غضب کلید چیست؟!
شر چه موقع به انسان میرسد؟!
نتیجه برخورد غیر عقلانی
علامت ضعف عقل
چگونه انسان وارد جهنم میشود؟!
رابطه غضب و جنون…
لطفا هنگام عصبانیت بنشینید!!!
مدل خوابیدن فرد با بررسی دینی
تاثیر متقابل باطن و ظاهر انسان
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم. قال ابوعبدالله علیهالسلام: «الغضب مفتاحُ کلِّ شرٍّ». امام صادق علیهالسلام فرمودند: «غضب، کلید هر شرّی است.»
خب، طبعاً اینجا منظور از غضب، غضب تربیتنشده و غضب نفسانی است؛ نه غضب الهی. خب، چرا غضب کلید هر شرّی است؟ برای اینکه هر شرّی در فضای عدم مراقبت و عدم کنترل به انسان میرسد. حالت غضب، حالتی است که انسان کنترل خودش را از دست میدهد، کنترل زبانش را از دست میدهد، کنترل تصمیمگیری را دیگر ندارد؛ هیجانی تصمیم میگیرد، هیجانی حرف میزند، هیجانی اقدام میکند. و این هیجانی برخورد کردن، غیرعقلانی برخورد کردن، بدون بررسی و دقت و سنجش عواقب و آثار و اینها وارد کاری شدن، اینها همهاش نتیجهاش میشود شرّ. لذا غضب میشود کلید هر شرّی.
از یک جهت غضب کلید هر شرّی است؛ از یک جهت دروغ کلید هر شرّی است؛ از یک جهت خمر کلید هر شرّی است. که را در روایات متعدد داریم: خمر از آن جهت که عقل را از کار میاندازد، کلید هر شرّی است. دروغ از آن جهت که تقیّد انسان را از بین میبرد، تقیّد انسان به واقعیت را، کلید هر شرّی است؛ یعنی آدمی که دروغ گفت، هر گناهی را بعدش انجام خواهد داد. حوا — این دروغ گناهان شروع میشود.
با غضب، انسان قوهی عاقلش را از دست میدهند و وقتی قوهی عاقله را از دست داد، به هر شرّی گرفتار خواهد شد، به هر شرّی خواهد افتاد. پس کلید هر شرّی است به این معنا که انسان عصبانی که میشود، یک وقت میتواند مهار حسابشده از عصبانیتش به آن اندازه لازم و به آن کیفیت لازم خشمش را بروز دهد؛ ولی یک وقت نه، مقهور غضب خودش واقع میشود، غضب بر او سوار میشود. اینها علامت ضعف عقل و حکایت از این است که انسان قوهی عاقلش ضعیف است. هیجانات و احساسات غالب نفس برش میشود، «امیر و نفسَه أماره» و این اسیر نفس خود، شهوات و این تمایلات و کششها و جاذبه و دافعهی درونی و وهمی و دنیایی و مادی و اینهاست که برای او تعیین تکلیف میکند. اگر اینطور شد، آدم به هر شرّی، به هر بدی گرفتار خواهد شد که پناه میبریم به خدا از اینکه به این شرور دچار بشویم.
روایت بعدی از «ان میسر» میفرماید: «ذکر الغضب عند ابی جعفر علیهالسلام.» پیش امام باقر علیهالسلام یادی از غضب شد، ذکر غضب به میان آمد. «قال: اِنَّ الرَّجُلَ لَیَغضَبُ وَ ما یَرضى ابداً.» حضرت فرمودند: «انسان مرد گاهی غضب میکند و ابداً راضی نمیشود، حتی یدخل النار.» تا آنکه میرود در جهنم؛ میرود داخل آتش میشود. هیچ چیزی جلودار او نیست، هیچ چیزی مانع او نیست.
