‼ توجه: متن زیر توسط هوش مصنوعی تایپ شده است ‼
بسم الله الرحمن الرحیم. احادیث جهاد با نفس، "وسائل الشیعه، باب ۷۹" را میخوانیم به بعد، تا آخر کتاب انشاءالله.
باب هفتاد و نهم در مورد این است که اگر کسی بخواهد توبه بکند، توبهاش مشروط به این است که اگر کسی را گمراه کرده (باید) دوباره هدایتش کند؛ حتی اگر مرده باشد! عجیب و سخت است، البته؛ مخصوصاً برای ما طلبهها.
البته راه برای ناامیدی نیست که بگوییم: «خب آقا، مثلاً وقتی اهل اشتباه بودیم، حالا مثلاً یک مقالهای نوشتیم، افرادی خواندند...» به هر حال از آن طرف آدم میتواند جبران بکند، نشر حق انجام بدهد؛ خود این کفاره انشاءالله محسوب میشود. و به هر حال از فضل و رحمت خدا نمیشود ناامید بود. ولی این گناه را هم نمیشود دستکم گرفت و خیال کرد که خب، حالا چیزی نشده، یک «استغفرالله» میگوییم درست میشود. نه، توبه این گناه این شکلی است.
عن ابی عبدالله علیه السلام قال: "کان رجلان فی الزمن الاول." امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «در آن اولهای تاریخ مردی بود که "طلبتُ الدنیا من حلالٍ."» اول دنبال دنیا میگشت از راه حلال، اما مثل اینکه خیلی با حلال چیزی پیدا نمیشد؛ "و طلبها من حرام." از راه حرام هم افتاد دنبال دنیا، "فلم یقدر علیها." باز هم دید مثل اینکه از حرام هم چیزی پیدا نمیشود. "فأتاه الشیطان." شیطان آمد سراغش، "فقال له: علی ادلّک علی شییءٍ تکثر به دنیاک و تکثر به تبعک؟" میخواهی بهت یک راهی بگویم هم دنیایت را زیاد کنی هم فالوورهایت را زیاد کنی؟ طرفداران و تابعین. "فقال: بلا." گفت: «چرا، بگو.» "فقال: تبتدع دین و تدع الناس الیه." گفت که یک دینی را ابداع کن، مردم را هم به آن دعوت بزن. "تو کار بیزینس دین، دینفروشی." "ففعل، فاستجاب له الناس." این هم این کار را کرد و مردم به آن روی خوش نشان دادند و "و أطاعوه." اطاعت کردند. "فأصاب من الدنیا." بله، دنیایش آباد شد. "أصاب اصابت کرد (من مثبت و منفی، جفتش آمده در آیه "انا لله و انا الیه راجعون" اشاره)."
"ثم انهُ فکَرَه." بعد نشست فکر کرد. آدم وقتی فکر بکند، خود همین فکر آدم را حالی میکند که آقا غلط است یا درست؟ خب که چی آخر؟ منفعتش چی؟ به کجا؟ به چه دردی میخورد؟ واسه همین این تفکر است که میگویند: «یک لحظه تفکر از ۷۰ سال عبادت.» این تفکر نه اینکه بنشینم (که) چهشکلی جیب شما را بزنم؟ یک کار بکنم در لحظه ۷۰۰ میلیون سود بکنم. تفکر از ۷۰ سال عبادت هم تازه بالاتر است. آن تفکری که آدم یک لحظه فکر میکند که داری چهکار میکنی و کجا داری میروی؟ "انهُ فکَرَ." نشست فکر کرد: "ما صنعتُ ابتدایی دین و دعوَةَ الناس الیه و ما ارالی من توبه." من چهکار کردم؟ دین خلق کردم، دین ابداع کردم، مردم را دعوت به آن دین کردم. من دیگر توبه برای خودم نمیبینم. "الا اناتی من دعوه الیه فرد." این جالب است که فطرتش بهش این را گفته بود. خودش این را فهمیده بود از درونش که من اگر میخواهم توبهام پذیرفته بشود، راهش این است که بروم سراغ کسانی که دعوتشان کردم، برشان گردانم. بروم اعلام کنم که آقا اینها دروغ بود، اشتباه بود. "فجعل یأتی اصحابه الذین اجابوه." آمد سراغ آنهایی که حرفش را گوش داده بودند. "فیقول: ان الذی دعوتکم الیه باطلان،" گفت: «آقا من اونی که دعوتتان کردم بهش، باطل است. الکی بود، دروغ بود. "و انم ابتدعته." من خودم این را فقط ابداع کرده بودم. این دین خدا و پیغمبر و اینها نیست. بدعتگذارش من بودم.» "فجعلو یقولون: کذبتَ هو الحق." دروغ میگویی! آن دین حق بود. "ولکنک شککت فی دینک." تو در دینت شک کردی، تو مرتد شدی از دینت. آدم یک وقتی دیگر کاتولیکتر از پاپ (که) شنیدید، اینجوری میشود.
