چه گناهانی کبائر است؟
عمل صالح شاخصهی اصلی مؤمن
مؤمن حقیقی چه کسی است؟
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم
عباد بن کثیر النوا میگوید: «از امام باقر علیه السلام درباره کبائر پرسیدم. فرمودند: "هر چیزی که خداوند بر آن وعده آتش داده."»
خیلی هم بین وعده و وعید تفاوتی نیست. حالا این مشهور شده که وعده و وعید اینها تخلف از وعده داریم، تخلف از وعید نداریم، تخلف از وعده نداریم. بحثهای این شکلی که حالا در کلام خیلی رایج است. بنده در روایت جایی ندیدم. در آیات و روایات مطلبی دیده نمیشود. "لَا یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ" خب، این یک آیه است. اطلاق خلف وعده را خدا اکثراً در آیات عذاب آورده است. در قرآن میفرماید: «عذابتان میکنم و خلف وعده هم نمیکنم.» به هر حال، وعده آتش وقتی داده میشود، این تخلف ندارد و آنکه به او وعده آتش داده شده، کبیره است.
روایت بعدی که خیلی روایت زیبایی است، روایت غریبی است، خیلی مطلب در این روایت است:
عن الحسن بن زیاد الطار، عن ابی عبدالله علیه السلام فى حدیث. حضرت فرمودند که: «قَدْ سَمَّى اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ بِالْعَمَلِ الصَّالِحِ.» مؤمنین، کدام مؤمنین را مؤمن نامید؟ به واسطه عمل صالح. مؤمن به واسطه عمل صالح مؤمن میشود. مؤمنی که عمل صالح ندارد، اصلاً خدا او را مؤمن به حساب نمیآورد. «وَ لَمْ یُسَمِّ مَنْ رَکِبَ الْکَبَائِرَ وَ مَا وَعَدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهِ النَّارَ مُؤْمِنِینَ فِی الْقُرْآنِ.» و نه خدای متعال تسمیه نکرد کسانی را که مرتکب کبائر میشوند، مرتکب کبائر میشوند و آنچه که خدا وعده آتش برایش داده. تفسیر اسباب تفسیری در روایات هم داریم. چطور روایت فرمود که هر آنچه که وعده آتش بهش داده شده، کبیره است. اینجا فرمود: «کبائر و ما وعد الله عزوجل علیه النار.» اسباب تفسیری در روایات داریم، تفسیری داریم یا نه؟ در قرآن هم داریم؛ خیلی مهم است. مرتکب کبائر میشود و مرتکب آن چیزهایی میشود که خدا وعده آتش بهش داده، خدا اینها را در قرآن «مؤمنین» نشمرد. هیچ وقت در قرآن کلمه مؤمنی نیامده که شامل حال کسی باشد که مرتکب کبائر میشود. مؤمن آل فرعون اهل کبائر نبوده، آنانی که خدا وعده آتش بهشان داده بود، نبوده. و همینطور «یا ایها الذین آمنوا». البته حالا در روایت دیگری داریم که «یا ایها الذین آمنوا» بعضی وقتها در قرآن آمده و منافقین را هم در بر میگیرد. بحث کرد که باید بگوییم مجاز در مورد اینها یا نه؟ ایمان مراتبی دارد و خود اظهار اسلام یکی از مراتب ایمان است. آیه دارد که اگر دو طایفه از مؤمنین اختلال کردند. میشود کسی دست به قتل طایفه دیگر بزند. و قرآن باز میفرماید: «مؤمنین»، دو طایفه از مؤمنین، تتلو طرف دیگر. از این باید بدتر؟ که دارد میکشد. مؤمنکشی راه افتاده. دو طایفه با هم درگیرند، در حد کشت و کشتار. دیگر از این کبیره بدتر داریم؟ بازم میفرماید: «مِنَ الْمُؤْمِنِینَ.» خوب آن روایت با این روایت جمع میشود. بحث کرد دیگر که اینجا میفرماید: مرتکب کبیره در قرآن، حالا بخش سندی و اینها بالاخره هست، مرتکب کبیره در قرآن هیچ وقت مؤمن به حساب نیامده. اینجا میفرماید که مؤمن در قرآن نداریم که شامل اهل کبائر بشود. آنجا ببینیم که در قرآن اینکه از مرحوم صدوق باشد و اینها یک بحث مشایخ صدوق اینها باز بالاخره مباحثی است. بله، اینها همه جزو مشایخ ایشان میشوند یا نمیشوند؟ مباحثی است دیگر. حالا بحثهای رجالی مفصل.
