افسوس امام صادق علیه السلام بر حال چه افرادی؟!
عدالتخواهی
فتنه برای فریب دهندگان چگونه است؟!
چرا مردم از دین زده میشوند؟!
خطری که همه انسانها را تهدید میکند!!
آخرین خطبه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم
چه کسی در آخرت خدا را ملاقات میکند؟!
رضای الهی چگونه جلب میشود؟!
مهمترین امر در دنیاچیست؟!
انتخاب دنیا یا انتخاب آخرت؟
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
«عن یونس بن زبیان قال: سمعت اباعبدالله علیه السلام یقول: قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم: إن الله عزوجل یقول: وَیلٌ لِلذینَ یَقتُلونَ الدُنیا بِالدینِ. وَیلٌ لِلذینَ یَقتُلونَ الذینَ یَأمُرونَ بِالقِسطِ مِنَ الناسِ. لِذینَ یُسیّرُ المُؤمِنُ فیهِم بِالتقیَّةِ. أبِأَغرورٍ عَلَیَّ؟ (أبِحِلفٍ عَلیَّ؟) یُشتَرَونَ شَبیهاً حَلفَ تُراثاً لَهُم؟ فِتنَةً تَترُکُ الحَلیمَ مِنهُمْ حَیرانَ.»
یونس بن زبیان میگوید: "از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که فرمود: پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «خدای تبارک و تعالی میفرماید: وای به حال کسانی که مردم را فریب میدهند، دنیا را با دین فریب میدهند، اهل دنیا را، مردم دنیا را! وای به حال کسانی که میکشند کسانی را که امر به قسط میکنند؛ از بین مردم، آنهایی که عدالتخواهند و عدالتطلبند و برای احیای عدالت و قسط بین مردم تلاش میکنند، اینها را میکشند. وای به حال کسانی که مؤمنین در بین آنها مجبور به تقیه هستند. آیا اینها به من غرور دارند؟ آیا به من جرئت دارند؟ به خودم سوگند و به حلف خودم سوگند، اینها را برایشان فتنهای مقدر میکنم که آن فتنه حلیم از اینها را حیران رها خواهد کرد.»"
این آدمهای باظرفیت و آدمحسابیهایشان که حوصله و تحمل دارند، آنجا مات و مبهوت میمانند. «ناروا تو فتنهای میکنم.» حالا عنوان باب، این باب جدیدی که وارد شدیم، باب پنجاه و دوم، این است که مردم دنیا را به وسیله دین، کسی بخواهد فریب بدهد و این حرام است. شاهدش هم همان «ویل للذین یقتلون الدنیا بالدین». کسی بخواهد با دین، دیگران را فریب بدهد، از ابزار دین، از راست دین بخواهد دفتر و دستکی برای خودش راه بیندازد و تولیدی جمع بکند و آلاف و علوفی پیدا بکند، موقعیتی پیدا بکند. خداوند متعال اینها را در کنار کسانی یاد کرد که قاتل بودند و کافر بودند؛ چون انسان نسبت به چه کسانی تقیه میکند؟ نسبت به کفار دیگر. اینهایی که مردم را شکی فریب میدهند، در کنار و در اعداد همچین کسانی نقل شدهاند. به شمار آمدهاند کسانی که قاتلند و کسانی که کافرند و غرور به خدا دارند و جرئت به خدا دارند.
این فریب دادن به معنای این است که اختلال ایجاد میکند در دستگاه محاسباتی فرد و مردم روی حرف اعتقادی، باوری پیدا میکنند و بعداً وقتی تطبیق پیدا نمیکند، زده میشوند، اعتمادشان را از دست میدهند. در یک جامعه دینی، کسی خودش را موجه جلوه میدهد به واسطه دین، بعداً مشخص میشود که هیچ اعتقادی و باوری نسبت به این حرفهایی که میزده نداشته. با شعار امام زمان وارد میشود، با لباس پیغمبر وارد میشود، بعداً معلوم میشود که هیچ اعتقاد و باوری به پیغمبر ندارد، بلکه اصلاً میگوید که "پیغمبر را نقد کرد. پیغمبر را میشود نقد کرد." با شعار «امام زمان» و «اللهم عجل لولیک الفرج» و اینها وارد میشود و بعداً میبینی که به این مکانیزمی که امام زمان (علیه السلام) مصرف فرمودند، به عنوان نیابت فقها، ولایت فقیه، هیچ اعتقادی به ولایت فقیه ندارد. اسم امام زمان از دهانش نمیافتد برای اینکه نانش در این است، کاسبیاش در این است و وجهه پیدا کردن و اعتبار پیدا کردنش در این است.
