متن جلسه
سم الله الرحمن الرحیم
ماه رمضان ماهی است که قرآن در آن فرو فرستاده شده است.
«شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ» (سوره بقره، آیه ۱۸۵)
از میان تمام نکات مهم ماه مبارک رمضان، مهمترین ویژگی این ماه که به آن عظمت و شرافت داده است وابسته به این صفت است که قرآن می فرماید در این ماه «أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ» یعنی نزول قرآن صورت گرفته است!
همه عظمت ماه رمضان این است که ظرف نزول قرآن است!
خداوند به ظرف ها چه ظرف زمان و چه ظرف مکان خیلی عنایت دارد، ظرف زمانیِ نزول قرآن، ماه رمضان و ظرف مکانیِ نزول آن، مکه است!
برای همین در قرآن آمده است: «لَا أُقْسِمُ بِهَذَا الْبَلَدِ وَأَنْتَ حِلٌّ بِهَذَا الْبَلَدِ» (سوره بلد،آیه۱-۲)
«فرمود من به این شهر قسم نمی خورم چون خیلی عظمت دارد.»
سوال← عظمت قرآن به چه چیزی است که باعث شده تا ظرف مکان و ظرف زمان آن اینقدر عظمت پیدا کند؟!
در روایت آمده است اگر در سینه کسی قرآن باشد آن سینه شرافت دارد!
حتی آمده است اگر کسی حافظ قرآن است، نسبت به برطرف کردن رذایل اخلاقی باید بیش از دیگران تلاش کند، چون سینه ی او ظرف قرآن شده و او نسبت به دیگران جایگاه ویژه تری دارد!
پیامبر ص فرمود: سینه ای که در آن آیه ای از قرآن باشد دیگر نباید در آن سینه حسد و کبر و… باشد، چرا که آن سینه شرافت دارد و از غل و غش به دور است!
«َ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِالتَّخَشُّعِ فِی السِّرِّ وَ الْعَلَانِیَهِ لَحَامِلُ الْقُرْآنِ وَ إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ فِی السِّرِّ وَ الْعَلَانِیَهِ بِالصَّلَاهِ وَ الصَّوْمِ لَحَامِلُ الْقُرْآنِ ثُمَّ نَادَى بِأَعْلَى صَوْتِهِ یَا حَامِلَ الْقُرْآنِ تَوَاضَعْ بِهِ یَرْفَعْکَ اللَّهُ وَ لَا تَعَزَّزْ بِهِ فَیُذِلَّکَ اللَّهُ یَا حَامِلَ الْقُرْآنِ تَزَیَّنْ بِهِ لِلَّهِ یُزَیِّنْکَ اللَّهُ بِهِ وَ لَا تَزَیَّنْ بِهِ لِلنَّاسِ فَیَشِینَکَ اللَّهُ بِهِ مَنْ خَتَمَ الْقُرْآنَ فَکَأَنَّمَا أُدْرِجَتِ النُّبُوَّهُ بَیْنَ جَنْبَیْهِ وَ لَکِنَّهُ لَا یُوحَى إِلَیْهِ وَ مَنْ جَمَعَ الْقُرْآنَ فَنَوْلُهُ «۱» لَا یَجْهَلُ مَعَ مَنْ یَجْهَلُ عَلَیْهِ وَ لَا یَغْضَبُ فِیمَنْ یَغْضَبُ عَلَیْهِ وَ لَا یَحِدُّ فِیمَنْ یَحِدُّ وَ لَکِنَّهُ یَعْفُو وَ یَصْفَحُ وَ یَغْفِرُ وَ یَحْلُمُ لِتَعْظِیمِ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أُوتِیَ الْقُرْآنَ فَظَنَّ أَنَّ أَحَداً مِنَ النَّاسِ أُوتِیَ أَفْضَلَ مِمَّا أُوتِیَ فَقَدْ عَظَّمَ مَا حَقَّرَ اللَّهُ وَ حَقَّرَ مَا عَظَّمَ اللَّهُ.» (الکافی (ط – الإسلامیه)، ج۲، ص: ۶۰۴)
سوال← اگر بخواهیم همه ی قرآن را در یک کلمه چکیده کنیم و عصاره قرآن را در یک کلمه بیاوریم آن چیست؟!
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان فرمود اگر قرآن را در یک کلمه خلاصه کنیم آن یک کلمه این است:
«التوحید الذی هو الغرض الوحید فیما یدعو إلیه القرآن الکریم و الدین الفطری القویم» (المیزان، ج۳، ص: ۲۸۳)
قران کتاب توحید است. ایشان می فرمایند: «و هاهنا مسلک ثالث مخصوص بالقرآن الکریم لا یوجد فی شیء مما نقل إلینا من الکتب السماویه، و تعالیم الأنبیاء الماضین سلام الله علیهم أجمعین، و لا فی المعارف المأثوره من الحکماء الإلهیین، و هو تربیه الإنسان وصفا و علما باستعمال علوم و معارف لا یبقى معها موضوع الرذائل، و بعباره أخرى إزاله الأوصاف الرذیله بالرفع لا بالدفع. … و هذا المسلک الثالث مبنی على التوحید الخالص الکامل الذی یختص به الإسلام على مشرعه و آله أفضل الصلاه هذا.» ( المیزان، ج۱، ص: ۳۵۸ – ۳۶۰)
آنقدری که ما از کتب سابق سراغ داریم هیچ کتابی مانند قرآن، اسماءالله در آن تجلی پیدا نکرده است!
کتاب های تورات و انجیل با وجودی که تحریف هم شده اند باز هم در آن ها بروزی از اسماءالله وجود ندارد.
تورات بروزی از حقوق و قوانین است، و حتی خودِ کلمه ی تورات هم به معنای قانون است، انجیل هم یک کتاب تبشیری است. نه در تورات و نه در انجیل فضا فضای اسماء الله و توحید به این معنا نیست!
درست است که می خواهند جامعه را اداره و منضبط کنند ولی این انضباط اجتماعی خیلی رنگ و بوی عرفان و حقیقت و اسماءلله ندارد!
اما خاصیت قرآن کریم این است که در عین این که انضباط اجتماعی ایجاد می کند و دستورات اجتماعی دارد و قوانین کیفری و جزایی را بیان می کند اما همهی این ها با تجلی خدای متعال است و درواقع همه احکام و معارف قرآن از دل توحید آمده اند!
جالب است بدانید از عرفانی ترین سوره های قرآن سوره هایی مثل طلاق، مجادله و نساء است.
به این آیه دقت کنید می فرماید: (الرِّجالُ قَوّامُونَ عَلَی النِّساءِ بِما فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلی بَعْضٍ وَ بِما أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوالِهِمْ) (نسا:۳۴)
«مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برتریهایی که خداوند (از نظر نظام اجتماع) برای بعضی دیگر قرار داده است و بخاطر انفاقهائی که از اموالشان در مورد زنان می کنند»
اگر خداوند قوانین را برای خانواده آورده است که مرد بر زن ولایت دارد این خودش شعبه ای از توحید است!
خلاصه حرف قرآن و ظرافت آن در این است که میخواهد همه را متوجه خدا بکند اما ما گاهی آن را اشتباه میگیریم.
اگر بخواهیم اسلام را در یک کلمه تفسیر بکنیم یا به عنوان مثال بخواهیم یک مسلمان و مومن را در ذهنمان تداعی کنیم اولین ویژگی که در ذهن شما می آید چیست؟
میدانید که بعضی کلمات بار معنایی دارند به تعبیر مرحوم شهید صدر کلمات “قرن اکید” دارند، انسان به محض اینکه یک سری از واژه ها را میشنود ترشحات ترس در بدن او منتشر میشود یک سری از کلمات ترشحات امید را منتشر میکنند!
به قول پاولوف ما نسبت به همه چیز شرطی هستیم، قاعده پاولوف از قواعد مهم روانشناسی است او روی یک سگ آزمایش انجام داد، اینگونه که همزمان با غذا دادن به او صدای یک زنگوله را هم درمی آورد، بعد از چندین بار صدای زنگوله به تنهایی هم می توانست باعث ترشخ بزاق در سگ و ایجاد گرسنگی در او شود، پس گفت وقتی این حیوان اینطور است انسان ها هم همینطور هستند و همه نسبت به یک سری از مفاهیم شرطی می شوند!
یکی از کارهای بسیار مهم رسانه، تداعی کردن و ایجاد ارتکازات ذهنی، بین واژه ها و یک سری از مفاهیم است، مثلاً یک غربی به محض اینکه واژه اسلام را میشنود فرار میکند. چرا که ذهنیت آنها از اسلام تروریست بودن است!
مثلاً خود ما عبارت نماز جمعه را که میشنویم یاد سنهای بالاتر از ۵۰ سال میافتیم تداعی سنی ما نسبت به سن نمازگزاران نماز جمعه افراد پیر است، از آن طرف برای سینما رفتن اینچنین ذهنیتی نداریم!
کار خدای متعال در قرآن هم همین است او می خواهد برای تکتک حوادث تداعی سازی کند تا همه چیز انسان را به یاد او بیندازد!
فلسفه خلقت این است که خدای متعال خودش را میخواهد نمایش بدهد، قرآن، ماه رمضان، شبهای قدر، مکه و حتی ائمه همه برای همین هستند همه ماجرا این است که خدای متعال همه را افریده است تا خودش را نشان بدهد.
مثل جلسه خواستگاری، وقتی دختر چایی می آورد، چای که موضوعیت ندارد، چای بهانه است تا همه عروس خانم را ببینند.
خدای متعال هم قرآن را فرستاده است تا خودش را نشان بدهد.
در تک تک حوادثی که ما با آن مواجه هستیم او برنامه اش این است که خودش را نشان بدهد!
چقدر آیات قرآن زیباست.
با این نگاه قرآن را در این ماه مبارک رمضان بخوانید که ببینید خدا در کجا ها دارد خودش را معرفی می کند.
می فرماید: «هُوَ الَّذِی یُسَیِّرُکُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ ۖ » (یونس:۲۲) «اوست آن که شما را در برّ و بحر سیر میدهد »
سوار مرکب که شدید به یاد چه می افتید؟!
تداعی های ما چیست؟
ببینید قرآن چه میگوید؛
میگوید سوار مرکب که شدید ذکر بگویید.
چرا ما همه جا ذکر داریم؟
این ذکرها را که نیاورده تا زبان ما را مشغول کند این ها برای توجه است ، او با این ذکرها خودش را تداعی سازی می کند ، می خواهد در هر مکان و هر زمان انسان فقط به یاد خدا باشد.
میگوید سوار مرکب که شدی این را بگو: سُبْحانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنا هذا وَما کنّا لَهُ مُقْرِنِینَ * وَ إِنّا إِلی رَبِّنا لَمُنْقَلِبُونَ.(زخرف:۱۳ و۱۴)
«منزّه است خدایی که این مرکب را برای ما مسخَّر ساخت، و گرنه ما توان آن را نداشتیم، وما به سوی پروردگارمان باز می گردیم.»
میگوید سوار مرکب که شدی بگو؛ چه کسی این را برای من مسخر کرده است ؟
ظاهر آیه ی کریمه در مورد حیوانات است اما نسبت به تمام وسایل نقلیه صدق می کند.
خداست که اراده کرد تا اینها را در تسخیر ما قرار بدهد وگرنه ما نمی تونستیم مقرن باشیم « وَما کنّا لَهُ مُقْرِنِینَ»
نمی توانستیم این حیوانات را تابع خود کنیم و یا نمی توانستیم علم ساخت انواع وسایل نقلیه را کسب کنیم.
میگوید سوار که شدی، راه که افتادی، به یاد بیاور که: «إِنّا إِلی رَبِّنا لَمُنْقَلِبُونَ»
توجه کن که یک روز هم بر می گردی، میروی به سمت خدا میری برای ملاقات با خدا.
در مسیر که میروی از خودت بپرس این تو هستی که می روی یا این خداست که تو را می برد!؟
قرآن می فرماید: «هُوَ الَّذِی یُسَیِّرُکُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ»
خودت نمی روی ، تو را می برند ، اوست که همه را در دریا و خشکی سیر می دهد.
شب که می خوابی خودت می خوابی یا تو را می خوابانند؟
آیه می گوید خواب دست شما نیست؛
وَ هُوَ الذِی یَتَوَفیـ’کُم بِالیْلِ(انعام:۶۰)
«اوست آن خدائی که شما را در شب توفی میکند و بسوی خود میبرد»
چه کسی از شما محافظت می کند؟!
قرآن به زیبایی همه را مطرح کرده و جواب داده است:
قُلْ مَن یَکلَؤُکم بِالَّیْلِ وَ النَّهَارِ مِنَ الرَّحمَنِ بَلْ هُمْ عَن ذِکرِ رَبِّهِم مُّعْرِضونَ (انبیاء / ۴۲)
«از ایشان بپرس چه کسى است که شما را از رحمان حفظ کند، اگر او بخواهد عذابتان کند؟»
چه کسی در خواب تو را از این رو به آن رو می کند؟
«َ نُقَلِّبُهُمْ ذاتَ الْیَمینِ وَ ذاتَ الشِّمال» (کهف / ۱۸)
صبح که بیدار میشوی چه کسی شما را بیدار می کند؟
پیغمبر اکرم که از خواب بیدار می شدند سجده می کردند و این ذکر را بیان می کردند:
اَلْحَمْدُ ِللهِ الَّذِی اَحْیانِی بَعدَ مَا اَماتَنِی وَ اِلَیهِ النُّشُورُ (الکافی (ط – الإسلامیه)، ج۲، ص: ۵۳۹)
«حمد مخصوص پروردگاری است که مرا پس از مردن (خواب) زنده ام کرد و حشر و نشر من به سوی اوست»
از خودت بپرس چه کسی به من غذا میدهد ؟!
قرآن جواب می دهد:
وَ الَّذی هُوَ یُطْعِمُنی وَ یَسْقینِ وَ إِذا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفینِ (شعرا:۷۹ و ۸۰)
«و اوست که به من خوراک و نوشیدنى مى دهد، و هنگامى که بیمار شوم تنها او مرا شفا مى دهد»
حالا روشن می شود که چرا دعای جوشن را می خوانیم؟ آیا این دعا فقط برای ثواب است؟
ماه رمضان وقت چیست؟
وقت انس با اسماءالله است.
سفارش شده است لااقل سه بار دعای جوشن را در ماه رمضان بخوانید.
معمولا رسم بر این بوده که شب های قدر جوشن خوانده شود. که این دلیل خاصی ندارد فقط از باب آن سفارش است که سه بار این دعا خوانده شود.. دعای جوشن ، دعای ابوحمزه ، دعای افتتاح و سحر همه و همه برای این است که در این ماه تمام توجه ها معطوف اسماءالله بشود.
توجه به اسماء الله یعنی ؛
با خدا زندگی کنیم.
میگوید به همسرت علاقه داری؟ از خودت بپرس چه کسی این علاقه را ایجاد کرده؟
وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّهً وَ رَحْمَهً (روم:۲۱)
«(اوست که) میان شما الفت و رحمت برقرار ساخت»
همسرت وقتی برات چایی آورد اول خدا را ببین بعد او را !
به این فکر کن چه کسی محبت تو را در دل او قرار داد؟
حرف قران این است؛
«با این خدا زندگی کن»
به فرموده ی قرآن:
وَمَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمَٰنِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ(زخرف:۳۶)
«و هر که از یاد خدا (و حکم قرآن) رخ بتابد شیطانی را بر او برانگیزیم تا یار و همنشین دایم وی باشد.»
بعضی ها دچار عشاوه می شوند. به ساعت عشا به این دلیل میگویند عشا چون ساعتی است که چشم دیگر خوب نمی بیند!
عشاوه وقتی است که آدم چشمش خوب کار نمی کند و اطراف را نمی بیند ، می گوید « وَمَنْ یَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمَٰنِ » یعنی خدای متعال دائما درحال تجلی است اما یک عده نمی بینند ، اینها کور اند.
وقتی به تجلی خدا توجه نشود ، چه اتفاقی می افتد؟
قرآن می فرماید؛ « نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ »
شیطانی را همراه او می کنم.
مشکل شیطان چه بود؟
جُرمش این بود که در آینه عکس تو ندید ٭٭٭ ورنه بر بوالبشری ترک سجود این همه نیست
یک سجده بر آدم نکردن که این همه بگیر و ببند ندارد. ” جرمش این بود که در آینه روی تو ندید “
دست و پای شیطان را در ماه رمضان بستند یعنی چه؟
یعنی اسباب غفلت از خدا جمع شده است.
حرف ما این است اگر ما اسم دین را شنیدیم در اولین مرحله باید یاد این بیافتیم که توجه مان مدام به خدا باشد وگرنه دچار سوءتفاهم شده ایم؛ چراکه خلاصه و چکیده قرآن توجه و توحید است. در غیر این صورت انسان دچار شرک میشود.
قرآن می فرماید :
وَمَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِکُونَ (یوسف:۱۰۶)
«و بیشترشان به خدا ایمان نمى آورند جز اینکه [با او چیزى را] شریک مى گیرند»
اکثر کسانی که ادعای ایمان دارند و خود را مومن می دانند متاسفانه مبتلای به شرک هستند. همین که کسی فکر کند طبیب او را درمان میکند همین که فکر میکند معلم است که او را آموزش میدهد ، اینها شرک هستند ، طبیب ، خدای متعال است ، معلم ، خدای متعال است .
روایتی از امیرالمومنین هست که معمولا آن را بد تعریف می کنند حضرت فرمود:
مَن عَلّمنی حَرفاً، فقد صَیَّرنی عبداً
این جمله دو ترجمه دارد:
ترجمه ی اول؛ مَن شرطیه؛
«هرکس به من حرفی یاد دهد مرا عبد کرده است»
ترجمه ی دوم ؛ مَن موصوله؛
«کسی که به من یک حرف یاد داد مرا با همان یک حرف عبد کرد.»
یعنی پیغمبر اکرم (ص) یک حرف به من یاد داد همان یک حرف مرا عبد کرد چون آدرس درست را داد ،
معلم ظاهری امیرالمومنین (ع) پیغمبر اکرم بود اما او که پیغمبر را معلم حقیقی خودش نمی داند همان طور که حضرت موسی به جناب خضر عرض کرد:
قَالَ لَهُ مُوسَىٰ هَلْ أَتَّبِعُکَ عَلَىٰ أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا(کهف:۶۶)
«موسی به آن شخص دانا (و خضر زمان) گفت: آیا من تبعیت (و خدمت) تو کنم تا از علم لدنّی خود مرا بیاموزی؟»
نگفت از آنهایی که علم داری به من یاد بدهی.
گفت از آن چیزهایی که به تو یاد داده اند به من یاد بدهی!
ما علم را که از معلم نمی گیریم ، همان طور که نور را از خورشید نمی گیریم!
مرحوم علامه طباطبایی یک شب از منزل بیرون آمد ، به او گفته بودند آقا تاریک است مراقب باشید!
فرموده بود؛
مگر روز که حرکت می کنیم به نور خورشید حرکت می کنیم؟ روز به نور خدا می رویم ، نور خدا هم شب و روز ندارد.
رحمت خدا بر او ، این می شود انسان موحد ، اینچنین انسانی محصول قرآن است!
او می داند چه کسی به خورشید نور داده است؛
هُوَ الَّذِى جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیاءً وَالْقَمَرَ نُوراً (قصص:۵)
«اوست خداوندى که جعل فرمود خورشید را روشن و ماه را تابنده»
این که بگوییم نور خورشید از خودش است ، مال مدرسه است ، مال بچه ی کلاس اول است!
انسان موحد اینطور نگاه نمی کند ، انسان موحد می گوید مگر کسی از خودش چیزی دارد؟
نور خورشید از خداست ، نور خدا هم شب و روز ندارد.
این یعنی با خدا زندگی کردن
ماه رمضان ماه اینجور ملاقات هاست.
شب قدر اوج همه چیز است ، اوج ملاقات و دیدار با خدا.
شب قدر برای کسی است که این نوزده ـ بیست شب صاحب خانه را دیده باشد ، بداند از سر کدام سفره لقمه بر می دارد.
متاسفانه ما یک ماه سر سفره می نشینیم ، لقمه را می خوریم اما نه صاحب خانه را می بینیم، نه حتی از او تشکر می کنیم ،می خوریم و می رویم!
او سفره را پهن کرده تا خودش را نشان بدهد ، اما ما با او کاری نداریم و او را نمی بینیم!
مثل نمازهایی که می خوانیم ، ما فقط نماز را می فرستیم تا در بایگانی خدا چیزی داشته باشیم تا روز قیامت یک وقت کتکش را نخوریم ، اصلا درک نمی کنیم نماز برای ملاقات بود ، زیارت برای ملاقات بود.
نقل شده شخصی از آشنایان مرحوم بهجت ، سفر مشهد زیاد می رفت ، یک وقت آیت الله بهجت به او فرمود: مثل اینکه مشهدی شدی!
این شخص گفته بود ” بله آقا چند وقت است توفیق زیاد است و مشهد زیاد می آیم”
ایشان پرسیده بود: این همه مشهد آمدی آیا امام رضا(ع) را هم دیدی؟
گفت بود: نه
پرسیدند: خوابش را هم ندیدی؟
گفت: نه
فرمود :پس هنوز مشهدی نشدی!
بزرگان می گویند زیارت باید در مقام نورانیت باشد.
باید بتوان در زیارت آن حقیقت نوری امام را زیارت کرد ، زیارت برای این نیست که بروید در و دیوار را ببینید و برگردید!
در زیارت توجه باید زیاد باشد.
انسان باید از چند هزار خدایی که صبح تا شب درگیرشان است خودش را رها کند.
درمان همه ی افسردگی ها و دردها و همه تشویش ها و اضطراب ها توحید است.
این آشوب های رایج روحی به خاطر درگیر تکثرات و شرک شدن است.
امام صادق(ع) فرمود :
از قوانین خدای متعال این است که اگر کسی علاقمند به دنیا و علاقمند به تکثرات شد خدای متعال، هم و غم را با دل او عجین می کند.
طنز و استنداپ کمدی و ادا بازی درمان غصه و افسردگی نیست.
اینها شادی نمی آورند ، سرور و نشاط حقیقی خود خداست ،درمان همه دردها اوست.
ان شاءالله این درد غفلت را خدای متعال در ماه رمضان به واسطه ی قرآن برای ما درمان کند.
بدون دیدگاه