شدیدترین واجب خدا!
اصل ذکر خدا چیست؟
بهشتی شدن به همین راحتی!
رو راستی با خدا محرومیت ندارد
دو خصلت مومن حقیقی
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم
محمد (علیه السلام) قال علی: «اَخْبِرُکَ بِاَشَدِّ مُفْتَرِضٍ عَلَی اللَّهِ عَلَی خَلْقِهِ؟»
امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «آیا من تو را خبر ندهم به شدیدترین چیزی که خدا بر مخلوقاتش؟»
عمل به واجبات؛ یک بخشی از واجبات این است که شدیدترین واجب هم هست و همه مباحث معنوی هم همین است: «إنصاف الناس من أنفسه.»
اول اینکه با مردم، انصاف داشته باشد. همان چیزی که خودمان توقع داریم، خودمان خوشمان میآید، همان چیزی که برایم مطلوب است، دیگران هم داشته باشند. واقعاً سخت است که هیچ ترجیحی برای خودش قائل نباشد، هیچ حق ویژهای قائل نباشد. خیلی مبارزه با نفس میخواهد؛ دائماً خودش را در سطح بقیه ببیند و یکی مثل بقیه ببیند. کار بسیار سختی است.
و «مواسات الإخوان فی الله عزوجل»، با برادرانش در راه خدا مواسات داشته باشد، رسیدگی کند، کمکشان کند، بسیار سخت است.
و «ذکر الله عزوجل علی کلّ حال»، در هر حالی خدا را یاد کند، به یاد خدا باشد که اینها ازش تعبیر میکنند به مراقب؛ متوجه خدا باشد، حواسش جمع باشد. اگر یک طاعت ارزشی، عمل یک معصیتی اگر عارض شد، ترکش (اصل ذکر خدا هنگام طاعت و معصیت).
حضرت اینی که میگویم ذکر داشته باشید، نه قول "سبحان الله" و "الحمدلله" و "لا اله الا الله" و ان کان ذکر. هرچند اینها از ذکر است، اینها هم ذکر "سبحان الله" و "الحمدلله" است. ولی اصل اصل ذکر هنگام طاعت و معصیت، اصل ذکری که "فَذکُروني" و "أَذکُرْکُمْ" و برکاتی که هست، "الا بِذِكرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ" اینها همه همان ذکر حین طاعت و حین معصیت است. بله، یعنی دل توجه داشته باشد به اینکه مولا از این کار راضی نیست، این کار مطلوب است، این کار مطلوب نیست. یک معصیتی را ترک بکند ولو هیچ ذکری هم به لفظ و لسان و اینها نمیآید.
داره یه چیزی میگه، حواسش یه لحظه جمع میشه، یا اینکه این جنبههاش دیگه خارج از حد است. میخواد یه کاری رو نکنه، یه دفعه حواسش جمع میشه به اینکه این جنبهها دیگه داخل حد است. اصل کارو ازش پرهیز میکنیم، ولی این بخشه رو باید آدم ورود کنه. تو کار بقیه دخالت نمیکنیم. بله، مثلاً حسن اخلاقی است تا کجا؟ یه جاهایی دیگه آدم باید دخالت بکند. اصل ذکر اینهاست.
عن علی بن میمون السائق: «کَاَل سَمِعْت أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ يَقُولُ مَنْ أَرَادَ أَنْ یُسْکِنَهُ الله». دوست داره خدا او را ساکن در بهشت خودش کند، اخلاقش را، «حسن خلقش». «حسن انصاف در برابر دیگران از جانب خودش». مصرف منصفانه، نصفه نصفه. هرچی من آری، دیگران هم آری. هرچی من نه، دیگران هم نه. «وَ لِیَرْحَمِ الْیَتِیمَ وَ لْیَعُنِ الضَّعِیفَ». به یتیم رحم کند، ضعیف هم. «وَ لِیَتَوَاضَعْ للهِ الَّذِی خَلَقَهُ». تواضع کند برای خدایی که او را آفریده.
