‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
عن ابی عبدالله علیه السلام قال: «ثلاثة یسمن و ثلاثة یهزل». فقط ملتی یسمن فامام الحِمام الطیب و لبس ثیاب لیّن، و ام التی یهزلنه فأدمان اکل البیض و السمک و طل.
این روایات خصال هم که روایت جالبی است، دیگر در نوع خودش مطالب، مطالب خیلی قشنگ و متنوعی میفرمایند که: سه تا چیزی که چاق میکند، سه تا چیزی که لاغر میکند.
آنهایی که چاق میکند: اول مداومت بر حمام. مرحوم شیخ صدوق میفرمایند که منظور این است که یک روز درمیان باشد. "ادمان حمام" یعنی یک روز برود، یک روز نرود. اگر هر روز برود، نه، "قسم اللحمه" گوشتش آب میشود.
حمام هم بیشتر آنچه که انصراف به ذهن دارد، همان حمامهای آن دوران است، با همان کیفیت؛ چون اصلاً در آن دوران حمام یک چیز دیگری بود، به قیاس حمام امروز. آنچه که میرفتند و تا همین اواخر بود دیگر، تا تقریباً پنجاه سال پیش شاید حمام این شکلی را داشتیم که عملاً صبح میرفتند تا ظهر، تا مثلاً حتی تا عصر. ناهار میبردند، صبحانه میبردند. ادمانش دیگر معنا نمیدهد که یک روز درمیان بروم. حالا آن مدلی هم اگر نرفتنش باشد، به هر حال آن فضای خزینه و آن آب جوش و آن، به هر حال فضاهایی که محیطی که داشت یک حمام، ظاهراً اینها دخالت دارد؛ نه صرفاً یک آبی که در واقع یک جایی بریزد و انسان خودش را زیر آب قرار بدهد، زیر آب داغی مثلاً. شاید اینطور نباشد. حمام رفتنِ هر روز، حمام رفتن، حالا یک کمی همچین به ذهن نمیآید با آن تعریفی که حمام در آن دوره داشته. منبع آبش طوری بود و خزینه آبش طوری بود و حرارت آبش طوری بود و کیفیت شستشو توی آن حمام، آن آب طوری بوده و استفاده از داروی نظافت طوری بوده و خلاصه هر کدامش یک کیفیت خاصی داشته.
یکی از این حمامها را توی کرمان رفته بودیم یک چیز عریض و طویل مفصل کارش شد، تلویزیون هم پخش شد که مثلاً حجامش یک طور بود، دلاکش یک طور بود، نمیدانم مجسمههایشان را ساخته بودند؛ در واقع مسئولیتهای داخل آن فضای عمومی حمام که به ترتیب اینها را رد میکردی وقتی وارد آنجا میشدی. بعد دیگر حالا خودمان حمام فضایش یک چیز عجیب غریب، البته روحانی هم بود. حمامهایی که مثلاً یک دانه دوش اینجا گذاشتن، میرود، میآید و یک آبی میزند و برمیگردد، این شاید خیلی اصلاً، یعنی مجاز به این حمام گفته میشود، قیاس آنچه که در روایت.
به هر حال شاید هم کسی بگوید: نه، ما مطلق همان شستشو با آن کیفیت، با یعنی مطلق شستشو به آب گرم را متوجه میشویم و حمام را اینجا هم حکمش را جاری میکنیم که مداومت بر حمام باعث چاق شدن است.
دومین چیزش هم بوی خوش. در واقع بوی طیب را اگر کسی هی به مشامش برسد، بوییدن بوی خوش بودن، بوی خوش باعث چاق شدن میشود. شما باید با اصطلاحات پزشکی برای ما توضیح دهید که این الان یک رایحه درمانی خاصی هم دارد، چیست؟ اصطلاح پزشکیاش چیست؟ رایحه درمانی، فیزیوتراپی، در سر، قشنگ. عرض کنم که بله، آنجا خیلی هم الان جدیداً باز خیلی مطرح شده و خصوصاً روانشناسان خیلی به این رو آوردند. در وضعیت بیماریهای روانی و توی ایجاد گردش خون و پمپاژ و عرض کنم که حالا بخشیش احساس میکنم برمیگردد به همان حس خوش روانی که طرف پیدا میکند که شاید بدن را مثلاً توی آرامشی قرار بدهد. بخشش هم حالا مربوط به خود بدن باید باشد.
