برخی نکات مطرح شده در این جلسه
متن جلسه
‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم.
جلسه قبل درباره نظم صحبت کردیم و اینکه نقد به عنوان یک خروجی تمدنی، در دو مدل تمدن و در دو مدل حکومتداری، چه تفاوتی با یکدیگر دارد؟ مگر نظم هم با نظم فرق میکند؟ ما قرار است که بین خطوط برانیم. این مدل با آن مدل مگر فرق میکند؟ این ساختار با آن ساختار از نظر نظمش فرق میکند. خطوط برانیم دیگر؛ سرعتمان زیادتر نباشد؛ وجدان کاری داشته باشیم.
ما گفتیم که دو نوع تمدن داریم در عالم، از ابتدا تا کنون: یک مدل تمدن حیوانی به تعبیر قرآن، و یک مدل تمدن انسانی. در یک مدل، انسانها با هم زندگی میکنند و همه چیز بر مبنای انسان و کرامت انسانی است. در یک مدل دیگر، نه؛ خروجی مدنظر است. مهم این است که کار دربیاید. (آیا) شخصیت شما حفظ بشود؟ مهم نیست که حتی حفظ بشود. نه، اینکه شخصیت شما رشد پیدا کند، انسانی است. نه تنها شخصیت شما باید حفظ شود، بلکه باید رشد پیدا کند؛ رشد عقلی پیدا کند، رشد فکری پیدا کند. [این] محصول رشد فکری افراد جامعه باشد؛ [یعنی] جامعه آن را ایجاد بکند. [بله،] محصول افراد جامعه باشد. ابزار هدف نیست. قرار نیست افراد جامعه فدا بشوند تا به نظم رسیده بشود. قرار [است] نظم باشد تا افراد جامعه رشد بکنند.
دو مدل است؛ دو مدل کاملاً مختلف و متفاوت. [این] اختلاف را دوست داشتم. دو مدل کاملاً متفاوت. تفاوت اینها چیست؟ تفاوت اینها چیست؟ یک تعریف کلی من بدهم از عالم: تا کجاها میرود؟ عالم چهار لایه دارد. [به قول] مهندس خلقت، تو این چند کلمه [گفته میشود]: یک لایه عالم، عالم ناسوت است؛ ناسوت. عالم بالاترش چیست؟ ملکوت. بالا سرش چیست؟ جبروت. بالاترش چیست؟ لاهوت.
یونانی، عربی، عرض کنم که، عالم ناسوت چیست؟ عالم ماده. ماده تدریجی. وقتی ماده میآید، تدریجی است. نطفه آرام آرام آرام آرام میرود، تبدیل به یک انسان در شکل یک انسان مادی میشود. بذر میرود تبدیل به یک گل میشود. در عالم ناسوت، گیاهان هستند، جمادات هستند، حیوانات هستند، بدن انسان (همه). امام خمینی، رهبر انقلاب، فرمودند که: امام خمینی زبده مکتب ملاصدرا [است]. مکتب ملاصدرا را بچلانی، امام خمینی [به دست میآید]. مکتب ملاصدرا از جهت عرفانی، چکیده مکتب [اوست].
یک بنده خدایی [در] ماده، بالا سرش ملکوت [است]. عالم مثال منفصل داریم. مثال متصل تو ذهن شماست؛ با شما [است]. مثال منفصل، عالم برزخی است. صورت هست، ماده نیست. صورت هست؛ [اما] ماده [نیست]. حجم ندارد، جرم ندارد، تدریج ندارد. آدم هست، پیر نمیشود، مریض نمیشود. عالم معاد، مواد جسمانی داریم، مواد مادی نداریم. نفهمیدنی؛ انسان هست. بعضی از عرفا و فلاسفه قائلند که حیوان هم هست. از گیاه و جماد اینجا خبری نیست.
