برخی نکات مطرح شده در این جلسه
متن جلسه
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
خطبه ۱۷۶ نهجالبلاغه را میخواستیم مروری بکنیم که مرورمان تبدیل شد به توقف و توقف طولانی. حالا ما هر جلسه بنا داریم که این خطبه را سریع بخوانیم، تمام شود و برویم سراغ بحثهای بعدیمان. ماشاءالله، نکته هست اطراف مطالب که به کندی رد میشویم.
حضرت فرمودند: «والله ما أرى عبداً يتقي تقوىً تنفعُه حتى يَخْزُنَ لسانه». والله قسم، من نمیبینم بندهای را که تقوای به درد بخور داشته باشد؛ تقوایِ تقواست که با یک "طَق" وا نشود، با یک "تَق" وا میشود. تقوایی که با یک "تَق" وا نشود، تقوا باشد؛ تقوای به درد بخور مال کسی است که زبانش را کنترل دارد، مهار زبانش دست خودش است.
یکی از ابلهانهترین حرفهایی که آدم میتواند بشنود، این است: میگویند «فلانی دل خوبی دارد، دل سالمی دارد، دل پاکی دارد؛ زبانش تُند است». این تعریف نیست، این فحش است. آدمی که زبانش در اختیار خودش نیست یا زبانش را نمیتواند با دلش تناسب دهد، این کمعقلیاش است.
به زبانش نگاه نکن؛ دل پاکی دارد! به دل کسی نگاه نمیکنند. ما در رفتارمان دقیقاً به زبان نگاه میکنیم که چه میگوید. زندگیمان بنا بر همین است؛ به جملاتی که میگوید، کلماتی که میگوید. کسی به نیت کاری ندارد.
بحثهایی که در مباحث فقهی مطرح میشود، این است؛ مثلاً طرف برگردد بگوید: «آقا، من ماشینم را به شما فروختم به این قیمت.» بعد میگوید: «منظورم دلار بود، مثلاً صد میلیون.» بعد میروی سر معامله، میگوید: «منظورم دلار بود.» منظور ندارد! صد میلیون در بازار میگوید صد میلیون. حالا ریالش را هم میشود بامبول سرش درآورد، ولی دیگر آن هم حالا نه؛ صد میلیون تومان، نه به نیت! به نیت نیست اینجاها. واژهای که داری میگویی، کلمهای که داری میگویی؛ قصد دیگری داری، نیت دیگری داری، جور دیگر حرف بزن! ما با حرفهایی که میزنیم و به حرفهایی که میشنویم، زندگی میکنیم؛ کلماتمان را باید دقت بکنیم.
اگر در کلمه چیزی گفتم، معلوم میشود که علاقه دارم یا نفرت دارم. نمیشود که من کلمه تند و تیز بگویم، بعد بگویم: «به کلماتم نگاه نکن! دل خوبی دارم، دل مهربانی دارم.»
پس آدمی که تقوای به درد بخور دارد، مهار زبانش دست خودش است؛ کنترل زبانش با خودش است. احساسات آدم... بعضیها میبینید در رفتارشناسی؛ از آدمهای هیجانی خیلی بترسید! از آدمهای هیجانی خیلی فاصله بگیرید! آدمهایی که در حرف زدنشان خیلی هیجانیاند، یکهو جوگیر میشوند، یکهو جو میدهند، یکهو داغ میکنند؛ خیلی در کلماتشان اغراق میکنند، غلو میکنند؛ چه نسبت به چیزهایی که دوست دارند، چه نسبت به آدمهای خطرناک. از علامتهای آدمهایی که سبکمغزند، همین است.
دل میکنند؛ گور به گوری رفیق میشوند، گور به گوری دشمن میشوند. رفیق شدنشان حساب و کتاب ندارد، دشمن شدنشان حساب و کتاب ندارد. کلاً موجودات خطرناکیاند اینها. آدمهای احساسی و هیجانی، بیضابطه کار میکنند. در حرف زدنش دقیق است، در ابراز علاقهاش دقیق است، در ابراز دشمنیاش هم دقیق است. اگر مخالف است، یک کلمهای که معنا را میرساند؛ بیشتر نه. خیلی دقت دارد روی [اینکه بگوید]: «من تا این حد را با او مخالفم، آنقدر دیگر نه.» «بیدین نمیدانم.» «سر این مسئله مخالفم، تا این حد را تأیید میکنم؛ بیشتر نه.»
مرحوم شیخ مرتضی حائری یزدی. این هم ماجرایی شده است. یک کلمه از این خطبه میخوانیم، میرویم جای دیگر بخوانیم! مرحوم شیخ مرتضی حائری یزدی، آقازاده مرحوم آیتالله العظمی شیخ عبدالکریم حائری یزدی، مؤسس حوزه علمیه قم. این خیلی درس است؛ این ماجرا خیلی درس است، خیلی درس، خیلی نکته است. زندگیهای الان را، با این فضای مجازی و این حرف [ببینید]: پدرش میخواسته چیزی بنویسد؛ میخواسته بنویسد: «مرحوم مغفور آیتالله العظمی شیخ عبدالکریم حائری یزدی.» جالب است؛ با خودش میگوید که: «تو یقین داری پدرت مرحوم مغفور بود؟ یقین داری بابایت مرحوم بود، غرق در رحمت بود، مغفور بود، مردِ غفران بود؟»
شیخ عبدالکریم حائری؛ حوزه علمیه قم و همه برکاتش از اوست. ماجرا دارد؛ توسل به امام حسین (علیهالسلام) پیدا میکند، تا دم مرگ میرود، توسل به امام حسین (علیهالسلام) میکند، برمیگردد و میآید قم را تأسیس میکند. [حاج شیخ عبدالکریم به پسرش گفت:] «پسرم، من [با اینکه] مرحوم مغفور هستم، ولی به خاطر این دقت، دوست دارم سر انگشتانت را ببوسم.»
یکی از علما پیام تسلیت فرستاده بود، نوشته بود: «با کمال تأسف، پیام مثلاً خبر رحلت فلانی را دریافت کردم.» و اینها... برگشتم؛ گفتم: «این "کمال"اش را من باید خط بزنم. من کمال تأسف ندارم؛ یکم تأسف [دارم]. کمال تأسف دروغ است. کمال دیگر چیست؟» اغراقهای ما! دیگر الان این همه بازیگر داریم، دارند میمیرند و دارند زندگی میکنند و در زندگی دارند میمیرند. باز هیچکس کارشان ندارد، محترم و معتبر نیستند، زیر آب همدیگر را هم میزنند، چشمشان [را] ندارند همدیگر را ببینند. اینکه از دنیا میرود، اصلاً این یک جواهری بود خدا به نسل ما بخشید، ما شعور ما نکشید و رفت! یک قدیسه میشود! فرانسوی مستشرق میگفت: «من در ایران، در ایرانیها، آمدم؛ بین ایرانیها دیدم هیچ زندهی خوب و هیچ مردهی بدی ندارد.» مردهی بدی ندارد. زن و شوهر من دیدم مثلاً تا ظهر با هم دعوا میکردند، شب یکیشان افتاده مرده، آرزوی مرگ میکردم برای همدیگر؛ در این حد بودند. اینکه مرده، اصلاً او خودش را میزده: «من بدون این نمیتوانم، طاقت ندارم.» اغراق و احساسات و هیجان! دقیقاً کلمهای را که دارد استخدام میکند، با وسواس و دقت استفاده میکنیم.
منافق چه؟ منافق «فی معزل عن قلبه»؛ منافق زبانش ربطی به قلبش ندارد. خیلی زیباست؛ آن تعبیر عربیاش را باید بخوانم: «إنما یتبع لسانه لسان مصالحه الشخصیة». زبانش دنبال مصالحش میچرخد؛ هرجا مصلحتش است، منفعتش است، زبان آنجا میرود. و «یتلون کلامه بحسبها». هی زبانش رنگارنگ میشود. این یکی هم دارد تعریف میکند؛ باید یک کم فکر کنی [که] الان این در من چه دیده؟ باز چه میخواهد؟ باز دنبال چه میگردد؟ سلامش بیطمع نیست وقتی دارد تعریف میکند. این همهاش به مصالح کار دارد. یک روزی تعریف میکند، یک روزی بد میگوید، یک روزی حمایت میکند، [یک روزی] انتقاد میکند. انتقادش بر اساس مصالح و منافع [است]. فکر کنی [که] الان چه انتقاد میکند؛ دلسوزی است؟ الان هم اینجا انتقاد کرد، پشت سرت دیگر چیزی نمیگوید؟ انتقاد کرد، واقعاً خیرت را میخواست؟
در بزرگان اساتیدمان؛ یکی از اساتید ما را بسته بود به رگبار. ما هم البته متقابلاً خیلی سفت [بودیم]. ایشان یک پیام مثلاً گلهآمیزی داد، ما هم یک پیام گلهآمیزی [دادیم]. صحبت کنیم. [مؤمن] شفاف است، لطیف است، شیلهپیله ندارد. همین [را] دارد میگوید، واقعاً غرضش این است که اصلاح [کند]. اینجا هی باد میکند، هی تعریف میکند، هی تملق میکند، هی «حاج آقا، حاج آقا» میبندد. خیلی خطرناک است. اگر اینجور آدمهایی را اطرافتان میبینید، سرسنگین باشید؛ اینها آسیب میزنند به آدم.
خدا انشاءالله به آبروی پیغمبر اکرم، زبان ما را یک زبان تربیتشده و کنترلشده قرار بدهد. خدایا، در فرج امام عصر (عجلالله تعالی فرجه الشریف) تعجیل بفرما! قلب نازنین حضرتش را از ما راضی بفرما! و...
جلسات مرتبط

جلسه بیست و هفت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه بیست و هشت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه بیست و نه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه سی
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه سی و یک
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه سی و سه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه سی و چهار
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه سی و پنج
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه سی و شش
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه سی و هفت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت
سخنرانیهای مرتبط
محبوب ترین جلسات تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه دو
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه سه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه چهار
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه پنج
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شش
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هفت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هشت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه نه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه ده
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه یازده
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت