امان از جرات گناه کردن
نیت گناه کردن
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
کلام حضرت صلی الله علیه و آله و سلم:
«لَا تَنظُرُوا إِلَی صَغیرِ الذَّنبِ وَ لَاکِنِ انظُرُوا إِلَی مَن اجتَرَأتُم عَلَیهِ.»
پیغمبر اکرم فرمودند: «به کوچکی گناه نگاه نکنید، نگاه کنید به آنچه که جرات شماست که بر آن بزرگ و سنگین است.» اینجا فعل را نباید دید، صفت را باید دید. گاهی انسان فعلی که انجام داده، اصلاً عنوان قبیح بر آن بار نمیشود؛ ولی وقتی که ادراک از عظمت آن شخص مقابل دارد، خیلی واکنشش متفاوت است. مثلاً آدم جلوی خانوادهٔ خودش وقتی کنار هم خوابند، پرخوری میکند و هیچ احساس خجالتی ندارد. اما مجری تلویزیون وقتی دارد گزارش خبر میدهد، یک گلو که صاف میکند میگوید: «عذرخواهی میکنم!» بهخاطر ادراکی از آن عظمت مخاطب، ادراک از آن شرایط حضور.
ادراک از شرایط حضور! روایت میخواهد بفرماید که نگاه نکن به اینکه این کاری که انجام دادی، کار کوچکی است، گناه به این توجه داشته باشید که جرات پیدا کردید، به این معنا که ادراک از مقام نداشتی، ادراک از موقعیت نداشتید، درکی از حضور نداشتید که این درک از حضور، آن وقت انسان بابت فعل مکروه خودش هم شرمنده است. یکی از اساتید میفرمود که آیتالله تهرانی نقل میکردند که استادی داشتیم، یک روز آمد سر درس از اول تا آخر بغض دارد پرسیدند: «آیا چیزی شده؟» گفتند: «ماتممصاب شده است.» ایشان گفت: «دیشب نماز وتر را که داشتم میخواندم، اذان گفتند، نماز وترم افتاد نصفش بعد از اذان صبح.» همین حال این لطف است که مال همین است دیگر که ادراک از آن شرایط، احساس بیادبی میکند؛ و چون ادراک از عظمت دارد، بیادبی را بزرگ میداند، بیادبی نسبت به بزرگ، حتی اگر بیادبی کوچک باشد. نکتهٔ این روایات این است.
روایت بعدی از امام صادق علیه السلام فرمود: «مَن هَمَّ بِسَیِّئَةٍ فَلا یَعمَلها.» کسی نیت کرد، همت و انگیزه داشت که معنای انگیزه خودمان بیشتر ترجمه میشود. انگیزهٔ گناهی را داشت، عمل بهش نکند؛ «فَإِنَّهُ رُبَّمَا عَمِلَ العَبدُ السَّیِّئَةَ یَرَاهَا الرَّبُّ.» که ای بسا خدای تبارک و تعالی، ای بسا یک کسی گناهی انجام بدهد، رب او را ببیند، منظور رؤیت فعلی است، «فَیَقُولُ: وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَا أَغفِرُ لَکَ أَبَداً.» نوبت یک گناه، به عزت و جلالم قسم که دیگر تو را نمیبخشم. این حکایت انگار رسوخ کرده در ذات او، دَیْن آن دیگر بروز پیدا میکند، یک آن ربّه. انسان نمیداند کِی این ملکات تثبیت میشود؛ یعنی کِی این افعال تبدیل به ملکه میشود. گاهی ممکن است یک کار باشد ولی افعال ما را تبدیل به ملکه کند. دیگر انسان شخصیتش میشود این گناه در حد فعل باشد، ولی خدایی ناکرده یک آن تبدیل ملکه بشود. آدم بعد مدتی به خودش مراجعه میکند، میبیند که این چشم او آن کنترل و مواظبت قبل را ندارد، زبان مواظبت را ندارد، ذهن کنترل و مراقبت را ندارد. این از یکجایی، خیلی هم نامحسوس، از یکجایی یکهو تبدیل به ملکه میشود. انباشت این اعمال و رفتارها، یک آن، یک لحظه، تبدیل میکند به ملکه. و وقتی ملکه شد، باب مغفرت رسوخ در ذات آدمی میکند و اتحاد پیدا میکند. انسان، فصل مقوّم انسان میشود. چون انسانیت انسان به فصل مقوّمش، به فصل اخیر است. فصل اخیر انسان، آنچه اعمال انسان میسازد، در حد فعل دارد اما فعل رسوخ بکند به ذات میشود فصل مقوّم انسان، و باب مغفرت دیگر بسته میشود و انسان عاقبتبهخیر نمیشود. گاهی با یک چیز خیلی کوچک و غیرقابل اندازهگیری و چیزی که اعتنا بهش نمیشود، به حساب نمیآید، باب مغفرت بسته میشود. این ملکه میشود.
لذا این مطلب به اتمام رسید، مضمونش این بود که شما هیچ چیزی را دستکم نگیرید. چون اثر تخریبی خودش را دارد. ماه مبارکی که در پیش است، ماه مغفرت است، ماه برکت و رحمت و مغفرت است که برخی گفتند: دستهبندی سه دهه ماه مبارک، دههٔ اول دههٔ برکت و رحمت است. ایامی که مرتبه است؛ یعنی در عرض هم، در طول هم، یا اول برکت با برکت و مغفرت وارد میشود، با برکت و رحمت وارد میشود، با رحمت و مغفرت. ان شاء الله در این ماه از تفضلات خاصه خودش ما را بهرهمند کند. موانع ما، شرایط ما، ثم سبیله یستره سبیل ما را طی و مواجه کند و یک راه فراهمی به سمت خودش برای ما ایجاد کند.
در حال بارگذاری نظرات...