روایت امام موسی بن جعفر علیه السلام
صبر بر وحدت نشانه چیست؟!
آیا تنهایی خوب است؟!
تنهایی منع شده در اسلام
چه کسی عقلش کامل است؟
علامت عقل
ظاهر زندگی یا باطن زندگی؟!
چگونگی زندگی اهل دنیا
تعامل با افراد مومن
مصداق دجال چیست؟!
آلوده بودن بستر فضای مجازی
خلوت با خدا معاشرت با خوبان
تلفات معاشرت با اهل دنیا
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
«أنا ابوالحسن موسی بن جعفر علیهالسلام فی حدیثٍ طویلٍ انه قال یا هشام الصبرُ علی الوحده علامتُ قوه العقل فمن اغل عن اللهِ اعتزل اهل الدنیا و الراغبین فیها و رغب فی ما عندالله و کان الله انیسَهُ فی الوحشه و صاحبه فی الوحده و غناه فی العیله و معزه من غیر عشیره.»
امام کاظم (علیهالسلام) در یک حدیث طولانی (حدیث هشام) فرمودند: «ای هشام، صبر بر وحدت، علامت قوت عقل است.» اگر کسی بتواند بهتنهایی صبر بکند، هر تنهاییای مفید و ممدوح نیست. برخی تنهاییها مذموم و بد است. اساساً تنهایی، حالت اولیهاش مذمت شده و حالتی است که شیطان بر انسان تسلط دارد. این تنهایی که گفته میشود، تنهاییای است که انسان از اهل غفلت دارد و تنهایی و خلوت با خداست، نه این تنهاییهایی که الان مرسوم است.
فرمود که: «ملعون کسی که تنها بخورد، ملعون کسی که تنها سفر برود، ملعون کسی که تنها بخوابد.» اینها همهاش لعن الهی را خواهد داشت. «الآکلُ و حده لَعَنَ اللهُ الآکِلَ وحده.» خدا لعنت کرده کسی که تنها بخورد. سیرهی انبیا و اولیا بر این بوده که تنها نمیخوردند، تنها سفر نمیرفتند، تنها نمیخوابیدند. درعینحال، اهل خلوت با خدا بودند؛ خلوت بسیار. انشاءالله ما را هم اهل خلوت بکند. خلوت با خدا.
فرمود که کسی اگر بتواند این تنهایی را داشته باشد و تحمل بکند، این علامت قوه عقلش است. معلوم میشود که عقلش کار میکند، میتواند خوب بسنجد، خوب انتخاب کند، تنهایی در راه خدا را نسبت به همراهی با غیر خدا ترجیح دهد؛ همراهی با شیاطین و غافلین اهل دنیا. اگر قرار است آدم با اینها از تنهایی دربیاید، همان بهتر که از تنهایی درنیاید. لازم است که آدم، اگر هم ضرورتی دارد با اینها باشد، از آنطرف خلوتش را زیاد کند و تنهاییاش با خدا را زیاد کند. الان در زمانه ما با این شبکههای اجتماعی و این غفلتها و گوشیها و اینها، عملاً تنهایی اصلاً معنا ندارد و دیگر کسی اهل وحدت و خلوت و اینها نیست.
فرمود: «فمن اغل عن الله»؛ کسی که عقلش نسبت به خدا خوب کار کند، از اهل دنیا فاصله میگیرد: «اعتزلَ اهلَ الدنیا و الراغبین فیها.» و از کسانی که رغبت به دنیا دارند، فاصله میگیرد. رغبت پیدا میکند به آنچه که پیش خداست؛ نزد خداست. علامت عقل، رغبتش به آن چیزهایی میشود که نزد حقتعالی است. به خدا انس او میشود در وحشت، در تنهاییها، بیکسیها، گرفتاریها، و رنجهایی که احساس میکند به جای اینکه به کسی بند نیست، انیسش را خدا میداند. انس با خدا دارد. صاحب خودش را در تنهایی، همنشینش را خدا میداند. هنگام گرفتاری و "عیله"؛ یعنی وقتی که انسان باری روی دوشش است، خارج از عهده است، بار مشکلات و بار زندگی و اینها روی دوشش است، خدا را غنای خودش میداند، خدا خودش را بینیاز میداند. و بدون اینکه کسبوکار داشته باشد، خدا معزّ و عزتبخش اوست. بدون پارتی، بدون سفارش، بدون رفیق اینور و اونور، خدا به او عزت میدهد. خدا کارهایش را راه میاندازد، امر او را نافذ میکند.
