تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

جلسه چهارده : سهم انسان از نبوت در پرتو انس با قرآن

00:16:23
165

برخی نکات مطرح شده در این جلسه

نبوت به‌عنوان مفهومی تدریجی و تشکیکی

رؤیاهای صادقه به‌عنوان جلوه‌ای از نبوت

حامل قرآن و دریافت شأنی از پیامبری

رابطه علم و عمل در فرهنگ قرآنی

مراتب نبوت و رسیدن به مقام عصمت

داستان موسی و خضر به‌عنوان الگوی عرفان

ضرورت استاد عرفان و تجربه شاگردی معنوی

قرآن به‌عنوان چشم و گوش بصیرت‌بخش

همراهی مداوم قرآن با انسان تا لقاءالله

متن جلسه

‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم
یک نکته توجه به آن خیلی مهم است: این نگاه (آثار ماندگار مرحوم ملاصدرا). نگاه مهم ما به اکثر مفاهیم باید نگاه تشکیکی باشد. یکی از این مفاهیم، نبوت است. دریافت حقایق، فهم حقایق، مراتب تدریجی نبوت... نبوت یک پله نیست، صفر و یکی نیست.
گاهی یک‌خورده نگاه‌های ما صفر و یکی می‌شود، مخصوصاً در فضاهای مهندسی و ریاضیاتی و این‌ها. خیلی از مفاهیم در عالم این شکلی نیست، صفر و یکی نیست؛ تدریجی است. نبوت تشکیکی است.
یعنی یک پیغمبر اکرم در قله نبوت پیدا می‌شود. او نبی است؛ دیگران هیچ سهمی از نبوت ندارند، هیچ بهره‌ای از نبوت ندارند. او... البته کسی می‌خواهد نبی باشد، دعوت بکند، او باید در همان قله صد باشد.
خود امیرالمؤمنین علیه السلام ۹۹ درصد نبوت داشت. تو فقط بهت حالا وحی هم می‌شنوی... وقتی که به من می‌شود، مسئولیتی بابت تبلیغ نبوت... نبوت یک مفهوم تشکیکی است؛ باید در فضای علمی، در فضای آکادمیک فرهنگ شود. آنچه مهم است و باید فرهنگ شود، این است که ما باید سهم خودمان را از نبوت معین کنیم. چند درصد نبی هستیم؟
مثلاً رؤیاهای صادقه دیدن، یکی از شاخه‌های نبوت است. بعضی‌ها خواب‌های خوب می‌بینند، بعضی در خواب خیلی مسائل برایشان روشن می‌شود. فعال کردن... با اینکه هر روز دو سه تا روایت داشتم، ولی خب دیگر وقتمان کم است. این نکته خیلی مهم است.
روایت اول این است: کسی اگر قرآن را حمل کند، معارف قرآن را داشته باشد، امر عظیمی را حمل کرده است. (بهجت زیاد) کسی که حامل قرآن باشد، کأنه نبوت بین دو کتف او آمیخته شده با وجودش. کسی که حامل حقایق قرآن است، نبوت را در وجود خودش دریافت کرده است.
اینان اخلاق نیکویی دارند: کسی که حامل قرآن است، به کسی حسادت نکند، حرکت نامناسبی انجام ندهد. لعنتی جوفه کلام‌الله، در درون او کلام خداست. شأن او را درک بکند: او یک حدی از نبوت را دارد، یک حصه‌ای از نبوت را دارد، یک شأنی از نبوت را ادراک بکند. نبوت را در خودش [احساس کند].
ارتباط با قرآن، فهم قرآن، شما را دارای سهمی از نبوت می‌کند. یک مقدار نبی هستی. بگو ببینم: چقدر قرآن می‌خوانی؟ چقدر قرآن می‌فهمی؟ به همان میزان پیغمبری، به همان میزان پیغمبرانگی داری. به همان میزان تلقی تو، فرکانس تو با نبی و رسول یکی است، مشترک است. افکارشان به هم نزدیک است. اگر اتفاقی افتاده، یک جور عالم را می‌فهمند، یک جور پدیده‌ها را تحلیل می‌کنند.
وای! این تلقی‌اش از گربه این است: حس مادری دارد به گربه‌ها! پدیده چیست؟ پیغمبر را نسبت به وقایع و حوادث بدانیم، تحلیل پیغمبر الان چیست؟ مادرِ تحریم‌ها را اجرایی کردند، چه موضعی داشتم؟ این نبوت، انس مداوم با قرآن، تدبر در قرآن [است].