بهشتی شدن به همین راحتی است: اخلاق خوب، انصاف، اعانت ضعیف، تواضع برای خدا. بخش خلقیشو میآرند، بخش خالقیشو دیگه تواضع در برابر خدا. «عبادت به جز خدمت خلق نیست.» تواضع برای خدا شامل میشود. خب خود عبادات رو هم در، نه فقط آقا این دست به خیر داشته باشد. خدا چی؟ تسبیح و سجاده و دلق نیست. هست. تواضع در برابر خدا.
عن معاویه عن ابیه قال: «سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ یَقُولُ: مَا نَاصَحَ اللَّهَ إِلَّا أَعْطَاهُ خَصْلَتَیْنِ.»
خدای متعال عبدی با خدا مناسبحه نکرد، درباره نفس خودش مناسبحه. حالت بیشیلهپیلهگی، حالت بیشیلهپیلهگی، توبه نصوح به بیدوز و کلک بودن. نصیحت، حالت نسخه. کسی با خدا، عبدی با خدا بیدوز و کلک باشد، روراست باشد، بیشیلهپیله باشد، خدا «فَتَحَ الْحَقَّ مِنْ نَفْسِهِ». خدا حق نفس او را به او میدهد. شاگردی برگرده به اوستاش بگه که اوستا من مثلاً، حالا اوستایی ساعت ۱۰ اومده ساعت... خلاصه تو گوشش. شما هم محروم نمیشی. فکر نکن اگه با خدا روراست بودی، رفتی گفتی، اقرار کردی، سرت اتفاقاً همین باعث میشه که به حقت برسی. خدای متعال از آبرو زدن پیش خودش، یعنی اگه کسی میخواد به او نزدیک بشه باید آبرو پیش خدا بزنه. به خلق میخواد نزدیک بشه باید آبرو پیش اونا بزنه. رمز عجیب استغنا از خلق و رو زدن به خداست. باز دوباره مزیت برای او. «وَ أَخَذَ الْحَقَّ». حقت هم برات میگیره. «خَصْلَتَیْنِ». تازه دو خصلت هم میده. اونها رو که میده، «رِزْقٌ مَنْ اللَّهِ یَسِیقُهُ». یه رزق وسیعی به آدم میدهد. «وَ رِضًاعَهً مِنَ اللَّهِ یُغْنِیهِ». یه رضایتی از جانب خدا که او را بینیاز میکند. این اصل ماجرا همین رضاست. چراغ وصل چه باشد؟ دوست. اصل ماجرا رضای خدای متعال.
آخرین باب عن جعفر بن محمد النبی (علیه السلام) قال: قال رسول الله (صلی الله علیه و آله): «مَنْ وَاصَلَ فَقِیرًا فَأَنْصَفَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ فَذَلِكَ الْمُؤْمِنُ حَقًّا».
پیامبر اکرم فرمودند: «کسی که با فقیر مواسات کند و با مردم هم از جانب خودش انصاف داشته باشد، این مؤمن حقیقی است.»
خیلی حدیث، حدیث کاربردی جامعه است. مواسات با فقیر، همین که در صلوات شعبانیه هم میخوایم دیگه بله. «وَ مُوَاسَاةً مَنْ قَتَّرْتَ عَلَيْهِ مِنْ رِزْقِكَ بِ مَا وَسَّعْتَ عَلَيَّ مِنْ فَضْلِكَ». از چیزهایی است که در ماه شعبان خصوصاً میخواهیم. از خدا میخواهیم من مواسات کنم با کسانی که در رزقشون تنگ گرفتی. یعنی پولدارها اگر خودشونو تو این جایگاه ببینند، خیلی مسائل حل میشه که «وَ فِي أَمْوَالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ». نیست بدبخت بیچاره است. بدبخت بیچاره تویی که حق منو خوردی. اگه خوب باشی این حق را اعطا کنی، نه اینجا خوبه، واسطه فیض. اگر اعطا نکنی، سارقی، حق منو داری. با حق من که حالا یه منتی هم حق منو خدا تو جیب تو گذاشته، حق منو ببری؟ نگاه! نگاه مؤمن حقیقی یعنی کسی که واقعاً باور کرده آنچه در این عالم باید باور کرد و حقایق پذیرفته. الحمدلله.
در حال بارگذاری نظرات...