حالا این از جهت فیزیولوژیکیاش چطور میشود که بوی خوش اثر بوی چاق کننده خاصیتی دارد؟ دقیقاً ولی به عنوان نمونه من بوی عطر سنجد را خودم نشنیده بودم. بوی عطر سنجد به شدت محرک خانمهاست. به شدت! در آقایون نه، ولی در خانمها این قضیه مثلاً میگویند: اگر خواستی پیش خانم بروی ملاقات کنی، عطر سنجد بزن و برو. به شدت تحریک کننده جنسی خانمهاست. هر بویی باز دوباره خودش خاصیت خاص خودش را دارد. یعنی فیزیولوژی از بدن را تحریک میکند و آن قسمت را فعال میکند. قسمتی برای خودش خلاصه، درمان است. سر، برخیش درمان قلب. توی بحث مغز در طب سنتی، طب اسلامی بنفشه خیلی برای بحث دماغ و همان بحث سر را پوشش میدهد. بحث سینوسها را پوشش میدهد و آبکش مغز در واقع میگویند هست. اگر استفاده بشود، مغز را از تری در میآورد. بعضی از بحث اماس و بحث اینها برمیگردد به همان رطوبت که زیاد مثلاً توی آن فضا کار بکنی. فیزیولوژی مختلف را تحت تأثیر خودش قرار میدهد. چاق کننده بودنش به نظرتان به چه حسابی است؟ کلاً آرامشبخش است، دیگر؟ یعنی خودمان هم "تست" کردیم که بوی خوش حداقلش یک آرامشبخشی دارد. خود آرامشبخشی، ما الان اینهایی که داروهای اعصاب میخورند، دارو خیلی خوب است، آرامم کرده، ولی همینجور دارم چاق میشوم؛ آرام میشود، فکر و خیال خزعبلات ذهنیاش کم میشود، خود به خود چاق میشود. این قضیه به همین صورت تأثیر میگذارد، دیگر. یعنی حداقلش، حداقل یکیاش این است. شاید حالا بعضی از خشک هایش باز دوباره طبق همان قضیه بیاید روی تالاموس یک تأثیری بگذارد و "ست پوینت" داریم برای هر چیزی، تنظیمی دارد. حالا ساعت بیولوژی یک قسمتش است. مقدار آبی که بخوری، غذایی که بخوری، مثلاً بعضیها مینشینند، میتوانی بخوری که وزنت روی هشتاد بماند. تعیین کننده این قضیه هست. دارند الان روی همین کار میکنند، دیگر. مثلاً چاقی را میخواهند با آنجا حلش کنند. وزن فرد صد و بیست نباشد، هشتاد باشد. اگر آن بیاید ست پوینتش را بگذارد روی هشتاد، بدن این شخص حرکت میکند، میآید میرسد به هشتاد. شخصی ممکن است دو ماه خیلی بخورد، همین مثلاً هشتاد و پنج، نود است، کم هم میخورد باز دوباره هشتاد و پنج با یک کیلو مثلاً نوسان. چرا؟ چون سومیش "لبس و ثیاب لیّن" است. لباس نرم پوشیدن باعث چاقی میشود.
آنهایی که لاغر میکنند: "ادمـان اکل البیض" یعنی زیاد، مداوم تخم مرغ خوردن و "السمک" یعنی ماهی خوردن و "طَل" یعنی این چیزهایی که مال درخت خرماست. در واقع حالا شکوفه درخت خرما بهش بگویم. به نظرم میفروشند توی بازار. زیاد خوردنش در واقع سبب لاغری است. حالا اینها لاغریاش باز به چی برمیگردد؟ به اینکه نامشخص است. مثلاً رژیم درمانی مثلاً ماهی داریم در آن؟ ماهی بخور. تخم مرغ که قاعدتاً باید چاق بکند آدم را. تخم مرغهای صنعتی شاید با آن تخم مرغ فرق میکند. تخم مرغ بعد از آن طرف با روغن زیتون، با پیاز بخور قوت جنسی برای تو ایجاد میکند. قوت با چاقی فرق دارد. این هم نکته است. حالا چیز "طَل"، شکوفه خرما، زیاد خوردنش چرا لاغر بکند؟ این هم باز مسئلهای است که گرده شکوفه، یعنی اول طلوع خرما . به نظرم میفروشند. در روایت آمده "تخم خرما" کلاً همه چیزش برای فضای استفادهای دارد.
خیر حالا این روایت جالبی بود که جای تأمل هم دارد. سند روایتم، سند جالبی است. یعنی از ابن ابی عمیرة، در واقع پرچم هویت، بن عمار، سندهای جالبی میرود. بعضاً دارد با مطالب عجیب غریبی که اگر خوب کار بشود، حالا الان در طب اسلامی که ماهی را خیر، بهش اعتنایی، توصیهای نمیشود برای خوردن. ادمانش را دارد که یعنی زیاد خوردنش، تخم، اینها زیاد مداومتش، یعنی شاید مثلاً هر یک روز در میان. حالا ادمان مثلاً "من الخمر" به کسی میگویند که دائم الخمر است. ادمان حالتهای پشت سر هم. اینکه حالا چطور این ادمان را بردند روی یک روز در میان، به خاطر همان که گفتند که چون حمام اگر هر روز برود، گوشتش آب میشود، این پس باید یک روز در میان باشد. شاید از این باب خواستند آن روایت دیگر را درست بکنند. این را مفهومش را دست بردند. ولی خدمت شما عرض کنم که ادمان بیشتر به همان مداومت میخورد. شاید مثلاً هر روز طرف تخم مرغ بخورد، هر روز ماهی بخورد. این حالا شاید اینطور بشود.
حالا این هم که فکرش کار بشود، مجموعههای متولی بشوند. بنشینند اینها را قشنگ بروند توی عمقش، هم بحثهای علمیاش را کار کنند، هم بحثهای تجربیاش را قشنگ پیاده بکنند، ببینند که چه اتفاقی دقیقاً رخ میدهد. به نظرم به چیزهای نو و خوبی خواهیم رسید. بخشی از آن بیست و هفت باب علمی که الان بیست و پنج شش تایش بسته است همینهاست، دیگر. که یک گوشههاییاش هم به ما دادند و ما سر در آن داریم. الحمدلله رب العالمین.
در حال بارگذاری نظرات...