"فلما ذالک عمد الی سلسله." توبه واقعی این اوضاع را که دید رفت خود را به زنجیر بست. "فَشَدَّ لها وِتادًا." این زنجیر را با میخ زد توی زمین. "ثم جعلها فی عنقه." زنجیر انداخت به گردنش و "قال: والله احلّها حتی یطوب الله عزوجل علیه." ما خیلی وقتها اصلاً این چیزها را به عنوان گناه تصور نمیکنیم. گناه فقط اختلاس است و دزدی و مثلاً خدای نکرده گناه جنسی است. و (این) یکی از همه اینها بدتر و بالاتر است. نه به عنوان گناه تصور میکنیم، نه بابتش توبه میکنیم، نه بابتش گریه میکنیم. بعد تازه اینجور حالات در توبه بعضی بزرگان بودند در سحرها، چهاحوالاتی؟ قابل توصیف نیست. یعنی اگر بگویم، شبهه ممکن است بیفتد. خاموش شدن سحرها چهکار میکردند به یاد عذابهای جهنم و قیامت. حالا شما ببینید، رفته خود را توی بیابان به میخ بسته، به زمین بسته، گفت: «این را باز نمیکنم تا خدا من را ببخشد.» "فأوحی الله عزوجل الی نبیٍ من الانبیاء:" خدا به یکی از انبیا وحی کرد: "قل لفلان." برو به این بگو: "و عزتی،" به عزتم قسم، "لو دعوتنی حتی تنقطع أوصال،" آنقدر این دعای تو ادامه پیدا کند که رگهای تو بریده بشود، "لا استجیب لک." اجابت نمیکنم، پاسخ نمیدهم. "حتی ترد من مات إلا ما دعوته الیه فیرجع." باید بروی آنهایی که مردند، از آن عقیدهشان برگردانی تا من هم برگشت تو را بپذیرم. این توبهاش این شکلی است.
البته عرض کردم، به هر حال نمیشود آدم ناامید بشود. یعنی اسم این شخص را که نگفته (که) حدیث از امام صادق (علیه السلام) داستانش را نقل کرده (که) "فضمن الاول" در آن روزگار نخستین، در اول تاریخ اینجور... بله، به هر حال، ناامید نمیشود شد و شیطان ما را ناامید (میکند که) خب پس ما یک نفر را منحرف کردیم، اونم مرده، تموم، دیگه ما که جهنمیم دیگه. ولی گناه را (نباید) دستکم (گرفت). اینکه آقا اگر خدای نکرده ما اشتباهی را منتقل کنیم، ما اشتباه در عقیده دیگران (که) کم هم نیست، مخصوصاً با این ابزار و امکانات امروز (مثل) یوتیوب، اینستاگرام. حالا بنده به فراخور فعالیتهایی که داریم و اینها، توی یوتیوب زیاد میروم. توی یوتیوب مخصوصاً، نه یوتیوب (من) ندارم. یعنی آنجا تولید محتوا نمیکنم. میروم خودم میگردم، میبینم مطالب. البته آره، حالا افراد نروند که بهتر است. یوتیوب خیلی جای سالم و به درد بخوری نیست. بعد این مناظرهها و اینها (را) میروم میبینم که مثلاً حالا با هوش مصنوعی به هر حال کارهای خیلی جالبی تولید میشود. بعد میبینی یک آدم نادانی، آدم پستی آمده مثلاً در مورد قرآن دارد شبهه میاندازد. حالا یک وقتی، یک وقتی نه، حالا مثلاً به صورت علمی به قول خودش علمی. مثلاً ۴۰۰۰ تا کامنت زیر آن فیلمی که همه توهین کردهاند به قرآن، به پیغمبر. بر فرض محال یک روزی این آقا بخواهد توبه کند. بر فرض محال یک نفر از اینها فقط مرده باشد، همون یک دانه پدر این را در میآورد! «چطور من (که) مرد دنیا رفتم با این عقیده، میتوانی من را برگردانی تو دنیا، عقیدهام را درست کنی؟» "غیر از شرک همه گناهان را معاف میکند." و باید اصلاح کند. این اصلاحش به این است، عملاً.
باریکلا! خب دیگه، تحریف همیشه میشود دین جدید. دیگه من یک اسلامی را معرفی میکنم که توش جهنم نداره. جدید دیگه. اسمش را هم میگذاریم حجتالاسلام. خدا جهنم ببرد. خودش گفته: "ادعونی استجب لکم." این را میاندازند جهنم. سریع برمیگردد میگوید: «خدایا میشود من را بیاوری بیرون؟» خدا پشت "ادعونی استجب..." بله. خلاصه، یکی از حرفهای مخالف چقدر به انبیا توهین کرده! چقدر منبری هم هست، البته لباس منبر شلوغ. چند ده هزار نفر که توی اینستاگرام لایوش شرکت میکنند. خوب، اسمش را هم طرف میگوید که آقا آخوند مورد علاقه من این است. نگذرانیم خودمان انشاءالله مصداق این قضیه نباشیم و حرف غلط و اشتباه و منحرفکننده به کسی القا نکنیم. خدا انشاءالله ما را از این خطرات نگه دارد. الحمدلله رب العالمین.
در حال بارگذاری نظرات...