بالاتر [از آن]، عالم جبروت. عالم عقل. انسان هست، ملائکه هم هستند. اینجا فقط حذف ماده [نیست؛ یعنی فقط نبود ماده نیست، بلکه] صورت هم تولید نمیشود؛ تمثل دارند. خلاصه میکنم همه عرفان و فلسفه و اینها را. دیگر پدرم دارد درمیآید! دیگر از این چکیدهتر نمیشود.
لاهوت. اینجا کیست؟ اینجا خدا هست. یک طبقه را فقط راه میدهد، آن هم انسانها. انسان از باب اینکه روح دارد، آنجا هم هست. فعال نمیشود، فعال نمیشود؛ اتصال به عالم لاهوت پیدا نمیکند. پس یک موجود [انسان] شد که در همه عوالم میتوانست باشد. [او] در یک عالمی بود که هیچکس نبود و فقط انسان بود. اراده میکند، میشود. بندگی کن من را! یعنی چه؟ "من اراده میکنم، میشود." قرار [است] نظام عالم این شکلی اداره بشود: با اراده اداره بشود.
تفاوت حکومت انسانی و حکومت حیوانی در چیست؟ در حکومت حیوانی، شما را در عالم ناسوت مدیریت میکنند؛ فعال، با شلاق. نظریه پاولوف، یکی از مبانی روانشناسی مدرن، [مبنایی برای] اداره [کردن] است. در عالم انسانی، یک جلسه، یک صحبتی کردیم که صفا کردیم. مدل حکومتی امیرالمومنین با بقیه تفاوت داشت؛ یادتان هست؟
لاهوت؛ ارادهها برایش مهم است. مردم باید با اراده بیایند کف میدان. [حتی اگر] انتخابات به اراده مردم هم نباشد، باز با اراده مردم کار پیش میرود. اراده کنند؛ عقلانیت روشن بشود؛ راه بیفتند. اراده کنند؛ تغییر بدهند؛ بردارند؛ بیاورند. [این] عالم انسانی است. نظمی که قرار است حاصل بشود، این شکلی است. این جور نظمی... پدر آدم درمیآید. شرکت کنید؛ حضور در این کلاس خوب است. نمره که ندارد؛ خوب است. غربت بود.
جنگهایی که پیغمبر انجام میدادند، یک فکر درمیآید: مسلمانکشی بیپوست! قاتل زبیر را توبیخ کردند. قاتل کُشت. قبول داری [که] پنج تا آدم بتواند تولید بکند؟ مدل رضاشاهی: [حتی] گرانی [هم]، [تا آن حد] سنگ از هستی ساقط بشود، کنترل کرد. عضویت کاربردی، مبانی کلامی فلسفیاش میماند [و] به خروجی نمیرسیم. [کلاسی در] مشهد داشتیم که الان چند ماهی است تعطیل شده، متاسفانه. باید دوباره مبانی ملاصدرا را به خروجی برسانیم. کاری که تا حالا خیلی نشده. فلسفه [و] این مبانی اصالت وجود بخواهد سروده بشود برای مدرسه، چی میشود؟ جدی و قوی نشد. یعنی جمع جمع، روش درس خواندن، روش تحصیل، برنامهریزی، مدیریت زمان؛ چی میشود؟ این حرفها کجا درمیآید؟
امام خمینی [که] "پنیر فکر" نخوانده [بودند]، مدیریتش راحت است. کشف میکنی و اینها. لاهوت را باید مدیریت کنی. لاهوتش باید فعال بشود. مدیریت با اراده، به نظرم در کتابی نیامده؛ سینه به سینه [رسیده است]. یکی از اساتید فرمود که: "درس بخوانم یا فلان کار انجام بدهم؟ انجام ندهم؟" یادم [است که] خیلی شنیدم. میخواهم برای تنبیه خودم نذر کنم. خوب است؟ یک روش دیگر، خودت را تنبیه کن. برنامه جابجا شد. تنبیه عرفانی هم دارد که مشارطه و معاقبه [است]. برخی مکاتب عرفانی بوده، ولی علامه طباطبایی قبول ندارد. بحث عرفانی [که] سر جای سنگین [است]، [باید] انجام بدهم. یک هفته روزه بگیرم؛ حلال هست، ولی حقّه [نیست]. تصمیم [بر] نقض نظر، شلاق است؛ شلاقی بنبستخورده. کار مهمی بود. آن هم میدانی که اصل استفاده این است که دو رکعت [نماز بخوان]، [و] الهام کن: چه کار کنم؟ اصل ماجرا این است که از بزرگان رسیده [که]: تحریم کرده بودند. میخواهم تصمیم [امام] حضرت امام رضواناللهعلیه [را پیاده کنم]. برنامه یک ساعت را، یک ساعت را، تبدیل به یک انسان کردن! ولی انسانِ انسان. بعضیها خیلی رباتاند. مثلاً امام اینجوری نبود. از شدت علاقه به امام، اسم یکی از بچههایش را گذاشته "روحالله". [این] خیلی از علاقه به امام [است]. روحالله عجایبی دارد. یکیاش این است: هیچ وقت نشد روحالله [بعد از] بسمالله!
