‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم. باب هفتادوچهارم: تحریم «البَغی»؛ تعدی و تجاوز حرام است.
باب هفتادوچهارم، در زمینه تعدی و تجاوز است. عن ابیعبدالله علیهالسلام قال: قال امیرالمومنین علیهالسلام: «ایها الناس، ان البَغی یقود اصحابه الی النار». «قیادت» هم به رهبری گفته میشود. به بعضی از این کارهای شنیعی که بعضیها انجام میدهند و اسباب رسیدن افراد را برای گناه فراهم میکنند، «غوّاد» میگویند. هم به رانندگی گفته میشود، به راننده هم «قائد» میگویند، هم «سائق».
ظلم و، حالا به تعبیر ما، ستم، تجاوز، تعدی، هرچه، همه همان ظلم خودمان است. در حکم رانندهای است که مسافرها را دارد میبرد جهنم. تشبیه امیرالمومنین علیهالسلام است. «و ان اوّل من بَغَی علی الله اناق بنت آدم». اولین کسی که «بَغی» بر خدا کرد، «اناق» بود، دختر حضرت آدم. «فاَوّل قَتْیَلٍ قتلوه الله اناق». اولین کسی هم که کشته شد، و خدا او را کشت، همین «اناق» بود.
آن قابیل که پسر حضرت آدم بود، حالا این هم سندش خیلی خوب است، روایتی که داریم میخوانیم علی بن ابراهیم از پدرش از ابن محبوب، سند روایت، سند خوبی است. این قابیل توسط برادرش کشته شد، ولی اناق را خدا کشت. تامین این روایت، اولین قتیلی است که خدا او را کشت. اناق، دختر حضرت آدم. «وَ کان مجلسُها جَریبًا فی جَریبٍ». «جریب» یک مساحت سی متر در سی متر را میگویم. سی متر در سی متر میشود یک جریب، میشود نهصد متر. مجلس او که «یک جریب در یک جریب» بود، یعنی محل نشستن او بود.
«و کان لها عشرون اصبعًا فی کل اصبع ظفَران». تعابیری عجیبوغریب است، خیلی. اما سر درنمیآوریم چی میخواهد بفرماید! نه، ظاهراً تو دنیا اینجوری بوده. محل نشستنش یک جریب در یک جریب بود. بیست تا انگشت داشت که هر انگشتش دو تا ناخن داشت. خیلی بزرگ بودند. «فی کلُ اصبعٍ ظفَران مثل منجلین». در هر انگشتش دو تا ناخن بود، مثل دو تا داس. دو تا ناخن اینجوری شکل داس داشت. «فسلَّتَ اللهُ علیها اسدًا کالفیل، و ذئبًا کالبعیر، و نسرا مثل البغل». خدا بر او مسلط کرد یک شیری را که شیر اندازهی فیل بود، شبیه فیل بود. یک گرگی را که اندازهی شتر بود یا شبیه شتر بود. و یک کرکسی را که اندازهی الاغ بود. «فَقَتَلَ اللهُ الجبابرهَ علی افضل احوالهم و آمنِ ما کانوا».
حالا نگفتهاند چکار میکرده، ظلمش چی بوده، ولی اوضاعش اینجور بوده؛ یعنی آنقدر دست و بالش باز بود و شرایطش خوب بود، بیست تا هم انگشت داشت، هر انگشتم دو تا ناخن! یعنی خلاصه آقا، دیگر ابزار برای جنایت و ظلم و ستم این زنم، این خانم فراهم بود. حالا دختر آدم و حوا این شکلی در آمده، خواهر هابیل. حالا چه ظلمی داشته اینجا نگفتند. برای اینکه گفتند اولین کسی بود که ظلم کرد تو زمین. حالا به کی؟ چطور؟ «بغی علی الله». نسبت به خدا سرکشی کرده. یعنی حتی ظاهراً بحث حق الناس و اینها نبوده، سرکشی کرده، قلدری کرده رو زمین، طغیان کرده، اطاعت نکرده. ظاهراً اینهاست. اینجور امکاناتی هم داشت، اینجور توانی هم داشت، اینجور موقعیتی هم داشت. خدای متعال سه تا حیوان این شکلی فرستاد و دریدندش.
«فَقَتَلَ اللهُ الجبابرهَ علی افضل احوالهم و آمنِ ما کانوا». جمله خیلی قشنگ است. این جمله مال امروز و اسرائیل است. فرمود: خدا جباران را تو بهترین احوالشان میکُشد، در آن امنیتدارترین موقعیتشان نابود میکند. «آمنِ ما کانوا»، در موقعیتی که بیشتر از همیشه در امانند، خدا اینها را میگیرد. خیلی این جمله جمله فوقالعادهای است. ظاهراً در نهج البلاغه هم این نقل شده. مرحوم شیخ حرّ میفرماید سید رضی در نهج البلاغه این را نقل کرده، ولی تو پاورقی میگوید که «لم نجد فی نهج البلاغه المطبوع». توی نهج البلاغهای که دست ماست، ما ندیدیم اینو. شاید نسخه دیگری از نهج البلاغه بوده که این روایت آنجا هم هست؛ ولی توی نهج البلاغه موجود نیست.
