برخی نکات مطرح شده در این جلسه
متن جلسه
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
عزیزان، بحث درباره این بود که فلسفه انقلاب در نگاه امام (ره)، دفاع از انسانیت بود و ایشان از انسانیت کوتاه نمیآمدند. ایشان همه رفتارها و حرکات [انقلاب را بر اساس] انسانیت تعریف کردند و دیدند که مسیر انسانیت جواب میدهد. روی نمونه، میخواهم [ببینم آیا] کار را درست انجام میدهند [و آیا کسی که انجام میدهد] وجدان کاری دارد [و] اصالت دارد یا ندارد؟ یعنی ما به دنیا آمدیم برای اینکه منظم باشیم؟ آیا نظم، غایت و هدف است یا وسیله؟ سرعت وسیله است یا هدف؟ در قلب سرعت، [هدف] راحتی است؛ راحتی هم در واقع آرامش است. حالا [فکر میکنیم] خیلی آرامش [داریم]. [شاید هم به مخاطب میگوییم:] «آه، دمت گرم که حال ما را خوب میکنی! چقدر حال من با دیدن تو خوب است!» آیا این خوب است؟ سؤال [این است]: واقعاً گاوها حالشان خوب نیست [که اینقدر] آرامش پیدا میکنند؟ [یک مثال دیگر:] آقا، ماشین [جلوی شما] وایستاده [و شما میگویید] «با زن و بچه برو کنار!» [اما راننده] یک نگاه بهت میکند [و راه هنوز] بسته شده [است. با این حال،] طمأنینه و آرامش مطلق از این وجود نازنین میبارد؛ [او] خیلی سرحال [و] خیلی ریلکس [است].
گوسفندها تا حالا گزارشی مبنی بر اختلاس نداشتیم! اختلاس! [اما] گزارش [از] کانادا، [از] صندوق ذخیره ارزی، [از] دامداری فلان جا [میرسد]. ارتقا یافتن میمونها! تفاوت چیست؟ پیشرفتهترین [انسانها میگویند]: «یک قدرت مغزی دارم [که] نظام [آن را] به استخدام میگیرد.» قدرت [یعنی] وقتی قرار است که نظم شما [تحت سیطره] یک نظام، [یا] به یک شخص هژمون، مسلط باشد؛ [و] قدرت [هم] انسان باشد و منظم هم باشد. آخه ما خوبیم [اما] حزب [و] وضعیت [را اینگونه] میبینیم. این هم کارگردانان شماست، آن هم درس خواندنهای [شماست که منجر به] مسئول شدن [شما] میشود. انقلاب قرار است که تولید انبوه امام خمینی (ره) باشد.
حتماً [کتاب] «امام خمینی [به روایت] رجایی» (بخش اول، جلد دوم) فوقالعاده است؛ دیوانهکننده! [اما این حقایق] محصور مانده در حصار صدا و سیما و سیاست. امام [به دلیل] نظم [شان، مثالی است که] میشود یک کسی آدم باشد و منظم باشد. البته در غرب نظم خوب است ها! خیلی جالب است؛ مثلاً در لندن [همه] منظم باشند. کارکنان منزل امام در نجف اشرف از حرکت و سکون و خواب و بیداری و نشست و برخاست ایشان [حیرت میکردند]. امام ساعت یازده و نیم بیدار میشدند. [در مثالی دیگر،] امیرالمؤمنین [هنگام ورود به جایی] ابتدا پای چپ را بر روی پله منزل، مدرسه و مسجد [میگذاشتند؛ اما من (راوی)] همیشه با پای راست [میرفتم].
آشپز امام میگفت: «من برنج میخواستم پخش کنم، [که] اهل منزل، [یا] یکی از اعضای دفتر، گفتند: "آقا، شیر آب منزل چکه میکند!"» ساعت هشت، امام اخبار را گوش میدادند. [همین که] دو سه دقیقه طول میکشید، [اوضاع را] خلاصه میکردند. [همه چیز، حتی اخبار] نگرانکننده [هم] هماهنگ بود [با برنامه ایشان]: حرکت ورزشی، پاسخ [به] اجازه [ها]، قبض وجوهات، ملاقات، معاشرت با افراد خانواده، خوراک، نظافت... [انگار] خدا بسته [برنامه ایشان را] بیرون داده [بود و ایشان] اتومات [عمل میکردند]. بعد از خلاصه اخبار ساعت هشت، [به] جماران میرفتند. [برنامه ایشان] جابجا نمیشد.
بعد [هم] گفتند که کاغذ [و] مرتب [بودن هم لازم است]. انقلاب اسلامی آمده برای ساختن افرادی [از جنس] تولید امام خمینی (ره). [مثلاً در یک روایت یا درس، شنیدم:] در فرانسه، [وقتی امام] از بلوار رد میشده، [متوجه] انسانیتِ زرد و اینها [شده است. ایشان] در فرانسه رفتن [را] طولانی کردند، از آن سنگفرشها عبور کردند، برگشتند [و] آمدند. روز شهادت حاج آقا مصطفی که [واقعاً] خیلی تلخ بود، مصطفی [که] امید آینده اسلام [بود، او را] ترور کردند. در این فاجعه بزرگ و مصیبت کمرشکن، برنامه درس، نماز و مطالعاتشان، [حتی] مطالعه فرادرسیشان، [سرجایش] بود. [ایشان] رفته [بودند]؛ کتاب [میخواندند، یا] قرص [مصرف میکردند؟ یا در حال] التماس و توسلی [بودند؟]
امام [در زمان جنگ، وقتی] موشک [به] نزدیکی بیمارستان [اصابت کرد، و] این شیشهها که آن موقع عقب و جلو شد، نبض امام چه شکلی شد؟ هیچ تغییری نکرد. مخصوصاً [با دیدن] اختلاف مسئولین، [میگویم:] این [بحث] مهم است، نه آن! این [اختلاف] به مردم ضرر میزند، این به اقتصاد ضربه میزند، این به سیاست ضربه میزند، این به معیشت مردم ضربه [میزند]. آدمیزاده [باید] آدم بشود. [ما که] درس میخوانیم، تمرکز نداریم، ذهن [مان] پراکنده است. یک برنامه میریزیم [مانند] نماز اول وقت؛ [میبینید که] وقت هم آدمت میکند.
انسان عارف وارسته [امام خمینی] دنیا رفت [و] قبل از [اینکه] ملت صحبت [کنند، او خود] صحبت [کرد]. نماز صبح مشغول تعقیبات نماز بودم. آقا روحالله [به خوابم] آمدند اینجا. [وقتی] سیزده [ساله بودم،] آقا روحالله آمدند. [ایشان] بسیار شاداب و خوشحال و در کمال آرامش، خودش را ناجح میدانست. خوشحال بود از این موفقیت. احساس موفقیت [خودم] را غلط کردم؛ [کسی که] هیچی نمیفهمد، آدمیت [را] آدم [نمیفهمد].
جلسات مرتبط

جلسه پنجاه و هفت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه پنجاه و هشت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه پنجاه و نه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شصت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شصت و یک
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شصت و سه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شصت و چهار
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شصت و پنج
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شصت و شش
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شصت و هفت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت
سخنرانیهای مرتبط
محبوب ترین جلسات تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه دو
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه سه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه چهار
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه پنج
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شش
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هفت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هشت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه نه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه ده
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه یازده
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت