دنیای هدف یا دنیای وسیله؟ [01:03]
شاخص اساسی در محبت دنیا؛ توجه به حلال و حرام [02:24]
همجنسگرایی نوین؛ چیزی که به این نحو در قوم لوط هم سابقه نداشته است! [05:03]
شاخص اصلی و محک گرفتاری به دنیا؛ پا گذاشتن روی حلال و مرتکب حرام شدن [06:26]
کسی که رعایت حلال و حرام را نمیکند، غوطهور در حیوانیت است [08:53]
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم. روایتی از امام سجاد (علیه السلام) را خواندیم که فرمودند: بعد از معرفتِ خدا و معرفتِ رسولالله، عملی بهتر از بغض دنیا نیست. فرمودند که حُبّ دنیا شعبههایی دارد که یکی از آنها حُبّ نساء، حُبّ ریاست، حُبّ راحت، حُبّ کلام و حُبّ علو و ثروت بود که با همدیگر حُبّ دنیا را شکل میدادند. در مسئلهی حُبّ الدنیا چند چیز باید لحاظ شود:
اولاً، دنیایی که گفته میشود، دنیایی است که بخواهد هدف باشد، نه وسیله. حالا کتابی را هم معرفی میکنم برای این موضوع که مطالعهاش میتواند خیلی خوب باشد. کتاب «حب دنیا شجره خبیثه» از مرحوم آیتالله عظمی حاج آقا مجتبی تهرانی که دو جلد است و تحت عنوان دوره ۱۰ جلدی «تهذیب شهوت» دو جلد چاپ شده. «حب دنیا شجره خبیثه»، مباحث خوب علمی در این کتاب هست و این بحث را توضیح داده است: دنیای هدف و دنیای وسیله، دنیای استقلالی و دنیای آلی. دنیایی که مستقلاً محل توجه واقع میشود و دنیایی که بهواسطه ابزار ما در واقع ازش استفاده میکنیم و میخواهیمش. نکته اول پس این بود.
نکته دوم این است که یکی از شاخصهای مهم در استفاده از دنیا، بحث حلال و حرام است. خیلی شاخص خوبی است. دنیاطلبی، اگر همراه باشد با اینکه انسان دنیا را هدف قرار داده و یک رذیلت عمیق در قلب انسان باشد، البته خب حُبّ دنیا به هر حال مراتبی و لایههای عمیقتری هم دارد؛ ولی آن سطحش که ما نیاز داریم از آن سطح بیرون بیاییم و خیلی خطرناکترین سطح از حُبّ دنیاست، سطحی است که ما برای بهرهمندی از دنیا به حرام میافتیم، به گناه میافتیم. این دیگر هشدار نسبت به این است که ما دنیاطلبیم و آلوده شدیم به حُبّ دنیا و دنیا برای ما هدف شده و وسیله نیست.
این هفت موردی که اشاره شد، همهاش با همین شاخص باید تحلیل شود. مثلاً در حُبّ نساء، البته اینها رگههای لطیفتری هم دارد که در مراتب عالیتر درجات ایمان شخص میفهمد که این هم حُبّ دنیاست، این هم بد است، این هم نباید داشته باشد؛ ولی آن قدم اولی که برای ماها لازم است، همین است که دچار حرام نشود. نسبت به حُبّ النساء انسان مراقبت کند. به هر حال، یک کشش طبیعی خدای متعال در مرد نسبت به زن قرار داده: "زُیِّنَ لِلنّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ". خدای متعال یک گرایش طبیعی قرار داده و اگر این نبود، اصلاً دنیای ما برقرار نمیشد و ما اینجا نمیتوانستیم زندگی بکنیم. هیچ ازدواجی صورت نمیگرفت، هیچ نسلی ادامه پیدا نمیکرد. یک مقدار از این کششها و محبتها طبیعی است و خواست خداست؛ ولی باید مهار شود، باید مدیریت شود، نباید به حرام کشیده شود.