اینها همه علامت عقل است؛ نتایج این انتخاب درست است که انسان خوب سنجیده با چه کسانی باشد. همیشه هم ظاهر امر این است که اهل غفلت و اهل دنیا دمودستگاهشان شلوغتر است. یک هیمنه ظاهری و یک جذابیت ظاهری همیشه در اینها هست. طرفدار و شور و شادی بیشتر، ظاهر خوشی و لذتشان بیشتر است. دور هم میزنند، میرقصند، شادند، غصه ندارند، همهاش تو سفرند، کیف و حال. ظاهر قضیه این است که اینها خیلی خوشبهحالشونه و خوشبختاند؛ باطن قضیه اینطور نیست. قضیه برعکس است. غم عمیقی دارند، و یک ترس جدی دارند. یک بیپناهی، یک افسردگی دارند. خشم بیمهار نشدنی دارند. قلبها از هم رمیده است. «تحسبهم جمیعًا و قلوبهم شتّی.» هر دلی یکطرفه است، هر دلی یکجا است، جمع نمیشوند با هم. خیال میکنی که جمع میشوند و اینها باعث میشود که کار اینها، ظاهرش جذاب جلوه بکند. جذب اینها بشوند، فکر کنند که زندگی اینها چقدر زندگی جذاب و شیرینی است.
ول آدم عاقل مینشیند فکرش را میکند. دو روز قرار است اینجا زندگی کند. یک وقت محدود و اندکی دارد با یک نتیجه ابدی. و اینجا باید خودمان را بسازیم. مشغول خودم بشم، به خودم مشغول بشم و هیچی مهمتر از خودم نیست. اهل دنیا احمقاند، بیرون از خودشان را دارند آباد میکنند؛ بیرون از خودشان را دارند آباد میکنند که نتیجهاش فقط و فقط به اهل آخرت میرسد و اهل دنیا هیچی گیرشان نمیآید. مثلاً چهکار میکنند؟ تکنولوژی را، صنعت را پیش میبرند. ثمرش چی میشود؟ ثمرش میشود فرسایش ذهنی و روحی و خانوادگی خودشان. رشد تکنولوژی و اگر تازه این تکنولوژی مفید باشد، آخر به نفع کیست؟ به نفع شمایی که نشستی از این گوشی داری استفاده میکنی برای اینکه روایت بشنوی. نفعش به شما رسید، بلکه روایت بخوانی، برای اینکه با کلمات اولیا آشنا بشوی، با دین. فایدهاش به شما رسید که اهل آخرت بودید. حمالیاش را او کرد. غصهها و دغدغهها و پریشانیها و مشکلاتش مال او بود. فایده مال شما بود.
پس آدمهای عاقل از اهل دنیا فاصله میگیرند، به تنهایی تن میدهند. علامت عقل، صبر میکنند. سخت است تنهایی، سخت است. ولی صبر میکنند. نیشها و کنایهها را تحمل میکنند. عروسی نرفتنها متلک دارد. با اینها مسافرت نرفتن متلک دارد. مهمانی نرفتن متلک دارد. بچهها شکل اینها نباشند متلک دارد. نیش دارد، کنایه دارد، تهمت دارد، آزار دارد. ولی همهاش را تحمل میکند.
حالا اگر شرایطی باشد که شما تنها زندگی کنید جز ملعونین هستید؟ که در سه مورد گفتید. شرایطی باشد که تنها زندگی میکند، آن شرایط چیست؟ شرایط را خودمان پیش آوردیم، پیشآمده و مجبوریم. اگر هم مجبوریم در چه حدش مجبوریم؟ واقعاً راه حل هست؟ نیست؟ در حال زندگیِ تنها اصلاً سفارش نمیشود. بسیار امر خطرناکی است؛ و در این تنهاییها، نفوذ شیطان بسیار زیاد است. شماها حتماً تجربه کردهاید و دیدهاید. به کرات دیده شده افرادی که زندگی تنها دارند، انواع و اقسام آسیبها مبتلا میشوند؛ آسیبهای فکری و اعتقادی و اخلاقی. و این نوشتن "ظاهراً تنها در منزل زندگی کردن اشکال دارد" به خصوص برای آقایان اشکال شرعی نیست. دیگر بحثمان بحث معنوی است. حالا بحث جنزدگی و اینها ممکن است باشد. بله، شیاطین بههرحال نفوذشان بیشتر است دیگر. در حالت خلوت انسان، شیاطین ملعون بودنشان از چه جهت است؟ از جهت این است که تصرف "قوه وهم و قوه خیال" در اینجاها بیشتر است برای انسان. حضور دیگران، اگر افراد مؤمنی باشند و صالحی باشند، باعث میشود که انسان هم چیزی یاد میگیرد از اینها. وضعیت معنویاش برایش فایده دارد، خیر دارد، نفع دارد. خودش را میپاید آدم. در جمع مؤمنین که رفتوآمد دارد و با مؤمنین حشرونشر دارد، تقیّد و پایبندیاش بیشتر میشود، مواظبتش بیشتر میشود، کنترل دیگران نسبت به او بیشتر است، اسباب توجه برایش بیشتر است. در تنهایی معمولاً اسباب غفلت بیشتر است، اسباب کنترل کمتر است. زمینههای لغزش و اشتباه و اینها، مخصوصاً با زندگی الان و این گوشیها و فضای مجازی و اینها که چیزهای عجیبوغریبی به آدم گزارش میشود در مورد افرادی که ابداً آدم در مورد اینها فکر نمیکند، توی مشاورهها چیزهایی مطرح میشود از اینکه فلان آدمی که مثلاً خادم حرم امام رضا (علیهالسلام) بوده، در اثر این گوشی به چه مفاسدی افتاده که الان دارد زندگیاش را از دست میدهد. یا مثلاً همسر او در گوشیاش چیزهایی پیدا نکرد و مثلاً وقتی که همسرمان میرود میخوابد، این تو گوشی میرود و حالا دیگر چهها نمیبیند. خب اینها خیلی مهم است. مخصوصاً این فضای مجازی که نمیدانیم چی باید گفت. گفت: «این فضای مجازی واقعاً مصداق دجال است.» همین گوشی یک چشم در بالای سرش دارد. به گوشیهایتان نگاه کنید، ببینید این یک چشم بالای سرش را. بعضیها هم گفتند دجال از "دیجیتال" میآید. مطلب ظاهراً خوبی هم هست. هرآنچه که در مورد دجال روایات ما گفتند، واقعاً برای گوشیها و این شبکههای اجتماعی و فضای مجازی صادق است. نگاه عوامانه نمیخواهیم داشته باشیم ولی واقعاً میبینیم مفاسد این شبکههای اجتماعی که خود کارشناسان امنیتی میگویند خیلی زیاد است. ماها ایمان ضعیفی داریم، مخصوصاً وقتی که تنها بشود آدم یک حجم وسیعی از اطلاعات که خیلیهایش به دردمان نمیخورد و حجم وسیعی از دسترسی که تقوایش را نداریم. خب حالا جمع و اینها هم که یک کمی میتوانست ما را کنترل بکند، حالا تنها هم باشیم. البته خود فضای مجازی اصلش ذاتش تنهایی است؛ یعنی هر کسی برای خودش هر جا دلش بخواهد میرود. ولی حالا یک کسی مراقبتی هم دور و برش هست، همسرش است، بچههاش، خانواده. همین هم اگر نباشد که دیگر کار به کجاها نمیکشد.
افراد ممکن است بگویند ما تنهاییم و استفاده میکنیم به این مشکلات نمیافتیم. اینها موارد نادری است و استثنا. اکثر افراد تو این فضا آلوده میشوند. یا آلودگی انواع و اقسامی دارد؛ همهاش لزوماً آلودگیهای مربوط به دامن نیست. آلودگیهای فکری، اعتقادی، اخلاقی، و آلودگیهای لغو، گاهی که این را دیگر همه ما درگیریم، خود بنده درگیرم. یعنی مشغولت میکند حسینی. خبر زرد فلانی و فلانی طلاق گرفت، اون یکی به اون یکی فلان کرد. پیام عاشقانه فلانی برای فلانی، چرا فلانی با فلانی دیگر جایی دیده نشده؟ چرتوپرت و نام ربط. آلودگی لغو. معاشرت با اهل دنیا که این فضای مجازی اینها پر کردند. تازه اگر حرامش نباشد، شدیداً به آدم آسیب میزند، آدم را دور میکند. و که نفعی به اهل آخرت برساند، خود صاحب نفع نیست. چرا صاحب نفع؟ ولی خیلیهایش گاهی توهمات ماست. اینها باید احراز بشود که واقعاً دارم نفعی میبرم یا نه؟ و واقعاً به اهل آخرت نفعی میرسانم یا نه؟ اهل آخرت واقعاً نفعی دارند میبرند یا نه؟ این خیلی مهم است که واقعاً احراز بشود.
عرضمان این نیست که فضای مجازی مطلقاً منفی است، اصلاً نباید توش باشیم و همهاش ضرر و اینها. نه. الان خود این کلاس ما از طریق فضای مجازی است. بحث سر این است که یک بستر بسیار آلوده و خطرناک است. آدمها اسباب کنترل و مراقبتشان بسیار پایین است و اسباب آلودگیشان بسیار بالا. یعنی یک محیط پر از ویروس کروناست. خب پس چهکار کرد؟ عوامل گفتند هیچکس از خانه بیرون نیاید. دیدند نمیشود؛ همه از خانهها بیرون آمدند. گفتند حالا مراقبت داشته باشیم، ماسک بزنید، دست ندهید، دستتان را بشویید، فاصلهگذاری اجتماعی داشته باشید. توی این شبکههای اجتماعی هم همین است. باید آدم ماسکزده و دستشسته و فاصلهگذاری شده وارد بشود و با برنامه و تدبیر و حسابوکتاب باشد. وقتش مشخص باشد کی وارد بشود، کی خارج بشود، کجا برود، کجا نرود. همه اینها روی حساب باشد.
ظاهراً افراد با تنهایی، مستعد بیماریهای روانی میشوند. بالاخره خلوت گزیدن، خلوت روی حساب باشد، معاشرت روی حساب. قطعاً ما نیاز به معاشرت داریم، نیاز به رفیق داریم، نیاز به انس داریم، نیاز به رفت و آمد داریم با مؤمنین، با صالحین، با خوبان. این از اینطرف. از آنطرف چی؟ از آنطرف هم ما نیاز به خلوت داریم. خلوت روی حساب. نه خلوت دائمی، نه معاشرت دائمی. خلوت با خدا، نه با گوشی و فضای مجازی و اینها. معاشرت با خوبان، نه با اهل دنیا و اهل غفلت. و که همه حرفهایشان یا پول یا شکم یا ماتحتهاست. همهاش دنیا و غفلت. و اگر غیبت نکنند و تهمت نزنند و فحش به روحانیت و علما ندهند، اینها نکنن، تهش این است که حرفهایشان مفت نمیارزد. اگر اینها نباشد که جهنم قطعی است. تهش این است که فایدهای ندارد حرفها. چقدر در جامعه ما معاشرتهایمان اینشکلی نیست. یک جمعهایی مثل همین فضای خودتان میخواهد، همین رفقای اینشکلی، همفکر، دغدغهمند، مؤمن، مقید، متعبد. با همین آدم حشرونشر داشته باشد. رفیق خوب که با او آدم مینشیند، یک چیزی یاد میگیرد، یک چیزی میگوید، آرامشی پیدا میکند، دردش را میگیرد، غصهاش را میگوید، راهکار خوب میشنود. اون اهل دنیا دردت را هم که میگویی، چهار تا راهکار بهت میگویند بدبختت میکنند. برو طلاق بگیر، ولش کن، برخورد کرد. «زنا را باید زد توی سرشون.» از یک احمقتر از خودش دارد مشورت میگیرد، یک راهکاری میگیرد که بیچارهترش میکند. به کرات دیده میشود این مسئله. میرود با یکی از این اهل دنیا مشورت میگیرد. اون هم روی غفلت و جهالت و نفهمیاش یک چیزی به او میگوید. تقوا ندارد که سکوت بکند وقتی جایی را که نمیفهمد، حالیش نمیشود، سکوت بکند. توقعش را ندارد، حرف میزند. یک راهکاری میدهد که بیشتر بدبختش میکند. بعداً مسئولیتش را برعهده نمیگیرد. میرسید دیگر. حالا اینها مشکلات یکیدوتا نیست. مشکلات معاشرت با اهل غفلت و اهل دنیا، دنیای آدم را نابود میکند. آخرت که هیچی، دنیای آدم را نابود میکند. اهل تعقل نیستند، اهل فکر نیستند، اهل سنجش نیستند. نورانیت در باطنشان نیست که بخواهند کمکی به کسی برسانند. خب از این جهت احتمالاً سفارش به فرمان وسیله ارحام یا به دیدار اقوام رفتن وجود دارد. سفارش بر صله اجتماعی، بله، معاشرت با مؤمنین. دیگر معاشرت با مؤمنین. صله رحم، مواظبت شده، کنترل شده، با پیامک. اینجوری که آدم آلوده نشود. هر از گاهی حرم امام رضا یادمان رفت، پیامک میدهد به اقوامش که من تو حرم دعاگویتان هستم. هوش صله رحم بدون رفتن و معاشرت و خوردن لقمه شبهناکی که خب اکثراً اهل رعایت مراقبتهای این شکلی نیستند. و الان هم که با این پولهای بانکی و این سودها و فلان و اینها، همه تقریباً لقمه حلال هم که بهشدت نایاب است. احکام ظاهری عمل میکنیم و اصل و علیت میگذاریم، اثر وضعی آن به این شکل معلوم نیست، ما علامه قائل نیستیم. ولی میخواهم عرض بکنم که یک سری آلودگیهای جبری هست تو این فضاها. از جهات مختلف، نه به این آلودگیهای اموالشان آدم مبتلا میشود، نه به اون آلودگیهای افکارشان که اون دیگر قطعی است. حالا این مشتبه است، اون دیگر قطعی است. افکار و توحید آلوده است، اقوال اینها آلوده است، افعال اینها آلوده است. انواعواقسام آلودگیها را دارد. نه اهل نمازند، نه اهل طاعتند، نه اهل روزهاند، نه اهل خمساند. از اونطرف معمولاً نه اهل مواظبتها در برخورد با نامحرمند. یک ساعت نشستن و درخواست با اینها بهشدت آدم را عقب میاندازد. گفتند چهلها آدم را عقب میاندازد. برخی وقتها سالها آدم را عقب میاندازد. آدمی که اینجاها صبر میکند، با اینها حشرونشر ندارد، این عاقل است. همان ارتباطات مدیریتشده، کنترلشده. نه حالا به عنوان صله رحم میرود تو گروه واتساپی اینها عضو میشود. این که بدتر است. گروههای واتساپی که بیدر و پیکر است. ترکید! خیلی چیزهایی که توی فضای علنی و گفتوگوی حضوری روشان نمیشود بگویند و منتشر کنند، اونجا میگویند. اسم صله رحم. بنده خدا رفته شرکت کرده، فکر هم میکند که واجب است حضورش. کی به تو این را گفته؟ بنده خدا چه گروهی هستی که صبح تا شب توهین به رهبری، کلیپهای شبههآلود و تمسخر علما و آقای جنتی و کی و کی و کی و چه صله رحمی است؟ کی به تو گفته اینجا حضور تو واجب است؟ حضور تو چه فایدهای دارد؟ چه خاصیتی دارد؟ بار خودت را فقط داری سنگین میکنی. تکلیف است. زیاد. نه حالا اگر بیرون بیایم بد است. برای چه رفتی؟ باید بیای بیرون. اگر نمیتوانی پاسخگو باشی، جواب بدهی، مسئله حل بکنی، مشکل رفع بکنی، باید بیای بیرون. واضح است. ارتباطی پیامک، هر از گاهی یک حال پرسیدن یعنی تماس تلفنی، یک دقیقه دو دقیقه کفایت میکند. صله رحم کن، ولو به یک سلام. سلام دادن، جرعه آب دادن، ایران صله رحم. حالا سخت است. حدیث دیدار ارحام در هدایت بله، اگر زمینههای هدایت درشان هست و رفتوآمد شما اثرگذار رویشان است، حتماً اینجا باید رفتوآمد کرد. ولی خب معمولاً اینها کمند دیگر. فکرمان باشد کم است. مخصوصاً در سطح خانواده و نزدیکان. عذاب وجدانی که میآید که چرا بقیه فکرشان اینقدر مختلف است. خیلی سخت است البته. خداوند قطع یاری میکند. صبر بر این تنهایی، صبر میخواهد. اینجا آدم باید تحمل بکند.
گفتند: «انتخاب دوست که با خودتان است، بله، خب مؤمن در خانوادهام امروزه غریبه است، ولی گاهی با اجبار صله میکنیم.» نه، دیگر مشکلاتی است که همه ما به نوعی باهاش درگیریم و مبتلاییم به این ابتلائات و گرفتاریها که خدا خودش به ما به فضل و کرمش کمک میکند.
در حال بارگذاری نظرات...