پریشب در حرم حضرت معصومه سلام الله علیها، شب جمعه، دو شب پیش، سه شب پیش، منتظر خانواده بودیم. در صحن، جوانی آمد و گفت: «که من یک چیزی میخواهم به شما بگویم.» حالا به چه لحنی هم شروع کرد، یادم نیست. گفت: «من برادر زنم زندگیام را به هم زد، من هم زندگیاش را به هم زدم.» گفتم: «یعنی چه؟» گفت: «با هم دعوا کرد، باهاش دعوا کردم. او هم ناراحت شد و خلاصه پایش را توی کفش کرد و طلاق خواهرش را از ما گرفت. من هم رفتم با خانم این رو هم ریختم، طلاق خانم این را گرفتم. با جادو جنبل خانمش را به سمت خودم جذب کردم، زن این را گرفتم. الان تو خونه اینها رفتوآمد میکنم، هر سری که میروم اینها را آتش میزنم.» بعد گفت: «پدر خانم من با قضیه ما مخالف بوده، مال بجنورد آن طرفها بود. پدرخانمم مخالف بوده، چهل میلیون دادم به دو نفر، امروز رفتند و در حد کشت او را زدند، با پتک زدند، استخوانهایش را خرد کردند. بیمارستان دارد میمیرد.» گفتم: «خب، اگه بمیره چیکار میکنی؟» گفت: «هیچی، خوشحال میشم، میرم عروسی میگیرم.» یعنی یک حیوان به معنای واقعی کلمه. گفتم: «خب، خانمت اگه بفهمه…» گفتم: «که نمیفهمه. حرم حضرت معصومه تشکر کنی؟» گفت: «نه، آمدم توبه کنم حاج آقا. کار بدی کردم.» گفتم: «نه، کار خیلی خوبی کردی، کار بد نیست اینهایی که تو انجام دادی.» گفتم: «فقط انشاالله.» حالا نگفتم «انشاالله.» گفتم: «حالا با پدر و مادر خودت، با خودت هم مثلاً از این کارها قاعدتاً باید بشه.» و کاملاً محق، معلوم بود که آن دعوای اولیهای هم که داشته بر اساس همین دیوانهبازیاش بوده که منجر شده به اینکه آنها بدشان بیاید و بعد سایر ماجرا.
حرف میزد و یک آرامشی، یک خیال تختی، یک حقبهجانبی و در این حال غضبی. «اتاق پیرمرد را چیکار داشتی؟ این اگه بمیره، تو قاتلش به حساب میآیی.» گفت: «خب، بالاخره اینها من را اذیت کردند.» اصلاً هیچ ادراکی نداشت. سکوتی کوتاه.
خب، همین که تو روایت دیگر هم داریم که غضب شعبهای از جنون است. آدمی که اینشکلی است، این دیگر میرود، دیگر به هیچی راضی نیست، کوتاه نمیآید. گفتم: «خب، آدمها باید بگیم نادان.» اونجا با بیان نرمی باهاش صحبت میشد، به خدا واگذارش میکردی. تو برای چی همچین کاری کردی؟ گرفتی همه رو قلعوقمع کردی. این پیرمرد را توصیف میکرد: «استخوانهای پایش را انقدر با پتک کوبیدند که این شکلی شده و فلان شد. و دو میلیون آدم دعا نوشتن، فلان جا چهل میلیون دادم اینها رفتند این را بکشند، فلان جا فلان کار را کردم.» همین جور توصیف میکرد. بهرهای از زندگی خواهد برد؟ زندگی را که این شکلی شروع کرده، دختری را که این شکلی به چنگ آورده و اول مصیبت و بدبختی و ماجراهای این شکلی است که حالا روز خوشی نخواهد داشت در زندگی. اینکه قطعی است. این آدمیزاد وقتی به غضب بیفتد از هر درندهای درندهتر است. هیچ گرگی اینشکلی نمیدرد که آدمیزادی که تربیت نشده، درندگی دارد.
در ادامه حدیث، امام صادق، امام باقر علیهالسلام میفرماید که: «ما رجلٌ غَضِبَ على قومٍ و قائمٌ، فَلْیَجْلس من فَورِه ذلک.» اگر یک آدمی عصبانی شد نسبت به کسانی، نسبت به افرادی، در حال ایستاده اگر بود، «فَلْیَجْلس من فَورِه ذلک.» همونجا فوراً بنشیند. «فَإِنَّهُ یَذهَبُ عنهُ رِجزُ الشَّیطان.» این نشستن، رجز شیطان را از او دور میکند. حالا اینها توش اسراری است که خدا میداند چرا اینطوری است که در حال عصبانیت اگه ایستادی، بشینی، یهو اوضاع عوض میشود. علامه توصیفاتی، توضیحاتی در «المیزان» ذیل این روایت دادهاند که مسائل بسیار زیبا و جذابی است.
