قَدْ فَرَّجَ عَنْکِ بِقُدُومِ وَلَدِکِ".
این حدیث شریف و فوقالعادهای است، از آن احادیث واقعاً معرکه است.
زنی آمد خدمت امام صادق علیهالسلام عرض کرد: «آقا جان، پسر من مسافرت رفته، غیبتش خیلی طولانی شده و شوق من به او خیلی شدید است. برای من دعا کن، خدا را بخوان برای من، شفاعت کن پیش خدا.»
حضرت فرمودند: «صبر کن، علیک بالصبر. شما برو و صبر کن.»
عجیب است! حضرات با نفوس مختلف برخورد میکردند. امام صادق علیهالسلام که شب میلادشان هم هست امشب، ارواحنا فداه، اینجا نمیفرمایند که: «خب، من یک دستوری میدهم، چلهای میدهم.» خیلی وقتها خب مثلاً به اُمداوود حضرت دستوری دادند، برای برخی دیگر، برخی زندانیها و اینها خود حضرت رفتند نماز خواندند در مسجد سهله. گاهی حضرت دستورهای سنگین میدادند، دستورهای سبک میدادند: «استغفار کن»، «شما نمیدانم قربانی کن»، «شما...». اینجا هیچ دستوری نمیدهند به این زن، میفرمایند که: «صبر کن، علیک بالصبر.» او هم رفت و مشغول صبر شد.
خب، این را به کار گرفت، صبر را به کار گرفت: «فاستعملت الصبر.» عمل، عملی است که حالا گاهی وجودی است، گاهی عدمی. بله! گاهی وجودی، گاهی عدمی است. گاهی انسان برای صبر باید کاری بکند تا صبر شود، گاهی باید کاری نکند. خب، مثلاً غر نزند، گلایه نکند، دیگران را آزار ندهد. این میشود آن جنبه عدمیاش.
ادامه بدهد کار را، مشغول باشد، ول نکند، در عمل استقامت داشته باشد. این میشود صبر وجودی. خلاصه، این زن گفت که: «آقا، من بچهام مسافرت رفته، خیلی طولانی شده، ازش خبری نیست، من خیلی نگرانم، شوق من به او زیاد است، من میخواهم ببینمش، چه کنم؟» او هم رفت و صبر را به عمل گرفت.
بعد از چند وقت، آمد شکایت کرد از طول صبر، از طول غیبت پسرش. این را ما معمولاً درباره امام زمان روایت را نقل میکنیم که: «کِی ظهور اتفاق میافتد؟» این روایت دارد میفرماید که: «کِی فرج اتفاق میافتد؟» زن آمد و عرض کرد که: «آقا، غیبت فرزند من خیلی طولانی شد، اتفاقی نیفتاد.» نگفتم: «برو صبر کن؟» «یبْنَ رسولالله، کَمْ صَبْر؟ دیگر صبر چقدر؟ فَنِیَ الصَّبْرُ؛ به خدا قسم، میگوید صبر تمام شد، صبری نمانده.» همین که گفت صبر تمام شد، حضرت فرمودند: «برو منزلت، پسرت آمده خانه.» پا شد آمد خانه، دید که «قَدْ قَدِمَ»؛ بچه برگشته.
«فَتَبِعَتْ إِلَیْهِ.» با بچه آمد خدمت امام صادق علیهالسلام، گفت: «أ وَحْیٌ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ؟ آقا، بعد پیغمبر، وحی به شما نازل شد؟» فرمود: «نه، وَ لَکِنْ عِنْدَ فَنَاءِ الصَّبْرِ یَأْتِی الْفَرَجُ؛ وقتی صبر تمام میشود، فرج میآید.» قاعده این است، رمزی است نزد خدای متعال. «تو گفتی که فَنِیَ الصَّبْرُ، صبر تمام شد، منم بهت گفتم فرج آمد.»
خیلی روایت، روایت عجیب و زیبایی است واقعاً. دیدم حس تو، یک همچین حسی است! وقتی گفتی که صبر تمام شد، دیدم راست میگویی، صبر تمام شده، صبری برایت نمانده. آنجا گشایش الهی آمد. امر فرج حضرت ولی عصر ارواحنا فداه از این سنخ است. آیا صبر تمام شود؟ ما الان داریم خوش میگذرانیم، برای ما خوش است، داریم صبر میکنیم؟ خدایی نکرده حتی یک وقتهایی چشممان به دست دشمن است. حالا رابطهمان خوب میشود، از یک سری چیزها ما میگذریم، آنها کوتاه میآیند، همهچیز خوب میشود، زندگی معمولی میشود، رو به راه. با این چیزها درست نمیشود. باید انسان صبرش تمام شود. ما هنوز صبرمان تمام نشده، کاسه صبرمان لبریز نشده.
قاعده فرج، صبر باید تمام شود. خیلی روایت، روایت شریفه عجیبی است. انشاءالله که در این راه، واقعاً صبرمان... البته ما مأموریم، اگر هزار سال، دو هزار سال، صد هزار سال هم غیبت حضرت ولی عصر طول کشید، باید صبر کنیم. ولی در عین این صبر، باید بیصبری هم داشته باشیم، یعنی صبر با ناخوشایی. اصلاً امر صبر یعنی چه؟ صبر یعنی با کراهت. با خوشایند که کسی صبر نمیکند. وقتی آدم از یک وضعیتی راضی است که نمیآید صبر کند. وقتی ناراضی است، میگویند صبر. باید از این وضعیت انسان ناراضی باشد، به حدی که صبرش طاق شود، دیگر واقعاً نتواند تحمل کند، به بیصبری برسد. آن وقت انشاءالله امر فرج محقق خواهد شد.
انشاءالله به حق این شب عید، شب میلاد رسولالله و امام صادق علیه السلام علیهم السلام، خدای متعال امر فرج حضرت ولی عصر را نزدیک کند و عیدی ما امر فرج را قرار بدهد.
و الحمدلله رب العالمین.
در حال بارگذاری نظرات...