مفاهیم ما، قائل به «علم برای علم» نیستند؛ بلکه «علم برای عمل» است. این فرهنگ قرآن است، فرهنگ اهل‌بیت. علم برای عمل اخلاقی می‌خواستند [بگویند]: «مَن عمل بما عَلِمَ، علَّمه الله علم ما لا یعلم». [یعنی] به آن چیزهایی که می‌دانی اگر عمل کنی، دسترسی [به علم بیشتر] برایت [باز می‌شود]. یک مرتبه علم [بالا می‌رود]، وسطش عمل برای علم بالاتر [است].
پلکانش این شکلی است: علم مرتبه بالاتر [می‌خواهد]. در این درجات نبوت، درجه بالاتر که می‌خواهی، درجات پایین‌تر (همان استاد اخلاق که هیچی) قلب انسان [را] تیز می‌کند. فهم او تیز می‌شود. در عالم عصمت را پیدا می‌کند. به میزانی که شما از مرتبه‌ای به مرتبه‌ای که عصمت داری، حقایق را می‌فهمی.
بله، استاد عرفانم اگر لازم داشت... خیلی جالب است، داستان استاد عرفان در قرآن کدام داستان است؟ موسی و خضر. جالب است، چه کسی دنبال استاد عرفان می‌گردد در قرآن؟ کلیم‌الله است، خودش پیغمبر است. پیغمبری [که] داشتی، خودت استاد عرفانت را پیدا می‌کنی.
موسی پیغمبر، کلیم‌الله، استاد را پیدا کرد. چه مصیبت‌هایی [کشید تا] پیدا [کرد]! چند ده کیلومتر آن خستگی در بیابان‌ها، پیاده‌روی حضرت موسی و جناب یوشع. [شرطی برای] برقراری [دیدارشان] داشتند: هر وقت ماهی از زنبیل پرید توی آب، آنجا محل قرار ماست. مجمع‌البحرین است.
...و جایی است که ما [احساس خستگی کردیم]. «لَقَد لَقِينا مِن سَفَرِنا هذا نَصَبًا». یادم رفت بگویم: خسته و کوفته و گرسنه، باز با آن حال پا شد و راه افتاد.
دیدار مرحوم شیخ صدوق در علل الشرایع از یکی از بزرگان نقل قولی می‌آورم. خیلی قشنگ است وجوه اینکه چرا... این اواخر یکی از اساتید عزیز، دوستان ما، از تهران آمده بود. استادمان که خیلی هم به او علاقه داریم، از شاگردان آقای وحدت است. این دوستم هم که از تهران آمده بود، آمده بود آقای بهجت را ببیند. تا حالا ندیده بود.
طبقه بالا می‌رفتند، بعد می‌آمدند، بعد از مطالعه وارد می‌شد. این دوست ما [نشانه‌ای از] تکبر [داشت]؟ دیگر شیطان مشغول [کردن او به] نماز تکبر [و] استکبار [می‌شود]. این چه عرفان و معنویت [است]؟ امام جماعت مسجد محلت استفاده کردی که دنبال استاد اخلاق می‌گردی؟ باری فهمید: کتابی که از آن سؤال می‌شود از شما، کتابی که واجب است قرائت آن، کتابی که واجب است تدبر در آن، تنها کتاب قرآن است.
موضوع دیگری که [مانده]، دو کلمه از خطبه ۱۳۳ نهج‌البلاغه را خیلی سریع اشاره بکنم. حضرت می‌فرمایند که: «کتاب‌الله تبصرون به». می‌خواهی چشمت باز بشود، چشم بصیرت، به قول [معروف] با کتاب‌الله، با قرآن [این اتفاق می‌افتد]. و «تسمعون به»: گوشت هم باز می‌شود با قرآن. خود قرآن با تو حرف می‌زند.
بعضی‌ها با بعضی‌های دیگر حرف [می‌زنند]. خیلی عجیب است. همین که گفتیم: آیات با هم جفت می‌شود. آیه دیگر بغلش بیاید، دوتایی با تو حرف بزنند تا مطلب [را] بفهمی. شاهد یک آیه دیگر است. اختلافی در راه خدا ندارد. «و لا یُخالفُ به صاحبیْه». از این تعبیر در عرفان اسلامی ما قوی‌تر و عمیق‌تر نداریم. می‌فرماید: «اگر کسی همنشین قرآن شد، قرآن تا لقاءالله او را ول نمی‌کند.» خیلی حرف [عمیقی است].
ادامه حضرت اشاراتی دارند که مفصل است.
خدایا، به آبروی اهل‌بیت، به آبروی امیرالمؤمنین، فهم قرآن به ما عنایت بفرما؛ انس با قرآن به ما عنایت بفرما.

جلسات مرتبط

محبوب ترین جلسات تاثیر درک مهندسی خلقت بر معنویت

عنوان آهنگ

عنوان آلبوم

00:00:00
/
00:00:00