نظم انسانی تفاوتش این است. ویژگی دیگرش این است که آدم استادِ استاد [میشود]. وقتی امام خیلی جالب بودند. امام ساعت نداشتند. بعد از خوابیدن و بیدار شدن اراده میکرد [که بیدار شود]. الکی است. بعضیهایش (همان) تکنولوژی ساعت ساختن دیوار [است]. عجب تکنولوژی پیشرفتهای! [به] آدم گفتند که: "شما موقع خواب یک ذکری [بخوانید]." آیا آخر سوره کهف را گفتند؟ تازه این را برای ناشیها گفتند. بیدارش کنیم، ملائکه بیدارت میکنند. [اگر] قوی باشی، خودت باید بیدار شوی. اراده میکنی، بیدار میشوی. اراده میکنی که خواب بروی، ولی نخوابی. پیغمبر فرمود: "قلبم بیدار است." [تا] حاضر جواب بگیرند. ایشان تکیه میداد [بر اینکه] آدم است.
عروس امام میگویند که: "خاطرات زندانشان را برای ما بگویید." [از] خاطرات زندان ترکیه: "خوابم نمیبرد." "در رختخواب که بیداری، فکر [میکنی]؟" ایشان میگفتند: "نه، میتوانم فکر نکنم." نمیبرد. فکر نمیکنید؟ نفهمیدم که چگونه میشود تسلط انسان بر نفسش به حدی [برسد]؛ [زیرا او] آدمیزاد است. کارکنان دفتر امام [راجع به] سرویس بهداشتی [میگفتند]: "گفتم که امام نه و نیم میآیند، میروند سرویس. من بروم بشویم." خانه نداشت.
عالم دنبال آدم است. اگر آدم دنبال عالم راه افتاد، معلوم میشود آدم است. آدمِ آدمی، آدمی که آدم لاهوت است. اراده میکند، میآید؛ اراده میکند، میرود. اراده است دیگر. من رفتم انگلیس، [و] "مغز"ی پیدا کرده بودم. بعد برگشتم ایران. با امام گفتگو کردم. امام گفتند: "چی شد؟" "شروع [کردم] دیشب. شروع کردم تا روز آخری که اخراج [شدم]." عالم برای آدم؛ آدم برای اراده؛ اهل اراده و اهل لاهوت.
در فرج امام عصر تعجیل بفرما. قلب نازنینش از ما راضی بفرما. و صلی الله.
جلسات مرتبط

جلسه پنجاه و هشت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه پنجاه و نه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شصت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شصت و یک
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شصت و دو
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شصت و چهار
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شصت و پنج
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شصت و شش
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شصت و هفت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شصت و هشت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت
سخنرانیهای مرتبط
محبوب ترین جلسات تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه دو
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه سه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه چهار
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه پنج
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه شش
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هفت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه هشت
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه نه
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه ده
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه یازده
تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت