روایت امام صادق علیه السلام
اذهب فلا تغضب
نتیجه کنترل خشم کافی برای تربیت انسان
دلیل تحریک کننده ما به غضب
خدا عذاب روز قیامت چه کسی را کنترل میکند؟!
غضب= آتش جهنم؛ مهار غضب= مهار آتش جهنم
غضب بر آلودگی چیست؟!
آیا غضب حق هم داریم؟!
کفاره دل شکسته چیست؟
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم. عن ابی عبدالله علیه السلام قال: قال رجل للنبی صلی الله علیه و آله: «یا رسول الله، علمنی.» فقال: «اذهب فلا تغضب.»
امام صادق علیه السلام فرمودند که: «کسی به پیامبر اکرم عرض کرد: ای رسول خدا، چیزی یادم بده. فرمود: برو، غضب نکن. برو، غضب نکن.» همین یک جمله نشان میدهد که برای تربیت انسان، همین یکی کفایت میکند. کنترل خشم خیلی مهم است. وقتی به پیامبر گفت: «چیزی یادم بده»، در واقع چیزی به او یاد ندادند؛ دستوری به او دادند. اطلاعاتش را افزایش ندادند، بلکه به او فرمودند که غضب نکند. اگر بتواند خشمش را کنترل کند، عصبانیتش را کنترل کند، چیزهای بسیاری به دست میآورد، که واقعاً هم سخت است. عمدتاً هم بازگشتش به کششها و علاقههای دنیوی ماست. اینهاست که ما را تحریک میکند به غضب. نداشتن غضب در این موارد هم خودش باعث میشود که این علاقهها فروکش کند. عصبانیتها و خشمهایی که به خاطر امور دنیوی از خودمان بروز میدهیم، علاقههای دنیوی ما را هم تشدید میکند. اگر اینجا مهار شود و کنترل شود، آن علاقهها هم فروکش میکند و کم میشود.
حدیث بعدی: عن ابی جعفر علیه السلام قال: قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «من کف نفسه عن اعراض الناس اقال الله نفسه یوم القیامه.»
امام باقر علیه السلام فرمودند که پیامبر اکرم فرمودند: «هر کس خودش را از آبروهای مردم نگه دارد و کنترل کند، خدای متعال هم با او روز قیامت اقاله خواهد کرد.» اقاله، این حالت کوتاه آمدن است که در بیع معمولاً انجام میشود. کسی جنسی را خریده و برای برگرداندنش خیار ندارد و عملاً حقی برای اینکه بخواهد برگرداند ندارد. در این صورت، آن فروشنده لطف میکند، کوتاه میآید، از حق خودش اقاله میکند و جنس را پس میگیرد. به این کوتاه آمدن میگویند اقاله. خدا هم با این آدم کوتاه میآید، اگر این نسبت به آبروی مردم کوتاه بیاید و دستاندازی و چنگاندازی نکند به آبروی مردم. خدا نسبت به این کوتاه میآید.
«و من کف غضبه عن الناس کفا الله تبارک و تعالی عنه عذاب یوم القیامه.»
هر کسی که خشمش را از مردم کنترل کند، خدای تبارک و تعالی هم از او عذاب روز قیامت را باز میدارد. البته اینها در واقع یک چیز است، دو چیز نیست. در واقع به این نحو است که این کوتاه آمدن، باطن آن کوتاه آمدن و حقیقتش کوتاه آمدن است. و این پا گذاشتن روی جهنم، پا گذاشتن روی عذاب است. همین غضب همان آتش جهنم است. مهارش اینجا، مهار همان آتش جهنم است. رها کردنش، رها کردن آتش جهنم است. وقتی در پیرامون خودم این را رها کردم –غضبم را– یعنی سراسر شعاع وجودی خودم را در ملکوت، به آتش افکندم؛ به این جلوه خواهد کرد بعد از مرگ.
