‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم
قال اباعبدالله علیه السلام: «مَن أَصبَحَ لا يَنوي ظُلْمَ أَحَدٍ، غَفَرَ اللهُ لَهُ ما أَذْنَبَ ذلِكَ اليَومَ ما لَم يَسْفِك دَمًا أَو يَأكُل مالَ يَتيمٍ حَرامٌ.»
در باب ظلم، روایت بعدی از امام صادق علیه السلام میفرمایند که کسی که در آغاز روز نیت نداشته باشد به کسی ظلم کند، نه نیت دارد که به کسی ظلم نکند. «نیت ندارد به کسی ظلم کند»؛ خیلی تفاوت دارد و تفاوت لطیفی هم دارد. نیت ندارد؛ یعنی اول روزش را با این فکر و با این نیت شروع نکرده که ظلمی بکند: «برم حال فلانی را بگیرم، فلانی را اخراج کنم، از فلانی انتقام بگیرم، او را خراب کنم، زیر آب این را بزنم، بعد این را بگویم.» نه، نیت ظلم ندارد، زندگیاش را میکند، کارش را میکند، سرش به کار خودش است، بنای ظلم ندارد.
«غفر الله له ما ازنب ذالک الیوم»؛ هرآنچه گناه در آن روز بکند، خدا میبخشد. سبحانالله! از این خدای رحیم و غفور! چه بهانههایی خدا دنبال میگردد برای بخشیدن! بهانهای که تو اول صبح تصمیم نداشتی به کسی ظلم کنی؟ خب، امروز تو را بخشیدم، گناهان امروز تو را بخشیدهام. واقعاً جهنم رفتن خیلی سخت است. خیلی باید آدم شقی و پَست باشد با این همه رحمت و مغفرت. جهنم؟ همین که تصمیم به ظلم نداری، گناههای امروزت را میبخشم، مگر اینکه خونی بریزی، اگر گناه این باشد که خون بریزی یا مال یتیم را به حرام بخوری، آنجا نه. این گناه بخشیده نمیشود، ولی اینها (خونریزی و مال یتیم حرامی) گناه نیستند (که بشود بخشید). بقیه گناهان. البته اینها برای این نیست که ما را جَری کنند نسبت به گناه. نگفتهاند که بگویند گرینکارت به ما بدهند که برو گناه کن. نه، اینها دارند میگویند مغفرت خدا فهمیده شود، ببینیم با چه دستگاهی از رحمت و مغفرت مواجهیم.
یکی اینور است، یکی اهمیت ظلم. فهمیده شود که چقدر خدا به ظلم حساس است. اگر انجام دهی، میبینی چقدر مغفرت نصیبت میشود اگر ظلم را انجام ندهی. اگر ظلم نکنی، چقدر مورد رحمت و مغفرت واقع میشوی و اگر ظلم بکنی، چه بیچارت میکند، به خاک سیاه مینشانی. مضمون بعضی روایات این است: «به خاک سیاه مینشیند کسی که ظلم میکند.» ظلم! خدا به دادم برسد.
روایت بعدی: «عن ابی عبدالله علیه السلام فی حدیث»؛ در یک حدیثی امام صادق علیه السلام فرمودند: «أمَا اِنَّهُ ما ظَفِرَ بِخَيرٍ مَن ظَلَمَ.» اونی که با ظلم برنده شده، این واقعاً برنده واقعی و برنده خیر نیست، خیری در این پیروزی نیست. در انتخابات رأی آورده با دروغ، با تهمت، با تخریب. یک جایی رقیبش را حذف کرده. موقعیتی، منصبی، شهرت پیدا کرده با دروغ، عزت پیدا کرده با فریب. خلاصه، کسی به موقعیتی رسیده که دیگران این را پیروزی میدانند. در دادگاه پیروز شد به شهادت دروغین، با خریدن قاضی، با رشوههای آنچنانی، توی رقابت، توی کاسبی، به حسب ظاهر پیروز شده با ظلم. با ظلم چرخ کارخانهاش میچرخد، خوب هم میچرخد ولی ظلم میکند. با ظلم به زیردستان و کارگرها و اینها چرخاش میچرخد. آنها ده برابر دارند کار میکنند و یکدهم دارند حقوق میگیرند که چرخ کارخانه این شکلی میچرخد. اینها پیروزی نیست. اینها خیر نیست. اینها چیزی توش نیست.