از قبل این عناوین و این شعارها میخواهد در جامعه نفوذ کند. مردم به این مسائل علاقه دارند، دل بسته به این آرمان و گفتمان هستند. میخواهد از این طریق نفوذ پیدا کند در قلبها، جایگاه پیدا کند. جایگاه پیدا کرد، عملاً پشت پا میزند به همهچیز و چیز دیگری از خودش نشان میدهد و بروز خطایی است که ماها را تهدید میکند. در کمین است برای همه ما. به خدای متعال پناه ببریم از اینکه اینگونه باشیم. خدا لطف کند، به فضل و کرمش ما را از شر این آلودگیها و این لغزشها و این خطاهای بزرگی که انسان را این شکلی از چشم خدا میاندازد و باعث محرومیت انسان میشود، نجات دهد، انشاءالله. و کمکمان بکند از این شرایط بیرون بیاییم و خودمان را نجات بدهیم.
حالا حدیث بعدی را هم فرصت داریم: «عن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم قال فی آخر خطبه: مَنْ اِختارَ الدُنیا، وَ تَرَکَ الآخِرَةَ، لَقِیَ الله َ وَ لَیسَ لَهُ حَسَنَةٌ یَتَقِی بِهَا النّارَ.» فرماید که: "کسی که آخرین خطبه پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم آن بود که هر کس که دنیا بر او عرضه شود، بین دنیا و آخرت، و دنیا را انتخاب بکند، آخرت را رها بکند، خدا را در حالی ملاقات میکند که حسنهای ندارد که بخواهد با آن حسنه، آتش را نگه دارد." خالی میشود از حسنات، از کمالات. وقتی انسان به دنیا رو بکند و به آخرت پشت بکند، اینجا دیگر ارتباط با عالم ملکوت، عالم حقیقت، قطع میشود.
«وَ مَنْ اخذَ الآخِرَةَ و تَرَکَ الدُنیا لَقِیَ اللهَ یَومَ القیامَةِ وَ هوَ راضٍ.» "اگر کسی آخرت را بگیرد و دنیا را ترک بکند، خدا را در حالی ملاقات میکند در روز قیامت که خدا از او راضی است." اینجا ترک دنیا در قیاس با آخرت، ترک مطلق دنیا؛ یعنی آنجاهایی که انسان باید بین دنیا و آخرت یکی را انتخاب بکند. مسابقه عاشورا که افراد باید انتخاب میکردند شهادت در رکاب اباعبدالله را یا زندگی دنیایی را به همین نحو ادامه دادن. اینجا اگر آخرت را گرفت و دنیا را ول کرد، این رضای الهی را جلب خواهد کرد. همه شئون زندگی ما هست و همه جا جاری است. با یک پول حرامی انسان مواجه میشود. جاهایی مواجه میشود با اینکه باید خودش را خرج بکند، روی آبروی خودش پا بگذارد، روی موقعیت اجتماعی خودش پا بگذارد، روی رفیقهای خودش پا بگذارد، روی فامیلهای خودش گاهی باید پا بگذارد، از پولش باید بکند، از خودش باید مایه بگذارد، گاهی باید سلامتی را در معرض خطر قرار بدهد؛ مثل کاری که این پرستاران عزیز ما در این دو سال کردند و میکنند. این روش انتخاب آخرت بر دنیاست. اگر اینجا آدم از وظیفهاش انتخاب دنیا بر آخرت کند که آنجا تهی میشود از حسنات. اینجا خدا را در حالی ملاقات میکند که خدا از او راضی است.
شاید بشود گفت هیچی از این مهمتر هم نیست. هیچ چیز مهمتر در عالم وجود، امری مهمتر از این نیست که خدای تبارک و تعالی از انسان راضی باشد. انسان کاری بکند که رضای الهی را جلب بکند. این سرّش در همین نهفته است که آخرت را بگیرد، دنیا را ول کند، بین آخرت و دنیا، آخرت را انتخاب بکند. جهت قلبیش به سمت آخرت باشد، نه دنیا. به هر حال دنیا را که نمیشود ول کرد. دنیا بدون امور دنیایی، زندگی انسان معنا ندارد. به هر حال آدم خانهای دارد، این خانه را یا خریده یا اجاره کرده است. اگر بخواهد از این امر خودش را خالی بکند، باید برود تو خیابان بخوابد. ابزاری دارد، ماشینی دارد، همسری دارد، پولی دارد. هزینههایی که قرار نیست تهی از آن باشد، ولی اینکه از اینها به چه جهت دارد استفاده میکند؟ تو کدام مسیر دارد استفاده میکند؟ این است که میشود انتخاب دنیا یا انتخاب آخرت. خدا انشاءالله همه ما را کمک بکند. الحمدلله رب العالمین.
در حال بارگذاری نظرات...