و «اَیُّما رَجُلٌ غَضِبَ عَلَى رَحِمٍ» هر کسی که بر یک «ذِی رَحِم» غضب کند، به فامیلی، «فَلْیَدْنُ مِنهُ.» عصبانی شد کسی از خواهرش، از برادرش، از فرزندش، پسرخاله، پسرعمه و همین طور نزدیکش بشود و «فَلْیَمَسَّهُ.» مسّش بکند، تماس پیدا کند بدنش با بدن او. «فَاِنَّ الرَّحِمَ اِذا مُسَّتْ سَکَنَتْ.» رحم وقتی که مسّ شود، سکون پیدا میکند. این آتشی که دارد شعلهور میشود، یک جا تو نشستن فروکش میکند. این پایین که میآید، غضبت هم پایین میآید. یک جا هم در تماس فروکش میکند. رحم این شکلی است. در رحم وقتی که تماس برقرار میشود، یهو میخوابد. چون رحم با رحمت نسبت خاص دارد. تماس یک رحم با یک رحم دیگر باعث جوشش رحمت میشود. رحمت هم که ب- مانع غضب میشود، غضب را مهار میکند.
حالا توی آن قضیهی ایستاده و نشستن هم مرحوم علامه میفرمایند که این «کلِّ یوم هو فی شأن»، خدای متعال در هر حالت یک جلوهی ربوبیتی دارد. اینجا در حالت نشسته انگار خدای متعال یک جلوهی جدیدی بر او میکند و مینشاند این آتش او را و این افروختگی او را در اثر نشستن، یهو فروکش میکند، میآید پایین. همونجور که خودش میآید پایین، معلوم میشود که چقدر اوضاع و احوال ظاهری ما ربط دارد و دخالت دارد در اوضاع و احوال باطنی ما. همین مدل خوابیدن هر کس. اینها که تو روانشناسی هم بهش اشاره میکنند، مدل خوابیدن هر کسی میشود باهاش شخصیتشناسی کرد. مثلاً انبیا و اولیا به پشت میخوابند، کلاً به زمین پشت کردند و با همه وجهشان و با همه حقیقتشان به آسمان رو کردند. اینها به پشت میخوابند. کُملین از عرفا هم معمولاً این شکلی هستند. مؤمنین به راست میخوابند. اینها اصحاب یمین. مقربین به پشت میخواهند، اصحاب یمین به راست میخوابند. اینها ارتباطشان با زمین در حد یمین است، بهرشان بهرهی یمن است، به سمت راست میخوابند. اهل دنیا به سمت چپ میخوابند. اهل عرض کنم که خور و خواب و وسایل این شکلیاند. چرا؟ برای اینکه اینها یسارند، اهل یسار. اینها میسّر میبینند دست انداختن به هر چیزی از دنیا را، برای همین به یسار میخوابند. یُسْر برایشان یسیر است، راحت است. هر چیزی را برای خودشان میسّر میدانند بدون دغدغه و مشکل و رعایت حلال و حرام و اینها، به هر امری از دنیا که بخواهند میرسند، لذا به چپ میخوابند. و آن طواغیت و کسایی که دیگه غرق شدند در دنیا، اینها به شکم میخوابند. اینها دیگه همه وجهشان را دادند به دنیا، اینها رو شکم میخوابند. و هرچی لطافت آدم بیشتر میشود، تو این خواب او بروز پیدا میکند. اینها از عجایب عالم است که ظاهر چقدر تأثیرپذیر از باطن و باطن چقدر تأثیرپذیر از ظاهر. عملاً یکی است، این همین است. این نشستن، یهو غضب را مینشاند. این تماس دو تا ذی رحم، یهو رحمت را جاری میکند. طرز خوابیدن بچه هم تأثیر دارد در شخصیت. بیتأثیر نیست قاعدتاً. به نظر میرسد فقط تغییر حالت از ایستاده به نشسته در حالت غضب این تأثیر دارد، نه به هر تغییر حالتی. درسته تو روایت که این را گفتند. هر تغییر حالتی اشاره نشد، مگر بحث وضو و آب زدن و اینها که اون هم آب به هر حال آتش را مینشاند یا آب بخورد یا آبی به سر و صورتش بزند این یک کمی از این حالت، این آتشی که شعلهور شده، فروکش بکند.
خدا ما را نجات بدهد از غضب که محرومیتهای شدیدی انسان میآورد غضب. و خیلی خدای متعال به غضب حساس است. خدا ما را نجات بدهد و کمکمون بکند بتونیم بر این غول بیشاخ و دم غلبه کنیم و نجات پیدا کنیم انشاالله. والحمدلله رب العالمین.
در حال بارگذاری نظرات...