آن آدمی که واقعبین، حقیقتبین، صفایی دارد، نگاه میکند، میگوید: «نه، این برنده نشد، این باخت.» آن هم بازنده نشد، آن بُرد. انتخاباتهای گذشتهای که جلو چشممان بوده، با دروغ و تهمت و رقیبهراسی و اینها، بعضیها رأی آوردهاند. الان توی راهپیمایی عزتمندانه، راهپیمایی طرفداران نظام، نه مخالفان نظام، ۲۲ بهمن، راهپیمایی طرفداران نظام، دو قدم نمیتواند بین مردم راه برود. روزی که رأی آورد، فکر میکرد چی شده، چه خبر شد. اینها پیروزی نیست. اینها توش خیری نیست. یزید هم فکر میکرد برنده شد. هرکه نگاه میکرد، فکر میکرد یزید بُرد، امام حسین باخت. الان چی؟ الان کی برنده است؟ ملکوت و باطن را نمیگویم، همین ظاهریاش. کی تو عالم گردن بالا میگیرد بگوید من نسل یزیدم؟ ولی سادات حسینی، فرزندان امام حسین، گردن میگیرند بالا و به عالم افتخار میکنند. حالا سادات موسوی، سادات حسینی غالباً این دو تا سادات شما داریم، که موسویان همه باز حسینیاند. معدودی ما ساداتی داریم که از نسل مثلاً محمد بن حنفیه و حضرت عباس و ائمه هستند. معدودند. عمدتاً سادات به امام حسین برمیگردند. هشتاد نود درصد سادات ممتازند، سادات بیژن، سادات مورد احترام فرزندان امام حسین علیه السلام. اینها اثر ظلم و اثر ظلم نکردن است.
«أَمَا إِنَّ الْمَظْلُومَ لَیَأْخُذُ مِنْ دِینِ الظَّالِمِ أَکْثَرَ مِمَّا یَأْخُذُ الظَّالِمُ مِنْ مَالِ الْمَظْلُومِ.» عجب! ظالم مال مظلوم را میگیرد، ولی در ازای این، وقتی قرار است حقش را بگیرد، مظلوم از ظالم، روز انتقام که میشود، مظلوم از ظالم چی میگیرد؟ دین ظالم را ازش میگیرد، بیشتر از آن مالی که ظالم از مظلوم گرفته. خب، مال سرمایه زندگی دنیاست، دین سرمایه زندگی ابدی. این معانی دارد. یک معنایش این است که ظالم وقتی ظلم میکند، دارد دینش را میدهد؛ یعنی از دین، دین او گرفته میشود. یک معنای دیگرش این است که روز انتقام و قصاص باید برای راضی کردن مظلوم، دینش را بدهد. که قبلاً یک وقتی هم اشاره کردیم: آن چیزی که آنجا ارزش دارد و سرمایه است، دین، طاعت، ثواب، این آنجا ارزش دارد. آن روزی که روز انتقام و روز قصاص است، دین باید بدهد تا راضی کند مظلوم را. حالا اگر دینی داشته باشد، طاعتی، ثوابی داشته باشد… خب این را ازش میگیرد. کربلا رفته، روضه خوانده، هیئت رفته، آش پخته، شلهزرد داده، نماز، نماز شب... اگر نه، بار معاصی مظلوم بر ظالم حمل میشود.
بعد امام صادق فرمود: «مَنْ یَفْعَلْ شَرّاً بالنَّاسِ فَلا یُنْکِرْ شَرّاً إِذا فُعِلَ به.» فرمود: «کسی که با مردم به شر برخورد کند، نباید وقتی به او شر شود و با شر باهاش رفتار کنند، انکار کند، بدش بیاید، تعجب کند.» چون شیوع پیدا میکند دیگر. ما رفتارهایمان شیوع پیدا میکند تو جامعه، از همدیگر میبینیم، تو جامعه پخش میشود. وقتی یک کسی یک کاری میکند، اصل روی دادن این فعل میشود یک تجربه، میشود یک آموزش، وقوع نشر پیدا میکند، شیوع پیدا میکند، یک جا نمیماند. خاصیت این عالم است آفرید ؟. وقتی توسعه پیدا کرد، فرهنگ میشود، عادی میشود، طبیعی میشود. وقتی طبیعی و عادی و فراگیر شد، به خودت هم میرسد. وقتی به خودت رسید، دیگر نباید ناراحت بشوی. نباید تعجب کنی. نباید گلایه کنی. چیزی که عوض دارد، گله ندارد.
نوبت ؟ با تهمت پیچت را آوردی بالا، فالوورهایت را آوردی بالا. خوشحال نباش که تو آمدی بالا، تو تهمت زدی و کسی هم کاری به کارت نداشت، آمدی بالا. نه، باب میشود. اینکه با تهمت پیچشان بیاید بالا، دیگرانی هم در آینده با تهمت به تو پیچشان میآید بالا. بنشین و ببین. این سنت روزگار است. عروس بودی، مادرشوهر بودی، دیکتاتور بودی، بداخلاق بودی، با بداخلاقی سواری گرفتی، ساکت کردی، به خاطر اخلاقت بهت احترام کردند. بلیان ؟ با تو همین کار را میکند. این نیست که مال تو باشد.
کسی که با گناه برنده بشود، با گناه سوار بشود، نباید خوشحال بشود که ما بردیم. دیگران هم یک روزی همین رفتار را خواهند کرد. یک روزی این سنگ بنایی که تو گذاشتی، دامن خودت را هم میگیرد. تو سنگ بنای این را گذاشتی که با ظلم بهت احترام کنند، دیگران هم میآیند با ظلم احترام میخرند. یک روزی هم با ظلم به تو محترم میشوند. خیلی قواعد عجیبی است این چیزهایی که اهل بیت به ما یاد دادند. خدا انشالله توفیق بدهد به این معارف ناب عمل کنیم.
در حال بارگذاری نظرات...