ادامه روایت ۲۴ خصلتی که برای امت پیامبر کراهت دارد
سبک زندگی اسلامی در این روایت
تاکید به تمرکز در این روایت
تنهایی و فرهنگ شیطانی
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم. «وَ کُرِهَ الْکَلَامُ بَینَ الْأَذَانِ وَ الْإِقَامَةِ فِی صَلَاةِ الْغَدَاةِ حَتَّی تَنْقَضِیَ الصَّلَاةُ.»
نکات جالبی است در سبک زندگی اسلامی و آداب ایمانی و اسلامی. چیزهای خیلی جالبی را حضرت بهش تلنگر میزنند، تذکر میدهند. یکی دیگر از این مکروهات حرفزدن بین اذان و اقامه است در نماز صبح؛ یعنی اگر اذان صبح را گفتهاند، خب از آدابش این است که شما نافلهی صبح را که قبل از نماز صبح است، بعد از اذان صبح بخوانید، بین اذان و اقامه، نافله را بخوانید. اذان را بگویید، نافلهی صبح را بخوانید، بعد اقامه را بگویید و نماز صبح بخوانید. این جزء آداب خوب و سفارش شده است. خب، آنجا دیگر نافله را که میخوانید، دیگر حرف زده نشود. دیگر از آن اذان و نافله و اینها تکلمی با کسی صورت نگیرد.
سری اعمالی اختصاص دارد به بلافاصله بعد از نماز صبح، باز بدون تکلم؛ مثل همان ذکر «اللهم انی اصبحت اصبهک» و اینها که امام سجاد علیه السلام از پیغمبر نقل کردهاند یا آن دعای بعد از نماز صبح جمعه که در مورد پاکشدن اعمال طول هفته است. بلافاصله بعد از نماز صبح، بدون حرفزدن با کسی اینها وارد شده است. آثاری دارد. به هر حال، گویی آن تکلم خراب میکند، یک بستهی معنوی است که آسیب بهش میزند. خود فضای نماز صبح هم که چیز عجیبی است. «انَّ الْقُرْآنَ الْفَجْرِ مَشْهُوداً» که ملائکهی شیفت شب و شیفت صبح هر دو شاهدند بر نماز صبح و حضور دارند؛ یعنی حضور ملائکه قویتر در این نماز، و لذا اثر این نماز هم قویتر است و در بین نمازها نماز مهمتری است، نماز صبح. و حالا خود دو رکعت بودنش هم بالاخره مطلب زیاد دارد که چرا اینجوری است، خصوصاً ۱۱ رکعت نافله دارد که هیچ نمازی اینقدر نافله ندارد، دو رکعت؛ یعنی مجموعاً ۱۳ رکعت نافله دارد. نماز صبح، دیگر نماز ظهر و عصر هر کدام ۸ رکعت نافله دارد. پس اینها آثاری است و نکاتی است.
بین اذان و اقامه در نماز صبح، کلام کراهت دارد تا اینکه نماز تمام بشود؛ یعنی حرفزدنش را بگذار بعد از اینکه نماز تمام شد. این حرفزدن به هر نحوی، دیگر میخواهد پیام بدهد، توی گوشیاش به کسی پیامک بدهد، چه میدانم کسی را برای نماز بیدار کند؛ هر نوع حرفزدنی نداشته باشد. دیگر اگر اذان را گفته، و دوباره از نو اذان بگوید، اذان صبح را قضا کند، در واقع اعاده کند آثارش برگردد.
«وَ کُرِهَ رُکُوبُ الْبَحْرِ فِی هَیَجَانِهِ.» یکی دیگر از چیزهایی که کراهت دارد، سوار شدن بر کشتی و در واقع سوار شدن در کشتیای که میخواهد به دریا وارد بشود، زمانی که دریا ناآرام است، هیجان دارد. «فی هیجانِه»؛ یعنی خوب است که انسان وقتی که دریا آرام است سوار شود، نه دریا طوفانی. آنجا که مشخص است که کسی در دریای طوفانی سوار کشتی نمیشود، مردم غرق میشوند. یک کمی موج دارد، یک کمی شتاب دارد. خوب، اینها بالاخره در تمرکز آثاری دارد و قبلاً هم عرض شد اینها هر کدامش به یک نحو تمرکز و یک نحو بهرهوری و بهرهمندی و ارتقای کیفیت و سطح بهرهوری است.