بله، این «کف غضب از مردم» به معنای جهاد و صلح و اینها را رها کردن –یعنی جهاد را ول کردن و به صلح چسبیدن و اینها– نیست. این مهار غضب، کنترل غضب است در آنجایی که جنبه شخصی دارد؛ آنجایی که انسان به خاطر خودش غضب کرده. وگرنه به خاطر خدا، که: «وَ لْیَجِدُوا فِیکُمْ غلظه» این آیه قرآن، اینجاها باید انسان غلیظ باشد، غضب داشته باشد. مثل غضب حضرت موسی علیه السلام: «فَلَمَّا سَكَتَ عَن مُّوسَى الْغَضَبُ». اینها غضب لله است. خود خدا هم غضب دارد: «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ الضَّالِّینَ». به تعدادی هستند که مغضوب علیهماند، مورد غضب خدا واقع شدهاند. پس وقتی خدا غضب دارد، این کمال است. این انسان که میخواهد به کمال برسد، باید غضب داشته باشد. اینها را نباید با همدیگر خلط کرد و باید توجه داشت که آن سر جای خودش است. معیار و ملاکش هم حق است.
این غضبهای ما چون معیارشان حق نیست، خواستههای شخصی ماست. یک کسی به من توهین کرد. یک کسی جلو پایم بلند نشد. اسمم را درست ادا نکرد. بدهی مرا دیرتر داده و از این قبیل. همهاش خودم. به خدا هم که میرسد، آدم ماستمالی میکند، میگوید که: «خب این انگشتر طلا انداخته. میگوید: خب بابا، اذیت نکنیم مردم را. گیر ندهیم.» این اگر این دکمه آسانسور خانهات را دو بار محکم بزند، داد میزنی سرش که: «هوی! خراب میشود. چه خبر؟» ولی انگشتر: «اذیت نکن مردم را. گیر ندهیم!» میخواهی گیر ندهی، آنجا گیر نده. به اینجاها که میرسد، همین غضب به ناحق و بر محوریت هوای نفس، همیشه جهنم است. آن غضب الهی، غضب نورانی است. او نبودش جهنم است و بودش نورانیت. و آن غضب پس زدن نقص است. هیچکسی بدون پس زدن نقص به کمال نمیرسد. غضب بر نقص، غضب بر طغیانهاست، غضب بر آلودگیها و خرابکاریهاست. هیچ چیز درست نمیشود بدون این غضب. اینها را باید از همدیگر تفکیک کرد و تشخیص داد.
«آثار وضعیاش هم بعد از توبه دقیقاً متوجه نمیشم منظورتون چیه.» آثارش در شخص؟ در دیگران؟ به هر حال، خود توبهاش اینها متناسب با همهاش است دیگر. بعضی روایات دارند که اگر کسی دل کسی را شکست، اگر همه دنیا را هم به عنوان کفاره به او بدهد: «لم یکن ذلک کفارة.» این کفاره به حساب نمیآید. دل شکستن چیزی نیست که به راحتی جبران شود. ناامید هم نباید شد و از فضل و رحمت خدا نمیشود ناامید شد. ولی به این راحتیها هم توبهاش خیلی ساده نیست. اگر واقعاً توبه صورت بگیرد با حدود خودش، خب طبعاً اثراتش هم از بین میرود و یا بستگی به این دارد که انسان واقعاً بتواند آن دلی که شکسته را به دست بیاورد یا نه. به هر حال کار سختی است. مسئله خطیری است. کلاً بحث غضب. خدا به دادمان برسد که کار چیزهای سختی است. حالا در خانه، در ارتباط با فرزند، همسر؛ به نحوی که بیشتر غضبهای ما اینجاست. در ارتباط با جامعه و مردم به نحو دیگری. خصوصاً آنجایی که فضای زیردستی و بالادستی است: با شاگردش، آدم با کارگرش، دانشآموز و همینطور مصالح شکلی و افراد این شکلی. معمولاً اینجاها غضب جلوه میکند و رهایی ازش هم کار راحتی نیست. جبرانش هم کار راحتی نیست. معلمها به نحوی درگیر این قضیهاند و معمولاً از این کانال میروند جهنم. معلمان، مدیر و رئیس و اینها همینطور. آن مسئول سیاسی همینطور. و همینطور ابعاد فراوان و مختلفی دارد این قضیه.
از خدا کمک میخواهیم که ما را کمک کند در مهار غضب و اینکه بتوانیم خودمان را اینجور وقتها نگه و مهار کنیم. الحمدلله رب العالمین.
در حال بارگذاری نظرات...