عذاب قیامت برای چه کسانی است؟!
غضب تا نار ( آتش)
غضب در حیوانات
نماد غضب در حیوانات
جذب و دفع در حیوانات
آیا حیوانات جنبه کمال خدا هستند؟
آیا حیوانات جنبه نعمت خدا را دارند؟!
کلاغ چه جنبه کمالی دارد؟!
ویژگی با حیا بودن مال کدام حیوان است؟!
حیوان صبور
غضب انسان به صورت کدام حیوان است؟
غضب کمال یافته در کدام حیوان؟
غضب سگ چگونه است؟!
ارتباط صورت باطنی انسان با ویژگی حیوانات مختلف
چگونه از خشم فرار کنیم؟!
از چه راهی میتوان از شیطان دورشد؟!
تماس با بدن ارحام هنگام خشم
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم. عن ابی جعفر علیهالسلام قال: «مَن کَفَّ نفسَهُ عن أعراضِ الناسِ کفَّ اللهُ عنهُ عذابَ یومِ القیامَةِ، ومَن کَفَّ غَضَبَهُ عن الناسِ أقالهُ اللهُ نفسَهُ یومَ القیامَةِ.» امام باقر علیهالسلام فرمود: کسی که نفسش را از آبروی مردم نگه دارد، خدا هم از او عذاب روز قیامت را نگه خواهد داشت. کسی که غضبش را از مردم نگه دارد، خدا هم روز قیامت با او "اقاله" خواهد کرد. "اقاله" همان حالت کوتاه آمدن و راه آمدن است؛ مثلاً کسی جنسی را خریده و پس میدهد به فروشنده، فروشنده قبول میکند و کوتاه میآید و پس میگیرد. به این میگویند "اقاله".
اگر کسی از آبروی مردم چنگ انداخته باشد، بیحیایی کرده باشد از آبروی مردم، خدای متعال هم روز قیامت عذاب را از او نگه میدارد. عمده عذاب همین جنبههای حقالناس است؛ مسائل اینشکلی است که حقوق دیگران را آسیب میزنیم. اگر غضب بر مردم نداشته باشد، خدا کوتاه میآید. «اقاله الله نفسه»؛ خدا بابت خودش اقاله میکند. خدا پابند نیست نسبت به حق و حقوق خودش مته به خشخاش بگذارد، کوتاه میآید و غفران او خیلی وسیع و شامل میشود. همه را، البته به این معنا نیست که آدم هر کاری هم بکند، آخر خدا میبخشد و دیگر سعادتمند میشود. انسان مراتب متفاوتی دارد و انسانها اگر گرفتار نباشند، به این معنی نیست که در درجات عالی کمال باشند. اگر حقالناس نداشته باشد، انشاءالله گرفتار دیگر نیست. غضب نکرده باشد، آبروی مردم را نکرده باشد، انشاءالله گرفتار نیست. این گرفتار نبودن به این معنا سعادتمندی و لطف مراتب عالی است، نه فقط گرفتار نیست. و خدای متعال اینجاها خیلی مته به خشخاش برایش نمیگذارد.
روایت بعدی از امام صادق علیهالسلام: «صادق جعفر بن محمد عن ابیه، انه ذکر عنده الغضب.» پیش امام صادق علیهالسلام حرف از غضب شد. فرمود: «ان الرجل لیغضب حتی ما یرضی ابداً فیذلکه النار.» امام صادق فرمودند که آدمیزاد گاهی غضب میکند تا جایی که اصلاً به هیچی راضی نمیشود. به این وسیله به آتش کشیده میشود. کوتاه نمیآید، آرام نمیشود خشمش. هر چقدر انتقام و کینه و ظلم و این غضبهای متنوعی که در حیوانات هست... خیلی جالب است، حیوانات و بهائم مظهر شهوات، و دََرَندهها مظهر غضبند. درندهها در آن مظهر غضبند، هم خودِ شهوت هم معنای تمایل است، نماد میلاند، اینها نماد جذباند. اینها نماد جفتشان، جلوه خدایند در حد بسیار اندکی. یعنی جنبههای کمالیشان جلوههای خدای متعال است. به هر حال هم جذب و هم دفع، هر دوتاش فیالجمله کمال الهی و کمال خدای متعال هم هست. همین انس گرفتن این حیوانات و سازگاریشان؛ خب این اولاً که نعمتند. به اینها "انعام" گفته میشود. "انعام" از "نعمت" میآید، به معنای سازگاری و جلوه نعمت خدای متعالند. اهلی بودنشان، سازگار بودنشان، اُنسشان و در تسخیر بودنشان. حالا همه فعل خدای متعال و لطف و رحمت خدای متعال است و خود اینها هم جنبههای کمالی خودشان را هر کدام دارند. وضعشان وجه حیایی دارند. مثلاً کلاغ باحیا است. بعضیهاشان صبورند، بعضی حلیماند. شتر مثلاً صبور است و همینطور ویژگیهایی که حالا در حیوانات هست. در مورد گاو هم گفته شده است که حیوان بسیار باحیایی است و از وقتی که بنیاسرائیل گوسالهپرستی کردند، سر به زیر شده و آسمان را نگاه نکرده است از خجالت. خدای متعال میفرماید که کرامات بسیار عجیبی است. حیوان بسیار باحیایی است. اسب مثلاً حیوان بسیار خاصی است. اینها حالا جز بهائم و جز سباعاند. اینها همه نماد غضبند. غضبها فرق میکند. حالا اصل غضب فی نفسه یک نوع اجمالاً کمال و نماد غضب خدای متعالاند. اون آقا هم که رفته بود خونههای "بهروز عظیمی"، تجربه نزدیک به مرگ داشت. آسمان را دیده بود. غضب خدای متعال را که البته چهره عمل خودش هم بود، به صورت یک حیوان درندهای دیده بود که دیگر چند سالی است به آسمان نگاه نکرده و از ترس اینکه یک وقت دوباره با آن تصویر مواجه نشود. به صورت اجمالی از جهت نقصش، غضب اینها هر کدام یک مدل خاصی است که انسان اگر غضبش آن مدلی شد، شبیه این حیوان میشود. خرس یک نوع غضب دارد، گرگ یک نوع غضب دارد، روباه هم که غضب دارد، سگ یک نوع غضب دارد. مثلاً گرگ بنا به نیازش نمیزند. نیاز یک دانه گوسفند است، ولی یک گله را میزند؛ چون ضعیف و ترسوست. بعضیها غضب که میکنند، فقط همسر را نمیزنند. بلکه این پدر، آن مادر، آن خواهر، آن برادر، اجداد، همه را در معرض خشم خودش قرار میدهد و خشمش را به همه اینها سرایت میدهد. خشم گرگی است. یک وقت خشم خرسی است. تو همین درندهها آنکه خشمش از همه منضبطتر است، شیر است. برای همین سلطان است و غضب کمالیافته است که اهل بیت غضبشان این شکلی است و لذا شیر نماد اهل بیت است و اهل بیت را هم "اسطوله الغابه" تعبیر اینشکلی میکنند. "اسدالله" و "اسد رسول". امیرالمؤمنین را به عنوان "شیر خدا" معرفی کردند. "شیر پیامبر" یا حضرت حمزه را "شیر" معرفی کردند از جنبه کمال است. شیر خیلی نجیبانه و در حد نیاز و با انضباط اِعمال غضب میکند و خیلی کریمانه برخورد می کند در همان غضب خودش. ولی مثلاً سگ و روباه و اینها نه. سگ خیلی منفعتطلبانه است و حول منافعش دم تکان میدهد. اگر تأمینش بکنند، نوکری میکند. تأمینش نکنند، پارس میکند و پاچه میگیرد که خب این خصلت خیلی زیاد است در آدمیزاد و یک علت عشق فراوانی که عدهای به سگ دارند، همین است که خودشان را در سگ میبینند. آینه خودشان است. دیگر این ویژگیها در خودشان هست. جدای از آن بحثهای نجاست و اینها که از سگ مطرح است، همین این ویژگیها هم هستش که به انسان سرایت پیدا نکند در اثر ارتباط با سگ. «بلعام باعورا» را هم قرآن تشبیه به سگ کرده است.
به هر حال خرس یک مدل دیگر غضب دارد و این حیوانات هر کدام غضبشان یک جنس است. جای کار هم دارد، بحثهای خوبی هم هست اگر کار شود که این غضب هر کدام از اینها از چه جنسی است، چه شکلی است، تفاوتش چیست. این صورت باطنی انسان این شکلی میشود: گرگصفت میشود، خرسصفت میشود، روباهصفت میشود، سگصفت میشود. به هر حال اینی که راضی نمیشود ابداً، این خصلت گرگصفتی است. گرگ هم راضی نمیشود، وقتی غضب میکند، همه را میزند. با سگ یک پاچه میگیرد، تمام. گرگ ول نمیکند به یک پاچه و یک ضربه و اینها اکتفا نمیکند. میفرماید که: «یدخل بذلک النار» به این وسیله وارد آتش میشود. «فایما رجل غضب و هو قائم فلجلس» فرمودند هر که غضب کرد و ایستاده بود، بنشیند که قبلاً در مورد این روایت روایت دیگر هم داشتیم. «فانه سینیذهب عنه رجس الشیطان.» این نشستن رجس شیطان را از او دور میکند. «و ان کان جالساً فلیقم.» خب این جایش جالب شد. اگر هم نشسته است، پاشود. این "قیام" حالا اینجا جلوه "قیام لله" است، آنجا جلوس به زمین افتادن است. خوب است برای اینکه شیطان از چهار جهت حمله میکند. در روایت هم هست که از جلو و عقب و چپ و راست میآید و فرد عرض کرد که خدایا اینکه فرزندان من که نابود شدند. فرمود: دو طرف خالی است، بالا و پایین. از آن دو طریق میتواند خود را از دست شیطان نجات دهد. اینها همه هم نمادین است دیگر. خب اینجا هم همین است. اینجا نگفتند برود سمت راست، برود سمت چپ، برود جلو، برود عقب. گفتند بنشیند یا پاشود. همین پایین و بالا. نشستنش اینجا نماد به خاک افتادن از دست شیطان رهیدن، به خاک افتادن رها شدن از دست شیطان است. ایستادنش هم نماد "قیام لله" است که آن هم باز رهیدن از شیطان است. انسان دو تا راه دارد برای نجات از شیطان؛ یا باید به خاک بیفتد یا باید برای خدا قیام کند. حتی جفتش حقیقتاً یکی است و یک جلوه است از یک حقیقت. پس بلند شو! اگر هم نشسته است، بلند شود و «ایما رجل غضب علی ذی رحمه.» اگر هم بر صاحب رحم خودش غضب کرده، «فلیقم الیه» به سمت او پاشود و بلند شود. «ولید بهش نزدیک شه و لیمسه» تماس پیدا کند. دستش را بگیرد. یک تماس فیزیکی با او پیدا بکند. پوست او با پوست او تماس پیدا کند. پوستش را به پوست او تماس دهد مثلاً. «فان الرحیم اذا مسطح رحم سکنت» رحم وقتی با رحم تماس پیدا کند، سکونت پیدا میکند. خب دیگر اینها را باید داد به روانشناسی و البته روانشناسی ما که طبعاً صدها سال عقب است از این معارف و اصلاً برایش مفهوم نیست یعنی چه. چه ویژگی هست که رحم وقتی با رحم تماس پیدا کند، آرامش پیدا میکند؟ بحث ظاهری، جنبه فیزیولوژیکی و اینها را اگر بتوانند یک گوشههایش را کشف بکنند وگرنه حقیقت قضیه، باطن قضیه، ملکوت قضیه اینکه رحم اصلاً چیست، ارتباط ارحام با هم از کجا برقرار میشود، اینها چون مفهوم نیست خب طبعاً این هم فهمیده نمیشود که اگر رحم با رحم تماس پیدا کند، آرامش پیدا میکند. این غضب فرومینشیند. سکونت پیدا میکند این خشم. در مورد رحم این شکلی است. در مورد دیگران نه. همینقدر که این بابا از بچه ناراحت شده، دستش را بگذارد روی سر بچه، دستش را بگذارد روی صورت بچه، دست بچهاش را بگیرد. اینها بله، بعضیها ممکن است که لمسش کنند ولی با کتک. این دیگر حالا بله بستگی به آن شخص هم دارد و میزان کنترلش که اگر واقعاً کنترل از دست خودش خارج است، او دیگر اصلاً نزدیک نشود. مربوط آن وقتی که انسان از درون گر گرفته، خشمش سریع بروز پیدا میکند و حالت درونی خیلی ندارد یعنی صاف میآید بیرون، تبدیل میشود به یک فریاد و یک برخورد فیزیکی و اینها. ولی وقتی آدم عصبانی است، در خودخوری میکند، یک خشم درونی دارد، آنجا این تماسی که پیدا میکند، دستش را میگیرد، دست پسرش را میکشد، دست به صورتش میکشد، این آرام میکند این آتش را، فرومینشاند. خوب خدا انشاءالله که کمک کند ما را و در غضب نگهدار ما را از اینکه خدای نکرده کاری بکنیم که مطابق حق نباشد. الحمدلله رب العالمین.
در حال بارگذاری نظرات...