در این روایت هر کدام که اشاره شده، به هر حال، انسان میخواهد سفر بکند، در این سفر آرامشی لازم دارد و تمرکز لازم دارد. از تشویش و اضطراب در امان باشد. تو موارد قبلی هم همین بود؛ یعنی آن بدون لنگ زیر آسمان و چه میدانم اینها، تو همهی آن هم یک تشویشی هست؛ اینکه فضای پوشش و محرمانه و مخفیانه و اینها حفظ نشده. زیر آسمان و اینها بالاخره حال خوبی ندارد آن آقا و آن خانم، و در آن رابطه مثلاً آسیب ایجاد میشود. ارتقای سطح کیفیت رخ نمیدهد و بلکه تنزل دارد و پایین میآید. سطح بهرهوری، استفادهی مطلوب نمیشود از فعالیت انسان که دارد میکند. سوار کشتی شدن، به دریازدن، این هم همین است. وقتی که موج دارد دریا، دریا موج دارد، از همان اولش اضطراب و تشویش و نگرانی است و هی اینکه آقا بیا برگردیم. و این دو تا میگویند آقا سفر را کنسل کن، آن دو تا میگویند نه ادامه بدهیم، اختلاف و زمینهی اختلاف و تشویش و اینهاست. ولی وقتی دریا آرام است، آن وقت حرکت میکنیم، مثلاً یک آرامشی توش باشد و انسان بهرهاش را از این عمل ببرد. اذان و اقامه هم همین است؛ تمرکز را به هم میزند، تکلم و توجه به دیگری داشتن، خراب میکند آن توجه و تمرکزی که در نماز لازم است.
«وَ کُرِهَ النَّوْمُ فَوْقَ سَطْحٍ لَیْسَ بِهِ مَحْجَرٌ.» این هم باز نکتهی جالب دیگری است. یک پشت بامی که دیوارکشی نشده، اینجا خوابیدن در آن پشت بام کراهت دارد. خب بله، بغل آنجایی که دیوار ندارد و اینها بخوابی که آنجا مشخص است حرام است، یک غلط بزنی پرت میشوی پایین، میمیری. وسطش داری میخوابی ولی خب بالاخره یک اضطراب و تشویشی داری دیگر. بچهی کوچکی هم باهات نیست، خودتی، کسی نیاید یکهو بالا، خودت غلت نخوری بیفتی. ممکن است شب تا صبح آدم نخوابد از اضطراب و تشویش و اینها. خب یک جایی باشد که یک آرامش، امنیت روانی و فکری داشته باشد. همهی اینهایی که اینجا گفتند تقریباً آن امنیت روانی و فکری، آن آرامش و آن تمرکز و اینها درش هست، وحدت سیاقش با این حفظ میشود در واقع، که یک جایی باشد که درگیری فکری نداشته باشد دیگر. آنجا دیوار ندارد، همش غصه میخورد که یک غلطی بزند بپرد پایین، بیفتد پایین. مسائل این شکلی. یکی دیگر بیفتد این مسائل اینجوری است.
«وَ قَالَ مَنْ نَامَ عَلَی سَطْحٍ لَیْسَ بِهِ مَحْجَرٌ فَقَدْ بَرِئَتْ مِنْهُ الذِّمَّةُ.» بعد فرمودند که اگر کسی بر پشت بام بخوابد که دیوارکشی ندارد، این ذمّه از او بری است؛ یعنی صاحبخانه مسئولیتی ندارد و خونش گردن کسی نیست، تعهدی به عهدهی کسی نیست و خودش است که مسئول بابت این کارش. خودش نباید بخوابد، عقل دارد. بچه آنجا بخوابد که حالا بیا وقتی ممکن است بیفتد و بلایی سرش آمد با خودش.
«وَ کُرِهَ اَنْ یَنَامَ الرَّجُلُ فِی بَیتٍ وَحْدَهُ.» بعدش این است که انسان در خانهای تنها بخوابد و این هم کراهت دارد. تنها خوابیدن، خب یک وقت ضرورت و شرایط ایجاب میکند، مسئلهای شده، بقیه رفتند بیمارستان، مسافرتند، سفر ضروری پیش آمده، سر شب رفتند، آخر شب تنهاییام، فلان. ضرورتی ندارد. خب الان یکی دیگر خیلی باب شده، هر کی میگوید خانهی تنهایی و خانهی مجردی، جوان هجده ساله، بیست ساله برای خودش طبقه جدا گرفته و یک خانهی فلان جا دارد و تک و تنها خودش زندگی میکند. آدم نمیفهمد این با چه منطقی و چه ضابطهای است. محیط کار من نزدیکتر است یا مثلاً آرامش بیشتری دارم، پدر مادرم مثلاً درکم نمیکنند یا خانهمان شلوغ است یا میخواهم بروم درس بخوانم برای کنکور. حالا بهانهها مختلف است. به هر نحوی، از شب تنها نخواب. حالا هرچی ضرورت است دیگر. در مورد خوابیدن که ضرورتی ندارد که در خوابیدن تنهاش که ضرورتی نیست که من شب تنها بخوابم. شب را تنها نخور، درسهایت را بخوان، مطالعاتت را بکن، کارهایت را بکن. نه اینکه تنها نخواب؛ یعنی یک دوست پسری، دوست دختری، چیزی باشد. نه، تنها نخواب یعنی شرایط به سمتی نباشد که حالا یا زمینهی گناه فراهم بشود یا این تشویشهایی که تو تنهایی شب ابلیس دیگر غوغا میکند. فضای تمرکز و خلوت و غریزه اینجا میجوشد. نوعاً هم همین است؛ یعنی مجرد، متأهل هم ندارد، همه را درگیر میکند. اگر غریزه هم نباشد، درگیر چیزهای دیگری میکند. فضای تنهایی شب درگیریهای فکری اینجوری دارد؛ حالا یا مسائل جوی، حوالی یا مسائل وسواس گونه و درگیریهای فکری و حرص و طمع و چه میدانم خاطرات بد و ترس و ترس از جن و ترس از اینها. خلاصه فضای جولان ابلیس در محیط ذهن ماست. خب محیط مسدودش بکنیم. چه کاریه؟ چرا خودمان را درگیر همچین موقعیتی میکنیم؟ شب تنها نخواب. انسان سعی بکند که شبی را به صورت تنها نگذراند. این هم فرمودند که کراهت دارد در یک خانه. این «رَجُل» که گفتند منظور مرد فقط نیست. مرد و زن و اینها تفاوت ندارند. طفل، بچه، بزرگ، کوچک، هر کسی باید باشه که شب تنها نخوابد در خانه. حالا یک وقت تو اتاق جدایی، تو خانه همه هستن، یک اتاق جدایی تنها اشکال ندارد. در یک خانه تنها برای خودش نباشد. حالا یک واحد آپارتمان میخواهد باشد یا هرچی. الان هم که عرض کردیم خیلی متأسفانه مد شده، رایج شده، خانههای تکی و زندگیهای تکی مجزا و اینها. مال فرهنگ ما نیست. اینها فرهنگ توحیدی جایگاهی ندارد. فرهنگی شیطانی و فرهنگ دور از فرهنگ توحید است که توش تنهایی یکی از ارکان زندگی است. جفت نمیشوند. ازدواج هم که میکنند، فرد فرد با هم زندگی میکنند. دو نفر با هم به صورت منفردان زندگی میکنند.
در حالی که «الْمُؤْمِنُ الْمُؤْمِنُ وَحْدَهُ جَمَاعَةٌ.» مؤمن تنها هم که است، تنهاییاش هم جماعت است. اتصال قلبی دارد به سایر مؤمنین. دغدغه دارد نسبت به مشکلات اینها. اهتمام دارد برای امور اینها. کسی صبح حالش به این باشد که اهتمام امور مسلمانان را ندارد، «مَنْ أَصْبَحَ وَ لَمْ يَهْتَمَّ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ.» اهتمام قلبی نداشته باشد نسبت به امور مسلمین، اصلاً مسلمان نیست. کسی اول صبح اینجوری باشد، یعنی اگر منفکه، یکی هم احتمال به بقیه ندارم. فکر و ذکرش خودش است. با بقیه هم که باشد خودش است. تنها هم که باشد خودش است. فرهنگ شیطانی. فرهنگ الهی با بقیه هم که باشد در جماعت، تنها هم که باشد در جماعت. دغدغه دارد نسبت به دیگران. این نکاتی است که بالاخره در این بحث مهم است و باید بهش توجه داشت. و این است که این خوابیدن این شکلی کراهت دارد. خدا انشاءالله کمک بکند ما را و ما را اهل عمل به این معارف قرار بدهد. و الحمدلله رب العالمین.
در حال بارگذاری نظرات...