به هر حال، مرد کشش دارد به جنس مخالف خودش. آن لطافتهای زنانه برای او دلربایی میکند. بماند که امروز ما در روزگاری زندگی میکنیم که اینقدر حیوانیت به سطوح بالا و عجیبوغریبی رسیده، دیگر گرایش به جنس مخالف هم کمکم دارد کمرنگ میشود و جاذبههای جنسی همه دارد متمرکز میشود در جنس موافق. این خیلی اتفاق عجیبی است و آنقدر هم که اطلاعات داریم، در طول تاریخ سابقه نداشته؛ حتی در قوم لوط هم به این کیفیت نبوده. و این جهان غرب امروز ماست. البته تا یک حدی هم جهان شرق ما این مسائل را گرفتهاند، ولی خب آن هم متأثر از جهان غرب است. عالم غرب به اینجا کارش رسیده که دیگر این جاذبهها دارد کم میشود؛ ولی به هر حال هنوز هم این جاذبهها هست و هنوز هم خود اینها از این جاذبهها استفاده میکنند و شاهدش هم همین کمپانیهای پورن که دارد در دنیا کار میکند برای استفاده از این جاذبههای جنسی، خصوصاً جاذبههای زنانه و استفاده از زن.
اولین قدمی که باید مراقبت شود این است که به حرام کشیده نشود انسان. به نگاه به نامحرم کشیده نشود. به مخالطه و قاطی شدن با نامحرم، خلوت با نامحرم، بگو بخند با نامحرم، رفاقت با نامحرم، تا خدای نکرده آمیزش با نامحرم که میشود زنا. اینها را مراقبت بکند. هر کدام از اینها که معصیت در هر سطحی که رقم بخورد، حکایت میکند از اینکه انسان مبتلا شده به دنیا دوستی بد. دنیا برایش هدف شده است؛ از شاخص اصلی و جدی و مهم برای اینکه انسان خودش را محک بزند. برای اینکه من چقدر گرفتار دنیا هستم. گرفتاری نسبت به دنیا که آدم را از آخرت محروم می کند و مرگ را برای انسان سخت می کند. وابستگی به دنیا که مانع رشد انسان می شود و خیلی اتفاقات بد: ریشه تمام رذائل، ریشه تمام اشتباهات، حُبّ دنیاست. حُبّ دنیایی است که انسان برای رسیدن به دنیا، حلال و حرام برایش فرقی نمی کند.
یک کششی به جنس مخالف دارد و در مسیر برآورده کردن این کشش و این گرایش و این خواسته، روی حلال پا می گذارد، به حرام مبتلا می شود، گرفتار می شود. برای رسیدن به یک زن، حلال را حرام می کند و به آب و آتش می زند. به هر قیمتی شده به این زن برسد، به این زن برسد، ولو حرام باشد. این باید کامش را ببرد و لذتش را بگیرد. این می شود دنیا دوستی حرام و این می شود غوطه ور شدن در حیوانیت. حیوان، کسی که این شکلی است، حقیقتاً حیوان است. کسی که برای رسیدن به دنیا، مراعات حلال و حرام را نمی کند، حیوان است؛ یک حیوان واقعی است و بدتر از حیوان. پس، اولین مورد از حُبّ نساء، حُبّ دنیا، حُبّ نساء بود. شاخصش هم حلال و حرام بود. این مراعات ندارد نسبت به اینکه استفاده اش از این لذت بر مدار حلال باشد. البته در همان مدار حلالش هم می شود گاهی کسی با شهوت پرستی و دنیا پرستی بیاید؛ ولی به هر حال، آن مرحله بعد، مرحله دوم است. مرحله اولش این است که مراعاتی ندارد، ضابطه ای ندارد در رفتارش، در کششش.
خب، این در مورد حُبّ النساء بود که اولیش بود، تا ان شاءالله حالا جلسات بعد در مورد آن بقیه هم نکاتی عرض شود.
الحمدلله رب العالمین.
در حال بارگذاری نظرات...