«وَلَا نُسَمِّیهِمْ بَعْدَ الْایمَانِ.» نون دارد، «تُسَمَ الایمان». اینها را تسمیه به ایمان نمیکنیم. بعد از اینکه کسی کبیره انجام داد، دیگر تعبیر مؤمن برایش به کار نیامده. رهبری در مورد یک آقایی گفتند: «برادر مؤمن ما مشورت کند، کاندیدای انتخابات بشود یا نشود.» در حالی که قبلاً فرموده بودند که فلانی تهمت زد و در مجلس، رئیس جمهور. خب، بعد آن کبیره باز رهبری فرمودند: «برادر مؤمن.» باید ببینیم که اینجا بحث مجاز و شمول در مصادیق و اینهاست یا نه؟ این ایمان منظور اوج ایمان است، ایمان عالیه. ما منظورمان مؤمن عالی هیچ وقت نیست. اگر کسی مرتکب کبیره شد، دیگر آن تعبیر ایمان را برایش به کار نمیبریم. یک بار مرتکب بشود، ملکش بشود. خلاصه بحث زیاد است اینجا و خیلی باید عمیق و با تأمل بررسی کرد که واقعاً منظور چیست.
این هم از این روایت. در محضر امام رضا علیه السلام هستیم. بخوانیم از فضل بن شاذان: «عَنِ الرِّضَا علیه السلام قَالَ: مَنْ أَقَرَّ بِالتَّوْحِیدِ وَ نَفَى التَّشْبِیهَ ...» کسی که اقرار به توحید بکند و تشبیه را نفی بکند، تا اینجا. «وَ أَقَرَّ بِالرَّجْعَهِ بِالْیَقِینِ ...» یقین به این داشته باشد که رجعت صورت میگیرد، اقرار یقینی داشته باشد. «وَ اجْتَنَبَ الْکَبَائِرَ ...» و اجتناب از کبائر بکند. «فَهُوَ مُؤْمِنٌ حَقّاً.» حالا این هم میتواند یک توضیح خوبی باشد. روایت مؤمن حقیقی است. آنجا هم پس شاید منظور همین است که مؤمن حقیقی نمیدانی، مؤمن ادعایی، با مؤمن ادعایی میدانی، مؤمن حق را نمیدانی. «وَ هُوَ مِنْ شِیعَتِنَا أَهْلِ الْبَیْتِ.» شیعهای که در روایت گفته میشود شامل اینها میشود؛ کسی که اقرار به توحید دارد و نفی تشبیه، اقرار به رجعت و آخرم اجتناب از کبائر. این دیگر از شیعیان ما اهل بیت است و مؤمنش را پیدا کردید. تفاوتی داشت؟ روایت اضافه داشت. چی بود اول روایت؟
بسم الله الرحمن الرحیم «لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ آمِنِینَ»
"آمنین" به معنای مؤمن گرفتن آیه مسجد الحرام. ان شاء الله آمنین. آن آمنین یعنی ایماندار، از ایمان است و آنجا چون استثنا نکرده، همه کسانی که وارد مسجد الحرام شدند را مؤمن فرض کرده. روی این حساب همه ما میتوانیم نحوه استنباط از این روایت زیبا را استفاده کنیم.
الحمدلله رب العالمین
در حال بارگذاری نظرات...