باب وجوب رعایت انصاف با مردم
انصاف به چه معناست؟
سیدالاعمال کداماند؟
افزایش عزت با رعایت انصاف
سه دستهای که به خدا نزدیکترند!
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
عن ابی عبدالله علیهالسلام قال: مَن اَنصَفَ النّاسَ مِن نَفسِه رَضُوا بِهِ حَکَماً لِغَیرِهِ. (باب وجوب انصاف و رفتار کردن با مردم)
حتی اگر به ضرر خودت باشد؛ از امام صادق علیهالسلام روایت شده که فرمودند: «هر کس با مردم انصاف داشته باشد، درباره او راضی میشوند به اینکه "حَکَم" برای دیگران باشد.» یعنی آدمی که منصف است، همه او را به قضاوت و حَکَمیت میپذیرند؛ انگار که میگویند: «اگر او حکم کند، ما راضی هستیم، هر چه او بگوید.»
همین، خودش اعتبار و وزن اجتماعی و اعتماد اجتماعی برای انسان میآورد. انصاف هم از ماده "نصف" است دیگر؛ «نصف من، نصف شما». هر چه من دارم، شما داشته باشید. هر حرفی که برای خودم قائلم، برای شما هم قائلم. هر چیزی که خودم توقع دارم از حقوق اجتماعی، برای شما هم میپذیرم.
اگر من حق استفاده از این اتاق، این سیستم، این وسایل و اینها را دارم و خودم اگر خواستم بیایم، میآیم؛ اجازه نمیدهند یا ممنوع است یا فلان. یا اگر یک حرفی را خودم در مورد دیگران زدم و این درست بود و اشکال نداشت، حالا مگر چه شد؟ اما اگر دیگران زدند، میگوییم: «تقوا داشته باش! بفرمایید، دارید چه میگویید؟ مراقب زبانت باش!» آدمی که منصف باشد، او را به عنوان حَکَم میپذیرند.
عن ابی عبدالله علیهالسّلام قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: «سِیدُ الاعمالِ اِنصافُ النّاسِ مِن نَفسِکَ وَ مُواساةُ الاِخوَانِ وَ ذِکرُ اللهِ عَلَی کُلِّ حالٍ.»
امام صادق علیهالسلام فرمودند، پیغمبر فرمودند: «سید اعمال، انصاف مردم است از نفس خودت و مواسات با برادران و یاد خدا در هر حال.»
سید اعمال چه کاری میکند؟ کار سید یک منطقه و یک محیط چیست؟ «سَیِّدُ القَوْمِ خادِمُهم». کسی است که به کار اینها رسیدگی میکند، امور اینها را مرتب میکند، کم و کسریها را برطرف میکند. سید هر جایی کارکردش این است؛ یک تفوقی دارد برای رشد دادن، برای برطرف کردن گیر و گورها، برای پر کردن چالهچولهها. میشود سید آن قوم، سید آن بیت. حالا سید اعمال چیست؟ آن گیر و گورهایی که در اعمال هست را برطرف میکند، نقایص اعمال را برطرف میکند.
پس این سه مورد سید اعمال بودند: یکی انصاف، یکی مواسات (همین کاری که شما در مدرسه انجام میدهید، مواسات با برادر در راه خدا)، و یکی هم ذکر خدا در هر حالی، توجه و مراقبه. این سید اعمال است، خصوصاً این آخری ذکر، اصلِ اصلِ رشد سلوک معنویت و ارتقاست. اصلِ اصل همین مراقبه است: «ذکرُ اللهِ علی کل حال.»
میخواهیم بریم اصفهان؟ چه ذکر به ما اصفهان، مازندران و خراسان و اینها ندارد. بالاترین ذکر این است که تصمیم بگیری اگر صد سال خدا بهت عمر داد، یک بار مرتکب گناه نشوی. بالاترین راه نجات، تنها راه، یک تصمیم جدی، یک توجه جدی. خودش از دستش در نرود. روش «ذکر الله علی کل حال.» این سید اعمال است.
عن ابی جعفر علیهالسلام قال: قال امیرالمومنین علیهالسلام فی کلام له: «اَلا اِنَّهُ مَن اَنصَفَ لَم یَزِدْهُ اللهُ اِلا عِزّاً.»
امیرالمومنین در کلامی که برای ایشان بوده، فرمودند: «کسی که با مردم انصاف داشته باشد، خدا بر او نمیافزاید مگر عزت.» خدا فقط بر عزت او میافزاید، دائم عزیزتر میشود. موقعیت اجتماعیش، نفوذ کلامش، عزت - یک بخشش نفوذ کلام است - نفوذ کلامش بیشتر میشود. نفوذناپذیریش بیشتر میشود؛ یعنی وقتی میخواهند تخریبش کنند، خراب نمیشود.
ارگ بم همین است دیگر؛ ارگی که هرچه کلنگ بزنند، خراب نمیشود. آدمی که هرچه بد و بیراه بهش بگویند، خراب نمیشود. صبح تا شب دارند یه مشت نجسالعین در مورد ایشان ؟ میبافند، تهمت، توهین، فحاشی، کاریکاتور؛ خب، ذرهای، سر سوزنی از او کعبه ؟ ضرر بهش نرسید، تازه اضافه هم شد. چرا؟ به خاطر همین مسائل معنوی، نقاط مثبتی که یکیش انصاف است، یعنی وقتی مردم این انصاف را در رفتار او، در سیره او میبینند، هیچ کدام از این حملهها و هجمهها باعث تخریب شخصیت او نمیشود، بلکه عزتش دائم بیشتر میشود.
عن ابی عبدالله علیهالسّلام قال: «ثَلاثَةٌ اَقْرَبُ الخَلْقِ اِلَی اللهِ یَومَ القیامَةِ، حَتّی یَفرَغَ مِنَ الحِسابِ.»
امام صادق علیهالسلام فرمودند: «سه دسته هستند که اینها روز قیامت نزدیکترین مخلوقات به خداوندند تا اینکه فارغ شوند از حساب.»
۱. «رَجُلٌ لَم تَدْعُهُ قُدرَةٌ فی غَضَبِهِ عَلَی مَن تَحتَ یَدِهِ.»
مردی که او را قدرت دعوت نمیکند در حال غضبش به اینکه بر زیردستش ستم کند. چون قدرت دارد، حالا که غضب کرده، میخواهد با زیردستش چه کار کند؟
شما در کتاب «دا» و ماجرای کتاب «دا» خواندید دیگر؟ تکاورها ؟ را که ماجرا شد نقل میکنند. نیروهای بنیصدر بوده و اینها اسلحه دستشان بود، اینها را برمیدارند و خانم حسینی و خواهرش و اینها را به صرف اینکه یک حرفی میزنند که این خوشش نمیآید، کلاش را میگیرد سمت اینها و میگوید: «من شما را باید همینجا اعدام کنم!» دادگاه صحرایی درست کند، دادگاه نظامی و اعدام و اینها. چنین فردی جهنمی است. ویژگیاش این است. حالا جهنمی هم نباشد، لااقل وضعیتش اینطور است که حساب کتاب خیلی طولانی است و از خدا خیلی بعید است. دوره در قیامت کسی که با قدرتی که دارد، زور میگوید به زیردستش. وقتی غضب کند، دیگر همه اهرمها و ابزارهایی که دارد را میخواهد استفاده کند برای اینکه روی طرف را کم کند و حالیاش کند.
۲. «وَ رَجُلٌ مَشی بَینَ اثنَینِ فَلَم یَمِل اِلی اَحَدِهِما بِشُعَیرَةٍ.»
مردی که بین دو نفر راه برود و تمایل نداشته باشد به یکی نسبت به دیگری، ولو به اندازه یک دانه جو! خیلی حرف است. شدت مراقبت، نسبت به عدالت بین دو نفری که دارد راه میرود. یک ذره به سمت این یکی نباشد که او تنها شود. یک دانه جو به این نزدیک نشود، یک جو به او نزدیک نشود. با دو نفر که دارد میرود، با نسبت مساوی بین دو نفر. واقعاً در رفتارهایش مراقب است که جانب حق و اعتدال و این میانهروی و عدالت و اینها را نگه دارد.
۳. «وَ رَجُلٌ قالَ الحَقَّ فِیما لَهُ وَ عَلَیهِ.»
آدمی که حق را بگوید، چه به نفعش باشد و چه به ضررش.
حجم ما در پیشرفت عدالت ضعیف بود. حجم رفت به سمت خودش. البته منظور من این نبود که هیچ کاری نکردیم، به نسبت رسیدیم، ضعیف بودیم ولی خب، خیلی هم کار کرد. به هر حال حق را دارد میگوید، منصفانه دارد میگوید، ضرر هم دارد برایش. آدم سیاستمدار به معنای مارموزش اینجوری حرف نمیزند. وقتی که همه انگشتهای اتهام به سمت اوست، یک جوری بازی درمیآورد، زمین را عوض میکند، سیبل را عوض میکند، به جای اینکه سیاست چون دینی باشد... دینشان سیاسیفروش... سیاسی... آدم این مارموزبازیها و این شیلنگ تختهها اینها ؟ ....
خیلی آدم را در گیر و دار و پیچ و خم میاندازد. آدمی که صاف و روراست باشد تو زندگی... زندگی روراست، صاف و بدون دغدغه، بدون پیچ و خم در برابر خدای متعال واقع میشود. و آدمی که خیلی پیچ و خم داشته، خیلی دوز و کلک داشته، این پیچ و خمهایی که در زندگی داشتی، اینها بروز پیدا میکند در قیامت، پیش همان پیچ و خمهایی که توش میافتد.
انشاءالله ما را اهل عمل قرار بده. الحمدلله رب العالمین.
در حال بارگذاری نظرات...