حالا آن کتاب تمام نهج البلاغه که یکی از رفقا مشهد داد و تو اتاق بغل است، باید بگردیم ببینیم که آنجا این عبارت را میتوانی پیدا کنی. این جمله آخر خیلی جمله دلربایی بود. فرمود جباران را خدا تو آن وقتی میکُشد که «افضل احواله»؛ بهترین حالت است. قشنگ این را میآورد تو شرایط طغیان و شرایطی که سرمست است از اینکه همه را زده، همه را قلعوقمع کرده. الان دیگر همه را قلعوقمع کرد، دیگر یحیی سنوار، محمدضیف، سید حسن نصرالله، سید صفیالدین، فرماندهها، همراهان، سردار زاهدی، سردار رحیمی، خدمت شما عرض کنم که حجازی، خدمت شما عرض کنم که همه را زدند. قاسم سلیمانی هم که قبلاً. عماد مغنیه هم که قبلاً. هرکه از این گندههای مقاومت بود زدیم، خلاص. قشنگ وقتی که همه خوردند، همه رفتند، هیچکس نمانده، قشنگ خیالش جمع است. آنجا «آمنِ ما کانوا». خدا اینها را نابود میکند. نکتهای استها، برای ماها خیلی درس آموز است این نکته.
تو آن وضعیتی که یک جریب در یک جریب فقط محل جلوس این خانم بود، امکانات و توان، خدا اینها را فرستاد. همه عالم جند الهی است، رگ و پی و استخوان نتانیاهو دست خداست. شما الان آرزویتان این است که یک پهپادی از حزبالله پا شود، اینی که رفت خورد تو اتاق خواب نتانیاهو، ای کاش بود! نتانیاهو میخورد تو سرش! این تا آنجا رفت، همان لحظه نتانیاهو نبود، حیف شد. نه، خدا برای نتانیاهو برنامه دارد. نتانیاهو حیفه اینجور محضر، باید یکجوری بشود که عبرتآموز بشود.
همانطور که یحیی سنوار یکطور به شهادت رسید که بماند در تاریخ عظمت این مرد، رشادت و شهامت این مرد. چقدر حواسش تو این شهادت بود! تو موقعیتی که اگر این فیلم منتشر نمیشد، واقعاً مقاومت تا حد زیادی آسیب میدید و شکست میخورد. در غزه هم اسماعیل هنیه هم یحیی سنوار. ولی این فیلمی که اینجوری در آمد که او تا آن لحظه آخر با آن وضعیت دارد میجنگد، یک چوب هم دستش است، پرت میکند، صورتش را پوشانده، با چه شجاعتی، با چه تک و تنها با یک تفنگی که کنارش یک بسته چسب برق است. حالا دارد تفنگ را با چسب برق بسته. تو وسایل یک تکه چسب برق بود. تمام امکاناتش و وسایلی که باهاش بوده، این بوده. اگر دعوت کرد به مجاهدت، خودش جلوتر از همه وایساد. تا آخر مردانه. اینور داستان برای یحیی سنوار است، آنور هم برای نتانیاهو. خدای متعال دارد یکجوری باید بمیرد که خود اسرائیلیها به جنازهاش تف بیندازند و ادرار کنند. ببین کی اینو گفتم. یکجوری نتانیاهو باید بمیرد که اسرائیلیها به جنازهاش ادرار کنند. سنت خداست. پیشگویی نمیکنم ها. حالا شاید هم ادعا نکرده، شاید مدفوع کردند، حالا نمیدانم. ولی این سنت خداست. جوابره یکجوری باید بروند. باید با ذلت بروند. باید بماند در تاریخ، باید حکّ بشود، باید ثبت بشود. تو آن شرایطی که اتفاقاً دیگر خاطرش، تو وضعیتی که خاطرش، خیالش جمع است، احساس بکند دیگر سوار خر مراد شده، دارد میرود. همه چی اوضاع روبهراه شد، آنجا میگیردش.
خدا قشنگ پهلوی را، خدای متعال همین شکلی تو همچین موقعیتی گرفتار کرد. تو موقعیتی که شرایط به حسب ظاهر، خیلی جور بود. امام در تبعید، بزرگان انقلاب در زندان و تبعید. پسر امام را هم از دور ترور کردند، کشتند. ایام سالگرد حاج آقا مصطفی است که دیروز بود، رضوانالله تعالی علیه. میکُشندش، خاطرشان هم جمع است که یکی از آن ارکان حکومت خمینی را زدیم. همان لحظهای که همه فکر میکنند وقت شکست است، وقت انتظام میخهای تخت شاه سفت شده، همان لحظه میبینی که همان میخ آخری که دارد میزند که این تخت محکمتر باشد، همان خمیر تخت را کامل شکاف میدهد، همش میریزد. داستان خداست. خیلی این جمله جمله فوقالعادهای است. «الا افضل احواله»، در بهترین حالتشون نابودشون میکند. «آمن ما کانوا»، در آن وضعیتی که بیشتر از هر روزی احساس امنیت، آن روز اینها را میکشد، آن روز نابودشون میکند.
انشاءالله هستیم و هستید و میبینیم با چشممان نابودی اسرائیل را. طوری که کسی باورش نشود که این جنایاتی که امروز انجام شده، توسط یک همچین رژیمی بوده که هیچ نشانهای و اثری ازش نیست. البته به تعبیر حضرت آقا فرمود: اسرائیل نابود میشود و میرود، ولی در تاریخ با شگفتی از این جنایات یاد خواهند کرد. یعنی بعد از نابودیش هم این جنایاتی که دارد میکند، تا ابد موجب اعجاب خواهد بود. همانطور که مغولها تموم شدند رفتند، ولی الان مایه تعجب است که آخه کی، آخه چه دولتی، الان چرا هیچ جای دنیا هیچ از اینها نیست؟ هیچ جا نیست، نتایجِ مغولها. اینها کی بودند؟ چی بودند؟ کدام دولت بودند؟ آمدند اینهمه جنایت کردند. البته اسرائیل روی مغولها را سفید کرد و جنایاتی کرد که بر خود مغولها غلبه کرد. یک روز اینطور خواهد شد. همه میگویند که آخه کجای دنیا بودند؟ چرا هیچ نشانهای از اینها نیست؟ این دولت یهود، این دولت اسرائیل کجا بوده؟ باید آمد با تاریخ افراد را بهشان فهماند که بابا اینها یک جایی بودند توی منطقه، سمت فلسطین، یک مدتی آنجا بودند و اینقدر هم آدم کشتند، دهها و صدها هزار نفر را طی چندین سال به شهادت رساندند. آخر هم تو همچین اوضاع و احوالی که فکر میکردند دیگر همهچی اوکی و آمریکا اینطور تجهیز میکرد و ناتو اینطور پشتشان بود و سران مقاومت یکی بعد از دیگری ترور کردند و زدند و فلسطین را زدند، لبنان را زدند، سوریه را زدند. تو آن موقعیتی که دیگر همه جا را زدیم و خلاص، یکهو از یک جایی «فَأتَى اللَّهُ بُنْيَانَهُم مِنَ الْقَوَاعِدِ». خدا از همان ستونهایی که رویش نشستند، میآید سراغشان. خدا که مثلاً تو مشهد نیست که بگوید دستش به اسرائیل نمیرسد، دور است، دستم اینجا نمیرسد، از دور یک چیزی میاندازم! خدا تو رگ و پی نتانیاهو است. خدا بین نتانیاهو و قلبش حائل است. «یحول بین المرء و قلبه». خدا توی رشته اعصاب نتانیاهو است. خدا توی قوه تفکر و قوه تکلم نتانیاهو است. از همانجا اینها را نابود میکند.
یک مهلتی البته میدهد، هم برای آنها این فرصت امتحانی است و برای اینکه حقیقت خودشان را نشان بدهند و زمینه نابودیشان را فراهم کنند، هم برای جبهه اسلام یک موقعیتی است، امتحانی است. و البته در مجموع هم مایه خیرات و برکات، در مجموع آسیبهایی هم دارد، ریزشها هم ایجاد میکند، مضرات به هر حال مادی و معنوی هم دارد، ولی در مجموع خیر است. در مجموع همانطور که ابلیس در مجموعه خیر است، منحرف میکند، اضلال میکند، ولی وجود ابلیس در این عالم، وجودش خیر محض است، وجودش، بودنش. قبلاً اشاره کردم، دیگر نمیخواهم بهش بپردازم، مثل این گزینههای امتحان میماند. سه تا گزینه غلطی که توی سوال تستی میدهند، به اشتباه میاندازد، باعث میشود غلط بزنی، نمره نمیگیری، ولی بودنش خیر است. اینها اگر نباشد که کسی دکتر نمیشود. اینها اگر نباشد کسی رتبه یک کنکور نمیشود. اینهاست که عیار آدمها را معلوم میکند. رتبههای یک کنکور را در میآورد. گزینههای غلط است که باعث میشود رتبههای یک کنکور نمایان بشوند.
اسرائیل اگر نبود، قاسم سلیمانی نبود. عماد مغنیه نبود. یحیی سنوار نبود. این فضائلی که در یحیی سنوار بروز پیدا کرد. این ولی خدا. چرا میگویم ولی خدا؟ چون فرمود: اگر شما ولی خدا هستید، «فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِينَ». بیایید خودتان را آغوش باز کنید برای مرگ اگر راست میگویید. خب این مرد آغوش باز کرد، نشان میدهد که ولی خداست که آماده شهادت است. وگرنه اگر جزء ظالمین بود، باید فراری و هراسناک میبود از مرگ و شهادت. عاشق شهادت بود، به کام خودش را به دهان این شیر انداخت. باکی نداشت از کشته شدن در راه خدا. نبود این جلوهها، نمیبود، نمایان نمیشد. چرا؟ روح همه این بزرگان شاد باشد، و اسرائیل نابود. الحمدلله رب العالمین.
در حال بارگذاری نظرات...